نمایشنامهی اولئانا نوشتهی دیوید ممت برای نخستین بار در سال 1992 منتشر شد. این نمایسنامه یکی از مشهورترین نمایشنامههای نوشته شده توسط دیوید ممت است. علی اکبر علیزاد، مترجم، دربارهی این نمایشنامه مینویسد: «اولئانا، بحثانگیزترین و چه بسا مهمترین نمایشنامه دیوید ممت تا اواخر دهه نود است. سوای مایههای شدیدا سیاسی، اجتماعی متن، که در همه اجراهای آن (در اروپا و امریکای شمالی) مناقشات زیادی را باعث شد، زبان و ساختار نمایشی آن فوقالعاده جذاب، منحصربهفرد و آموزنده است. بهرغم ظاهر گولزننده و رئالیستی آن، در نهایت نمیتوان این نمایشنامه را کاملاً رئالیستی دانست. اولئانا به رغم پایبندی به برخی قواعد درام رئالیستی، در عمل، سازوکارهای رئالیسم را از درون ویران میکند.
اولئانا از ساختار مثلثی درام ارسطویی ــ که ظاهرا مورد ستایش خود ممت نیز هست ــ بهره میگیرد. نمایشنامه در سه پرده اوجگیرنده، کشمکشی حاد میان دو شخصیت کنشمند را شکل میدهد. بنابراین، ساختار رایج درام ارسطویی با شروع، میانه و پایان مشخصاش در اینجا به نحو بارزی حضور دارد. شخصیتها کاملاً فعال و دارای مشخصههای بارز فردیاند. اما انحراف اولئانا از قواعد درام ارسطویی را در کجا باید جستوجو کرد؟ مشخصترین عامل این انحراف، پایان بحثانگیز و غیرقطعی نمایشنامه است. کدام شخص پیروز میشود؟ کدام یک محقّ است؟ واکنش ما دقیقا چیست؟ گفته نهایی «کارول» دقیقا به چه چیز اشاره میکند؟ میتوان به طور قطع گفت اولئانا واکنشهای ما را چندپاره میکند. ما با پایانی باز روبهرو هستیم که در بهترین حالت به چیزی قطعیت نمیبخشد؛ البته این گفته به این معنی نیست که نمیتوان اجرایی از اولئانا داشت که به پایان ممت قطعیت ببخشد.
نمایشنامهی اولئانا تنها دو شخصیت دارد و داستان دربارهی جایگاه قدرت است. این داستان دربارهی دانشجویی به نام کارول است که استاد دانشگاه خود را متهم به آزار جنسی میکند و مسیر کاری آیندهی استادش را تحت تاثیر قرار میدهد.
دیوید ممت یکی از مشهورترین نمایشنامهنویسان معاصر دنیاست. دیوید آلن ممت در 30 نوامبر 1947 در شیکاگو متولد شد. پدر و مادر ممت در سال 1958 از هم جدا شدند. او در مدرسۀ فرانسیس پارکر درس خواند و سپس به دانشگاه گدار رفت و در سال 1969 فارغالتحصیل شد. او در جوانی مشاغل مختلفی را تجربه کرد؛ از جمله پادویی در لاندن هاس و سکندسیتی، ویرایش در نشریات و...
در ۱۹۷۲ ممت شرکت سنت نیکولاس را با ویلیام اچ. میسی راهاندازی کرد. اولین شاهکارش با نام بوفالوی آمریکایی را در سال ۱۹۷۷ تهیه کرد. او در سال ۱۹۷۶ به نیویورک نقل مکان کرد. پستچی همیشه دوبار زنگ میزند اولین فیلمنامهای بود که نوشت. ممت در طول سالهای فعالیتش جوایز متعددی از جمله تونی، اوبی و پولیتزر را برده است.
انتشارات بیدگل کتاب اولئانا را با ترجمهی علی اکبر علیزاد عرضه کرده و در اختیار علاقهمندان قرارداده است. انتشارات بیدگل که به انتشارات تخصصی تئاتر و نمایشنامه مشهور است دربارهی علی اکبر علیزاد مینویسد: «علی اکبر علیزاد متولد 1352است. او عضو هیئت علمی دانشکدهی سینما و تئاتر است. از جملهی کتابهای تألیفی و ترجمه شدهی او به فارسی میتوان به «در انتظار گودو، ساموئل بکت»، «یادداشت هایی در باب سینماتوگرافی، روبر برسون»، «رویکردهایی به نظریهی اجرا»، «راهنمای عملی نمایشنامهنویسی»، «اولئانا» و «سوء قصدهایی به زندگی آن زن» اشاره کرد. همچنین او ترجمهی مشترک با منصور براهیمی کتاب «کارگردانی نمایشنامه، فرانسیس هاج» را داشته است.
علیزاد سردبیری مجموعه نمایشنامههای بیدگل و مجموعهی تئاتر، نظریه و اجرا در انتشارات بیدگل را عهدهدار است. همچنین مقالات تالیفی و ترجمهی زبادی داشته است که در بهترین نشریههای کشور منتشر شدهاند.»
کتاب اولئانا یکی از مهمترین و بحثبرانگیزترین نمایشنامههای نوشته شده در قرن بیستم در آمریکا است. نمایشنامهی اولئانا نمایشنامهای کوتاه است اما در این نسخه از کتاب، نقدی از این نمایشنامه هم ترجمه شده است که به خواننده کمک میکند درک بهتری از نمایشنامه داشته باشد.
جان با تلفن صحبت میکند. کارول در آن سوی میز روبه روی او نشسته است.
جان: (با تلفن) و در مورد زمین چی. (مکث) زمین. و در مورد زمین چی؟ (مکث) در مورد اون چی؟ (مکث) نه. نمیفهمم. خب، آره، من من... نه مطمئنم که مهمه... مطمئنم که مهمه. (مکت) چون که مهمه... به جری زنگ زدی؟ (مکث) چون... نه، نه، نه، نه، نه، اونا چی گفتند...؟ با بنگاه صحبت کردی... زنه کجاست...؟
خب، خب، باشه. یادداشتهاش کجاست؟ یادداشتهایی که با اون برداشتیم کجاست. (مکث) فکر میکردم بودی؟ نه، نه، ببخشید، منظورم این نبود، فقط فکر میکردم تو رو دیدم وقتی اونجا بودیم... چی...؟ فکر میکردم تو رو اونجا با یه مداد دیدم. چرا الان؟ من می گم که... خب. به همین خاطر که میگم «به جری زنگ بزن.»
خب، الان نمیتونم بیام. چو...نه. من هیچ برنامهریزیای... گریس:« من هیچ... من خوب میدونم که... ببین: ببین. به جری زنگ زدی؟ به جری زنگ میزنی...؟ چون الان نمیتونم. میآم، مطمئنم که یه ربع، تا بیست دقیقه دیگه، اونجام، قصدم همینه. نه، ما از دستش نمیدیم. ما این خونه رو از دست نمیدیم. ببین: ببین، من دست کم نمیگیرم.
آنچه در بالا خواندید بررسی و نقد کتاب اولئانا اثر دیوید ممت بود.خرید و دانلود این اثر در همین صفحه امکانپذیر است. برای مطالعهی دیگر کتابها در زمینهی نمایشنامه میتوانید به قسمت دستهبندی کتابها مراجعه و کتابهای این موضوع را یکجا مشاهده کنید.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 782.۰۰ بایت |
تعداد صفحات | 115 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۴:۴۰:۰۰ |
نویسنده | دیوید ممت |
مترجم |