روانشناسی یکی از جالبترین عمومی است که در اختیار انسان قرار گرفته است و کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید یکی از بهترین آثاری است که میتوانید در این حوزه بخوانید. این کتاب با عنوان «reinventing your life:the breakthrough program to end negative behavior and feel great again» در سال ۱۹۹۴ منتشر شد. شاید فکر کنید سالهای زیادی که از انتشار این کتاب گذشته است آن را به حاشیه برده اما چنین نیست، این کتاب همچنان یکی از شناخته شدهترین و پرطرفدارترین کتابهای خودیاری است.
موضوع کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید همان چیزی است که عنوانش میگوید. نویسندگان این کتاب معتقدند تلههای متعددی از وابستگی تا رهاشدگی، بیاعتمادی، تجاوز و بدگمانی، آسیبپذیری و معیارهای متوقعانه و... وجود دارند که میتوانند لحظات زندگی ما را نابود کرده و مانند گرداب فرد را در خود فرو ببرند. این کتاب راهنمای شناسایی تلهها و عبور از آنهاست.
جفری یانگ را به خاطر طرحواره درمانی در دنیا میشناسند. او متولد سال ۱۹۵۰ در آمریکاست و در دانشگاههای ییل و پنسیلوانیا درس خوانده است. او به عنوان استاد در کالج دانشگاه کلمبیا کار میکند و رئیس موسسه شناخت درمانی نیورک هم هست. طرحواره درمانی از همین موسسه به تمام دنیا گسترش پیدا کرده است. روش او جستجو در ذهن انسان است. او از این حرف میزند که اتفاقات به خودی خود معنایی ندارند بلکه هرفردی با توجه به خصوصیات و تجربیات ذهنی و عملیاش درک جداگانهای از آنها دارد. او مقالات عملی زیادی نوشته و شاگردان زیادی هم تربیت کرده است. طرحواره درمانی، راهنمای تمرین برای متخصصین سلامت روان کتاب دیگری از این نویسنده است.
زندگی خود را دوباره بیافرینید نتیجهی سالها تلاش متخصصانی است که برای بهبود شرایط روانی افراد فعالیتی کردهاند. این کتاب برای هرکسی که فکر میکند باید روابط بین فردیاش اصلاح ایجاد کند، رابطهی مهربانانهتری با خودش داشته باشد، واقعبین باشد و در کل هرکسی که به سلامت روانی خودش اهمیت میدهد مناسب است. فرقی نمیکند شما چند ساله هستید از یک جوان ۱۸ ساله تا فردی در سن کهنسالی که میخواهد باقی سالهای زندگی خود را به خوبی بگذراند مخاطب این کتاب است. به خاطر داشته باشید تنها زمانی این کتاب مناسب خواهد بود که تصمیمتان را برای تغییر گرفته باشید.
زندگی خود را دوبار بیافرینید یک کتاب خودسازی و خودشناسی فوقالعاده است. کتابی که پیش رویتان قرار گرفته است همان چیزی است که به کمک آن میتوانید وضعیت روانی خود را بیش از هر زمان دیگری ارزیابی کنید، مشکلاتی که بر اثر محیط و ژنتیک به وجود آمدهاند را بشناسید، دربارهی آنها بیشتر بدانید و مسیر مبارزه با تلهها را در پیش بگیرید. این کتاب به کمک مثالهای مختلف همه چیز را موشکافی کرده است و دربارهی افراد مختلف حرف میزند، افرادی که هرکدامشان میتوانند یکی از ما باشند. مثالهای کتاب گاهی شما را غافلگیر میکند. ممکن است چیزی را تشخیص دهید که هرگز در خودتان سراغ نداشتید و همین موضوع در لایههای زیررین ناخودآگاه مشغول فشار آوردن به شماست. دلیل بعضی رفتارها و حتی تصورات را هم میتوانید به کمک زندگی خود را دوباره بیافرینید پیدا کنید. این کتاب به شما این شجاعت را میدهد که با تلههایتان مواجه شوید، زخمهایتان را درمان کنید و شفا بیابید.
زمانی که رابرت پا به مطب ما میگذارد، آشفتگیاش مشهود است. به سختی میتواند در جای خودش بنشیند و برای ما تعریف کند مشکل چیست.
رابرت: «واقعا نمیدونم جای درستی اومدهم یا نه. به هرحال بهم گفتهن بیام اینجا. مرتب دکتر عوض کردهم و هیچکس نتونسته بفهمه مشکلم چیه. مرتب بهم میگن تضطرابه و لازمه برم پیش روانپزشک.»
درمانگر:«خودت چی فکر میکنی؟»
رابرت: «فکر میکنم واقعاً یه مشکل جسمی داشته باشم. فقط هنوز نتونستن پیداش کنن.»
رابرت حملات اضطرابی داشته است.
رابرت: «معمولاً خیلی ناگهانی پیش میآد. یهویی دچار این احساس میشم. حس میکنم کارم تمومه. سرگیجه میگیرم و کفرم از کار میافته و احساس میکنم نمیتونم نفس بکشم. قلبم به تپش میافته و احساس میکنم همه چیز خیالیه.»
درمانگر: «دقیقاً چه احساسی داری؟ فکر میکنی چه اتفاقی داره میفته؟»
رابرت: «حس میکنم انگار دارم عقلم رو از دست میدم. انگار همین الان دارم دیوونه میشم.»
در مواقع دیگر رابرت بر این باور است که تومور مغزی یا نارسایی قلبی دارد.
رابرت:«مدت زیادی هر وقت این اتفاق میافتاد، با عجله خودم رو میرسوندم به بخش اورژانس. فکر میکردم سکتهی قبلی یا آنوریسم یا همچین چیزی باشه. اینها بدترینهاش بودن. واقعا فکر میکردم دارم میمیرم.»