پِر گِنت مُهر دوران سخت و نفسگیر زندگی هنرمند، یعنی آشوبهای ذهنی در آستانۀ چهلسالگی ایبسن، را بر پیشانی دارد، دورهای که در آن بیشتر اندیشمندان به راههای رفته و نرفته مینگرند، دودل میشوند و، همانند پِر گِنت، به حراج و خانهتکانی فکری خود میاندیشند.
حمله به ملیگرایی خودپرستانه و انزواطلبانۀ نروژیها، آن هم در بافتی از آئینها و افسانههای مردمی کشورش و بیشکیبی جوانی مانده در بند سنتهای پوشالی دست به دست هم دادند تا ایبسن از افسانۀ پِر گِنت نمایشنامهای بسازد و به هموطنانش بفهماند ادبیات و شعر یعنی چه. او به بیورنسن یادآوری کرده بود که «(پِر گِنت) شعر (به معنای ادبیات مدرن) است؛ و اگر هم نباشد، چنین خواهد شد. مفهوم شعر و ادبیات در مملکت ما، نروژ، باید بر اساس این کتاب شکل بگیرد.»