موشکی به نام گالیله زمانی نوشته شد که هنوز سایهی سنگین جنگجهانیدوم بر تمامی جهان حاکم بود. سازمان ملل هنوز نهاد جدیدی بود که بسیاری از نویسندگان علمی ـ تخیلی چشم امید به آن بسته بودند. هاینلاین جدا از این گروه نبود: او زمان داستان را حدود پانزده سال بعد از جنگ قرار دادهبود، و آیندهای را طراحی کرده بود که در آن قدرتمندترین نیروی نظامی در کرهی زمین، پلیس حفظ صلح سازمان ملل بود... در سال ۱۹۵۰، امریکا وارد جنگ داخلی کشور کره شد. در همان سال نیز فیلم مقصد: ماه را براساس رمان موشکی به نام گالیله و باحضور شخص هاینلاین، در مقام یکی از سه فیلمنامهنویس، میسازند. این فیلم جایزهی اسکار بهترین جلوههای ویژه را برد...بعد از پرتاب موشکهای خدمهدار ازسوی روسیه و آمریکا، در سال ۱۹۶۹، موشک آپولو۱۱ از برنامهی آپولوی ناسا با دو فضانورد به نامهای نیل آرمسترانگ و ادوین آلدرین، بر سطح ماه فرود آمد. چند ساعت بعد، نیل آرمسترانگ نخستین انسانی بود که پا بر سطح ماه گذاشت.
شاید برای خواننده جالب باشد که بداند فرود آپولو۱۱ شباهت عجیبی به فرود گالیله در این داستان داشت. رایانهی راهنمای موشک دچار مشکل فنی شد و موشک را جایی غیر از محل هموار و ازپیشتعیین شده به سوی منطقهای صخرهای هدایت کرد. نیل آرمسترانگ مجبور شد رایانه را خاموش و مسیر موشک را با دست تنظیم کند. نوع راه رفتن فضانوردها برروی سطح ماه نیز با آنچه هاینلاین پیشبینی کرده بود، شباهت داشت...رابرت آنسون هاینلاین در سال ۱۹۸۸، بعدازآنکه فتح ماه را بهدست انسان دید، درگذشت.