- ایبسن در مقام یک رئالیست نوگرا: هنریک ایبسن (۱۸۲۵-۱۹۰۶) را از پایه گذاران رئالیسم در تئاتر اروپا میدانند (چه بسا تاثیر ایبسن بعدها در رگه های هنری دیگر هم دیده شد). در سبک ایبسن، شیوهی شخصیتپردازی و نحوهی ارائهی زبان نمایش به زندگی عادی شهروندان نزدیک است اما این نزدیک شدن به زندگی عادی در مکتب رئالیسم چنان است که هر بازنمایی طبیعینگارانه (naturalist) را نتوان کاری رئالیستی دانست. - رئالیسم ایبسن: نمایشنامهی «مرغابیوحشی» نمونهی برجستهای از یک اثر رئالیستیست، اما از نوع نوسوفوکلی. زیرا نویسنده در آن توانسته است عقل و احساس، نماد و واقعیت روزمره، زبان روزمره و شعرگونگی آن را به تعادلی خیره کننده برساند و با این کار، از طبیعینگاری فاصله بگیرد: کاری که سوفوکل در درام یونان باستان انجام داد. ایبسن همچون نویسندگان قرن نوزدهمی، انسان را به خودی خود بد نمیدانست و انگشت اتهامش را متوجه موانعی میکرد که سیر تکاملی انسان را در تاریخ کند میکنند. از دید او و همنسلانش سنتبارگی، خرافهپرستی، بیهودگی و تنبلی، از یک سو و بنیادهای ناکارآمد اجتماعی و روابط ناسالم انسان گرفتار در این بنیادها از سوی دیگر، دست به دست هم میدادند و طومار پیشرفت را در مینوردیدند. - مرغابیوحشی در مقام یک رئالیسم ایبسنی: «هاکون ورله» بازرگانی است که ظاهراً به افتخار ورود پسرش «گرگیرش ورله» که در منطقهای به نام «هویدال» سرپرستی کارخانهی پدرش را به عهده داشته است، مهمانی شام ترتیب داده است. عکاسی به نام «یالمار ایکدال» هم به دعوت گرگیرش، همکلاس و دوست قدیمی او، در میهمانی حضور دارد. «ایکدال پیر»، پدر یالمار که روزگاری دوست و یار ورله بوده است، اینک به جرم قطع درختان پارک ملی در هویدال از مقام افسری خلع شده است و زندگی فلاکتباری دارد. یالمار ازدواج کرده است و دختری به نام هدویگ دارد. گرگیرش آدم آرمانخواه و متعصبی است که میداند پدرش همهی خانوادهی ایکدال را به تباهی کشیده و اینک قصد دارد چهرهی واقعی پدرش را به دیگران بشناساند و یالمار ایکدال را از خواب غفلت بیدار کند. در این میان فردی بهنام «دکتر رلینگ» که اجارهنشین یالمار است سعی میکند آدمهای سرخورده را به نحوی سرگرم کند تا به حقیقت نیندیشند. در این میان برخوردهای این شخصیت ها با «گینا یانسن»، همسر یالمار مسبب اتفاقاتی میشود که بنمایهی تفکرات ایبسن را به خوبی به نمایش میگذارد. - نسخهی صوتی نمایش شاه میمیرد: نمایش صوتی «مرغابیوحشی» اثر خیرکنندهی هنریک ایبسن، نتیجهی همکاری نشر صوتی آوانامه و «نشر بیدگل» است. ترجمهی اثر بر عهدهی «بهزاد قادری و یدالله آقاعباسی» بوده است. در این نمایش «آرمان سلطانزاده»، «مریم پاکذات»، «هنگامه غریبی»، «مهدی صفری»، «مهبد قناعتپیشه»، «ایمان رییسی»، «آزاده رادمهر»، «پژمان رمضانی» و جمعی از گویندگان به نقشآفرینی پرداختهاند. کارگردانی، تدوین و فضاسازی اثر به عهدهی «محمد ابویی» بوده و تدوین سهبعدی نقش موثری در گیرایی بیشتر اثر ایجاد کرده است. * جهت شنیدن بهتر فضاسازیها و افکتهای سه بعدی از هدفونهای استریو(Stereo) یا بلندگوهای محیطی (Surround) استفاده کنید.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 481.۴۳ مگابایت |
مدت زمان | ۰۳:۳۰:۱۶ |
نویسنده | هنریک ایبسن |
مترجم | بهزاد قادری |
مترجم دوم | یدالله آقاعباسی |
راوی | آرمان سلطان زاده |
راوی دوم | مریم پاکذات |
راوی سوم | مهدی صفری |
ناشر | آوانامه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۰/۱۰/۲۲ |
قیمت ارزی | 8 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
خوانش نمایشنامه با رمان خیلی فرق میکنه فضا سازی نمایشنامه بوسیله توضیح صحنه انجام میشه و...این که کدوم دیالوگ برا کیه و....درمجموع دوستان زحمت کشیده بودن ولی قدرت و اثر نمایشنامه ایی قوی مثل مرغابی وحشی روبه حداقل رسوندند
بسیار با احساس اجرا شد درست مثل یک نمایشنامه ولی چیزی که خیلی مهمه موضوع این داستانه که باید خیلی بیشتر از اینها دربارش بحث و گفتگو بشه که معضل بزرگ فرهنگ جامعه امروز ماست
داستان در مورد اتفاقات ناراحت کننده ای هست که واسه یک خانواده اتفاق میفته. منو یاد یکی از داستان کوتاهای صادق هدایت انداخت در مجموعه سه قطره خون.
اجرای خوبی بود. همه چیز دقیق. ولی ایکاش شرح صحنه ها هم در آن ذکر میشد. چون این قرار است به هر ترتیب کتاب صوتی باشد، نه نمایش صوتی.
اجرایی قوی و با کیفیت که از بابتش سپاسگزارم ، اما برای داستانی پیش پا افتاده و متنی به غایت از نظر ادبی ضعیف
چرا نمایشنامه های آونامه هیچکدوم توصیف صحنه رو نداره! بعضی مواقع این مورد باعث میشه نمایشنامه مبهم باشه...
ببخشید برای شنیدن صدای سه بعدی به نوع خاصی از هنزفری یا اسپیکر نیازمندیم؟ مثل تصویر سه بعدی؟
بسیاز اجرای زیبا و پر احساسی بود ، یک شاهکار صوتی .
سلام ،من لذت بردم هم از کتاب هم صدای بی نظیر آقای آرمان سلطان زاده و همکاراشون
بسیار خوب بود. فقط ای کاش صدا تیک تیک ساعت رو نمی ذاشتید. تمرکز رو به هم می زنه