دربارهی سیمرغ و درخت "گَوکَرَنه" اشعار و حماسههای بسیاری نوشته شده که بسیار فراتر از واقعیت است. حقیقت آن است که فقط خود سیمرغ واقعیت خلقتش را میداند و بس. موجودی که ما آن را سیمرغ مینامیم، نه اولاست و نه سفلا. ریشهی وجودش در ابهام فرو رفته؛ زیرا نه در سرود آفرینش و نه در تاریخنگارههای معتبر دیگر چیزی از به وجود آمدنش گفته نشده است. آنچه مسلماست، مجمع سیمرغ بعد از سفر اَمهرسپند به قلهی مقدس قارهی ارزه و متروکشدن آن قله و پرستشگاههای آن توسط زاهدهای ایزدپرست و قبل از حکومت یاقوتشاه، نخستین امپراتور ماوریان به وجود آمد.
در تاریخ زندگی یاقوتشاه آمده که نزد سیمرغ رفت تا دربارهی نکات ریز حکومتی با او مشورت کند. خاطرات باقیمانده از همراهانش میگویند که سرافکنده بازگشت و آنها را از رفتن به نزد سیمرغ منع کرد. در آن تاریخ و خاطرات کلامی از جنگل شَداوَر قید نشده است و چون اجداد یاقوتشاه یمهزادگانی بودند که به فرمان یمه و بهمنظور سرکوبی ایزدپرستان به اوشتران گسیل شده بودند، میتوان حدس زد که حال، یاقوتشاه چه ازروی خودخواهی و چه ازروی خیرخواهی بهخاطر شناخت موجودیت سیمرغ، این مانع را بر سر مسافران قرار داد.