یک سال پس از آزاد شدن مرغ زرتاج، باز مأموریتی به عهده ی دُرجان عطار گذاشته می شود: قناتی که آب شهر سطوران را تأمین می کند، مسموم شده است و برای یافتن علت این پدیده دُرجان باید همراه خواهرش گلپرک و پسر حاکم، دادفر، تا سر چشمه ی قنات در کوه مقدس تیره و آشیانِ اژدهای نگهبانِ کوه برود.
سفری بس مشکل برای سه مسافر در پیش است. مرغ زرتاج قادر به همراهی آنها نیست، راه باستانی به سوی تیره، ویران شده است و نه تنها دُرجان و دادفر باهم درگیر می شوند، بلکه شخصی می خواهد مانع ملاقات آنها با اژدها شود...