آسمان برلین فیلم تاریخ است، کلام را و تنهایی آدمی را در دل تاریخ میبیند و نشان میدهد. دامیلِ فرشته به یک انسان عاشق میشود و انسان میشود، اما سراسر این سِیر هیچ به تبلیغ راه و رسم چگونه زیستن نمیرسد. تاریخ انسان را با تمامی شکوه و تمام نکبتش دوره میکند و میگوید که باز همین بودنِ پیچیدهی پر از تنهاییِ پر از زیباییِ پر از وحشت، به نبودنِ محض، و در ابدیتِ محض جاری بودن برتری دارد.
فیلم با متن و اجرای شاعرانهاش نهتنها یک از اوجهای هنر سینما شد، که نیز خواندن کلام مکتوبش را به کاری سرشار از لذت و لطف تبدیل کرد.