رمان مردم مشوش اثر فردریک بکمن، نویسندهی محبوب سوئدی، بار دیگر ثابت میکند که نویسنده استاد خلق داستانهای طنز و پرمخاطب است. این کتاب که به یکی از پرفروشترین آثار نیویورک تایمز تبدیل شده، روایتگر ماجرای یک دزدی و گروگانگیری عجیب و غریب است که در آپارتمانی در استکهلم اتفاق میافتد. اما چه چیزی این داستان را تا این حد جذاب و سرگرمکننده میکند؟ بکمن در این رمان، گروهی از شخصیتهای به یاد ماندنی را خلق کرده است که هر کدام به نوعی عجیب و غریب هستند. از مردی که به تازگی شغلش را از دست داده تا زنی که از تنهایی رنج میبرد و پیرزنی که عاشق آتشبازی است، هر کدام از این شخصیتها نقشی کلیدی در داستان ایفا میکنند و به طنز موقعیتها میافزایند. دزدی که به جای پول، مجبور به گروگانگیری میشود، گروگانهایی که به جای ترس، کنجکاو و مشتاق هستند، و پلیسی که هیچ چیز طبق برنامهاش پیش نمیرود، فقط نمونهای از موقعیتهای غیرمنتظرهای هستند که در مردم مشوش با آنها روبرو میشویم. بکمن در این رمان از طنزی ظریف و هوشمندانه استفاده میکند که نه تنها لبخند بر لب شما مینشاند، بلکه شما را به فکر و تأمل نیز وا میدارد. او با ظرافت به تناقضات جامعهی مدرن، تنهایی انسانها و روابط پیچیدهی بین آنها میپردازد. اگر به دنبال کتابی هستید که هم شما را بخنداند و هم به فکر فرو ببرد، مردم مشوش انتخابی عالی برای شماست. این رمان به شما نشان میدهد که حتی در تاریکترین شرایط نیز میتوان لحظات طنز و سرگرمکنندهای پیدا کرد. اگر شما هم به خواندن داستان و رمان خارجی حوزه جنایی و پلیسی علاقه دارید حتما به دستهبندی داستان و رمان جنایی خارجی فیدیبو سر بزنید.
کارل فردریک بکمن، نویسنده و وبلاگنویس مشهور سوئدی، در دوم ژانویه ۱۹۸۱ در استکهلم چشم به جهان گشود. بکمن در ابتدا با وبلاگنویسی و نگارش مقالات برای روزنامههای مختلف، نامی برای خود در سوئد دست و پا کرد. همکاری او با مجله مترو، نقطه عطفی در مسیر حرفهایاش بود. اما در سال ۲۰۱۲، با انتشار کتاب مردی به نام اوه، مسیر زندگی بکمن به طور کامل دگرگون شد. این کتاب که در همان سال بیش از ۶۰۰ هزار نسخه از آن به فروش رفت، به سرعت به پرفروشترین کتاب سوئد و نیویورک تایمز تبدیل شد. تا به امروز، مردی به نام اوه به بیش از 30 زبان ترجمه شده و فیلمی اقتباسی از آن نیز در سال ۲۰۱۶ با استقبال چشمگیر منتقدان و مخاطبان به روی پرده سینما رفت. بریت ماری اینجا بود، دیگر اثر برجسته بکمن، در سال ۲۰۱۶ به چاپ رسید.
جهت مشاهده سایر آثار کارل فردریک بکمن کلیک کنید.
مردم مشوش رمانی جذاب و پرمخاطب است که به واکاوی موضوعات عمیقی مانند نقشهای اجتماعی، هویت انسان، آزادی و عدالت میپردازد. این رمان با طنزی ظریف و هوشمندانه، خواننده را به فکر و تأمل وا میدارد و تا مدتها پس از خواندن آن، در ذهن او باقی میماند. فردریک بکمن، در رمان مردم مشوش با ظرافت به واکاوی روابط پیچیدهی انسانی و تاثیر عمیق آنها بر یکدیگر میپردازد. او در این داستان، از دریچهی سندروم استکهلم، به روابط گروگانها و گروگانگیر و همچنین روابط بین سایر شخصیتهای داستان نگاه میکند. سندروم استکهلم پدیدهای روانی است که در آن، گروگانها به مرور زمان، عاطفی به گروگانگیر وابسته شده و با او احساس همدردی میکنند. این پدیده برگرفته از داستانی واقعی در سال ۱۹۷۲ در استکهلم سوئد است که در آن، چهار کارمند بانک به مدت شش روز توسط دو سارق مسلح گروگان گرفته شدند. بکمن در این رمان، با ظرافت به تاثیر روابط انسانی بر شخصیتها میپردازد. او نشان میدهد که چگونه تعاملات انسانها با یکدیگر، میتواند افکار، احساسات و رفتار آنها را شکل دهد. گروگانها در این داستان، تحت تاثیر روابطی که با یکدیگر و با گروگانگیر برقرار میکنند، دستخوش تغییرات شخصیتی میشوند. آنها به تدریج از ترس و اضطراب رها شده و به یکدیگر اعتماد میکنند. مردم مشوش رمانی سرگرم کننده و لذتبخش است که خواندن آن برای افراد با سلیقههای مختلف میتواند جذاب باشد. این رمان با لحنی طنز، داستانی پرکشش و شخصیتهای منحصر به فرد، ساعاتی خوش را برای شما به ارمغان خواهد آورد. جوایز و افتخارات کتاب مردم مشوش عبارتند از : پرفروشترینهای نیویورک تایمز 2020، بهترین کتاب آخر هفته از نگاه مردم، بهترین کتاب از نظر نیویورک پست، واشنگتن پست و سیانان و نامزد جایزه گودریدز در سال 2020.
یک سرقت مسلحانه از بانک. یک گروگانگیری. یک شلیک. یک راهپله پر از نیروهای پلیس آمادۀ یورش به داخل یک آپارتمان. ماجرا خیلی ساده به اینجا میانجامد، خیلی سادهتر از آنچه فکر کنی. همۀ آنچه برای چنین پایانی لازم است فقطوفقط یک ایدۀ خیلی خیلی بد است و بس.
این داستان حکایت خیلی چیزها است اما بیشتر از همه حکایت احمقها است. به همین دلیل، باید همین جا خیلی رکوراست گوشزد شود که احمق خواندن دیگران خیلی راحت است اگر به آنها به چشم انسان نگاه نکنی، مخصوصاً اگر کسانی را داشته باشی که سعی کنی در برابرشان آدم نسبتاً خوبی باشی.
چون اینکه از آدمها انتظار برود همیشه از عهدۀ اکنون برآیند توقع بیجایی است. آدم باید شغل داشته باشد و سقفی بالای سر و یک خانواده. آدم باید مالیات بپردازد و زیرپوشش همیشه تمیز باشد و پسورد لعنتی وایفای را هم یادش نرود. بعضی از ماها هرگز از عهدۀ کنترل این اوضاع آشفته برنمیآییم، زندگیمان فقط میگذرد، زمین با سرعت دو میلیون کیلومتر بر ساعت در فضا به پیش میرود و ما عین یک جفت جوراب فراموششده چهار ستون بدنمان از ترس میلرزد. قلبهایمان مثل صابون از دستانمان لیز میخورد و به محض اینکه لحظهای آرام بگیریم و آرامشمان را به دست بیاوریم دوباره شروع به تپیدن میکند و دوباره عاشق میشود و دوباره شکست میخورد. کنترل هیچچیز دست ما نیست. پس میآموزیم که فقط وانمود کنیم اوضاع روبهراه است؛
کارمان، زناشوییمان، بچههایمان. همهچیز. وانمود کنیم معمولی هستیم، یکی هستیم مثل بقیه، که میدانیم «سطح استهلاک وام» و «نرخ رشد تورم» یعنی چه، که میدانیم رابطه چیست. حقیقت این است که ما از رابطه همانقدر میدانیم که از فیش یواسبی؛ همان موجودات کثافتی که هر بار بخواهی ازشان استفاده کنی باید چهار بار امتحانشان کنی (از این ور نه، از این ور هم نه، باز هم نه، حالا شد!). وانمود کنیم پدر و مادر خوبی هستیم، حال آنکه تنها کاری که برای بچههایمان میکنیم این است که خوراک و پوشاکشان را فراهم کنیم و اگر از روی زمین آدامس جویدۀ کسی را برداشتند و خوردند، حسابی عتابوخطابشان کنیم. همۀ ما یک زمانی آکواریوم داشتیم و بعد یک روز همۀ ماهیهای آن مردند و ما هرگز ذرهای بیش از آنچه دربارۀ ماهیها میدانستیم و میدانیم دربارۀ بچهها نمیدانیم. پس این مسئولیت هر روز صبح تمام وجودمان را از زندگی خالی و با ترس میانبارد. هیچ طرح و نقشهای نداریم، فقط تلاش میکنیم امروز هم بگذرد، زیرا فردا روز دیگری است.
اگر شما هم به خواندن داستان و رمان جنایی خارجی علاقه دارید پیشنهاد میکنیم حتما کتابهای زیر را که در فیدیبو در دسترس هستند، مطالعه کنید.
محاکمه نویسنده فرانتس کافکا انتشارات ماهی
راهنمای کشف قتل از یک دختر خوب نویسنده هالی جکسون انتشارات نون
کسی که می شناسیم نویسنده شاری لاپنا انتشارات البرز
فرمت محتوا | epub |
حجم | 2.۱۰ مگابایت |
تعداد صفحات | 352 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۱:۴۴:۰۰ |
نویسنده | فردریک بکمن |
مترجم | الهام رعایی |
ناشر | نشر نون |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | Folk med angest |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۹/۰۸/۰۷ |
قیمت ارزی | 5.۵ دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
همه چیز از یک پل شروع میشه و مردی که با پریدن از روی پل خودکشی میکنه.( اسپویل نکردم ، این اتفاق در صفحات ابتدایی کتاب روی میده) . ده سال بعد طی یک گروگانگیری ( که شبیه هیچ گرونگیری ای که در ذهن ما خواننده ها وجود داره ، نیست) چندین نفر گرد هم جمع میشن.یکی از این آدمها و پلیسها و روانشناسی که بیرون از محل گروگانگیری هستن ، به نوعی متاثر از حادثه ی ده سال پیش هستن.باقی گروگانها هم هر کدوم برای خودشون داستانی دارند و گذشته ای خواندنی. کتاب یک شاهکار نیست ، شاید نشه لفظ عالی رو هم براش بکار برد. با کتاب و داستان خوبی طرف هستیم. شاید کاراکتر هاش به جذابیت و ماندگاری &#۳۴; مردی به نام اوه&#۳۴; یا &#۳۴; بریت ماری &#۳۴; نباشن و بعد از پایان کتاب چند روز بعد از ذهن پاک بشن. پاراگراف ها و تک جمله های زیبایی در کتاب هست که دوست دارید چندین بار اونها رو بخونید. البته تعدادشون نسبت به کتابهای قبلی بکمن کمتره.اما در نهایت کتاب در مدح و ستایش امید و زندگیه. بکمن با استادی تمام یک خودکشی رو دستمایه و هسته ی داستانی قرار میده که در صفحاتش امیدواری موج میزنه. و شعار اصلی کتاب هم همینه. جایی که از زبان یکی از شخصیت های فرعی گفته میشه : تو امروز درختی بکار ، حتی اگه آخرین روز زندگیت باشه. و دوستان عزیز، در این روزهای تاریک و تلخ و ناامیدی کرونایی چه چیزی لذت بخش تر از داستانی که یک خودکشی رو دستمایه ی داستانی از امید و زندگی قرار میده ؟
&#۳۴;- فکر کردی خدا از چاقو محافظتت میکنه چون کشیشی؟ + خدا قرار نیست ما رو از چاقو محافظت کنه، پسرم. به خاطر همین هم برامون همنوع آفریده. تا ما از همدیگه محافظت کنیم.&#۳۴; این پنجمین کتابی بود که از فردیک بکمن خوندم و حتی بدون خوندن بقیه کتابهاش میگم که دوستشون خواهم داشت. روابط انسانها در کتابهاش بسیار زیبا هستن و دلت نمیخواد داستان تموم بشه و از دنیای اونا بیرون بیای. در کتابهای فردریک بکمن همه به هم کمک میکنن، حتی آدمهایی که فکر نمیکنیم هیچوقت حاضر به کمک به دیگری بشن. جدای این، بکمن اطلاعات عمومی خوبی داره و نکات جالبی رو درباره موضوعات مختلف با ما درمیون میذاره. مثلا: &#۳۴;اگه تونسته باشی کارها رو جوری پیش ببری که کارمندهات حس کنن خودشون تنهایی تونستن از عهده اش بربیان، یعنی کارت رو خوب انجام دادی.&#۳۴; &#۳۴;ما بیشتر با آنهایی دعوا میکنیم که شبیهمان هستند، نه آنها که با ما فرق دارند.&#۳۴; با خوندن این کتاب متوجه میشیم که بقیه آدمها هم مثل ما در زندگیشون سختی میکشن، خسته میشن، کم میارن اما با همدلی و دوستی دوباره خودشون رو پیدا میکنن. پیشنهاد میکنم اگر حال دلتون خوب نبود، سراغ کتابهای این نویسنده برید. پشیمون نمیشید.
حقیقت این است که اگر مردم چنان که در اینترنت به نظر میرسد خوشبخت بودند، این همه وقتشان را در اینترنت نمیگذراندند، چون اگر کسی امروزش واقعا خوب باشد که نصف همین روز را صرف عکس گرفتن از خودش نمیکند، همه میتوانند از خودشان افسانه بکارند، اگر به قدر کافی کود پای آن ریخته باشند. پس اگر چمنهای همسایه سبزتر از مال شما بود، شک نکنید که در کثافت بیشتری غرق است. اما فرق نمیکند، ما دیگر باور کردهایم که هر روز باید روزی خاص باشد. هر روز. _متن کتاب_ به نظرم اونقدر که سر و صدا کرده تک نیست، عالی نیست. اما ارزش یک بار خواندن را دارد و حوصلهسربر نیست. مردی به نام اوه از همین نویسنده رو بیشتر دوست داشتم.
برشی از زندگی، درست همان طور که هس ت. این کتاب پر از حرف های خوب و واقعی و توصیفات عالی راجع به زندگی، آدم ها، خانواده، عشق، صداقت، و البته حماقت و نظام بانکی و استکهلمی بودن است! یک کتاب بی نظیر که نمی تونی دست از خوندنش بکشی. مرتب آرزو می کردم کتاب تمام نشه! ناگفتمه نماند که ترجمه عالی و روان دارد. قبلا کتاب «مردی به نام اوه» رو از همین نویسنده خونده بودم و نمی تونم بگم کدام کتاب بهتره؛ اما می تونم بگم فردریک بکمن جزو نویسندگان محبوب من شده.
من کتاب مرد صد ساله ای که از پنجره فرار کرد رو خوندم و فکر کردم قشنگه تا اینکه کتاب مردی بنام اوه رو خوندم و متوجه شدم فرق بین خوب و عالی رو.... کتابای بکمن یکم زیادی راحت و جمع جور هستن... ینی پیچیدگی خاصی نداره انگار تو یه جمع خودمونی بخوای یه داستان رو از خودت در بیاری و تعریف کنی
اگه کتاب "مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است" از این نویسنده رو دوست داشتین، فکر میکنم از این کتاب هم خوشتون بیاد. از ویژگی های نوشته های بکمن اینه که یه احساسات و روح لطیفی توی نوشته هاش هست و اینکه معمولاً پایان اکثر کتاباش باز نیست و قشنگ آینده چندین سال بعد همه شخصیت ها رو براتون به تصویر میکشه. این کتاب هم جزو همین دسته قرار میگیره. و شما قراره با یه سری شخصیت آشنا بشین که رفتارهاشون روی زندگی هم بی اینکه بدونن و شاید هم دانسته، تأثیر بگذاره.
یکی از بهترین کتابهایی که امسال خواندم.بسیار لطیف با قابلیتی فوق العاده برای بیدار کردن انسانیت وانهاده ما. یک سارق ناکام به قول خودش بدترین گروه ممکن را گروگان میگیرد.افرادی بسیار متفاوت در ظاهر که همگی به نوعی در خویش مانده اند و خواهان نوعی نجات.گروگان ها به مرور حقایق شگفت انگیزی از زندگی خود را فاش میکنند و همین حلقه های زنجیروار نجات آنهاست.روابط انسانی بی نهایت شگفت انگیز و درمانگر هستند.
شاید بتونم بگم بعد از مردی به نام اوه این کتاب، بهترین کتاب بکمنه. و بعد از اینم بریت ماری اینجا بود. داستان به طور کلی حول محور یه گروگان گیری می چرخه و در این گیر رو دار شخصیت های مختلفی شکل می گیرن و به داستان زندگی اونها هم پرداخته می شه. من شهر خرس و ما در برابر شما رو هم خیلی دوست داشتم. ولی این کتاب به شدت تحت تاثیرم قرار داد.
برخلاف بعضی ها از این حالتی که کتاب با کلی حال خوب شبیه فیلم های فارسی قدیمی، تموم میشه خوشم میاد! گرچه یک مقدار عوام پسندانه است، و درگیر کلیشه ها میشه...فردریک بکمن جایی هم به گونه ای در کتاب اشاره میکنه، اینکه روزمرگی قشنگه، اگه به جزئیات روزمرگی توجه بشه. بنظرم همین که کتاب رو با حال خوب و پر از امید تموم کنی و یه لبخند ریزی گوشه ی لبت باشه می ارزه به اینکه آخر داستان کمی با کلیشه ها همراه باشه(:
کتاب خوب و قشنگیه. من عاشق کتابهای بکمنم و این کتابم دوس داشتم. در ضمن بین نامزدهای بهترین کتاب رمان سال۲۰۲۰ گودریدزم هست این کتاب.