یک قرن چیست؟ من پیشگفتار ژان ژنه بر نمایشنامهاش سیاها را در نظر دارماو در این پیشگفتار به کنایه میپرسد: «یک سیاه چیست؟» بلافاصله میافزاید: «و پیش از هر چیز چه رنگی دارد؟» من میخواهم به همین منوال بپرسم: یک قرن چند سال دارد؟ یکصد سال؟ این بار پرسش بوسوئه است که توجهمان را جلب میکند: «یکصد سال، یک هزار سال، چیست وقتی که یک دم محوشان میکند؟».حال باید بپرسم کدام دمِ استثنایی است که قرن بیستم را محو میکند؟ سقوط دیوار برلین؟ نقشهبرداری از ژنها؟ راهاندازی یورو؟
حتی با فرض اینکه میتوانستیم این قرن را شکل دهیم و آنرا بهمنزلهی ابژهای برای اندیشه برسازیم، آیا این ابژه فلسفی خواهد بود، ابژهای دستخوش آن ارادهی تکین، یعنی اراده به تعمق و باریکبینی؟ آیا این قرن پیش از هر چیز یک واحد تاریخی نیست؟