کتاب شفاف‌اندیشی نشر میلکان

نقد و بررسی کتاب شفاف‌اندیشی

کتاب شفاف‌اندیشی اثر شین پریش است. این کتاب تبیین می‌کند که چگونه موقعیت‌های حساس تصمیم‌گیری را شناسایی کرده و از قابلیت‌های شناختی خود برای دستیابی به اهدافش بهره ببرد. کتاب شفاف‌اندیشی به شما ابزار لازم را برای تشخیص لحظات سرنوشت ساز و مدیریت صحیح زمان کوتاه بین محرک و پاسخ ارائه می‌دهد. ما غالباً خود را قهرمان داستان زندگی‌مان می‌دانیم، اما در واقعیت، بیشتر اوقات سرنوشت خود را به دست ناخودآگاهمان می‌سپاریم. اجازه می‌دهیم گرایش‌های ذاتی بیولوژیکی یا فرهنگ حاکم بر جامعه، مسیرمان را تعیین کند و در نقش تماشاچی منفعل، نظاره‌گر این روند باشیم. حتی متوجه نمی‌شویم که فرصت تفکر و تصمیم‌گیری را از دست داده‌ایم. در بهترین حالت، این لحظات را آن‌طور که هستند می‌پذیریم و تمام توانایی استدلال و عقلانیت خود را برای عبور از آنها به کار می‌گیریم. ما با ذهنی انباشته از اطلاعات گوناگون وارد دنیای بزرگسالی می‌شویم، اما اغلب توانایی تجزیه و تحلیل این اطلاعات یا درک صحیح دنیای پیرامونمان را نداریم. تصمیماتی که در بزرگسالی می‌گیریم، پیامدها و نتایج گسترده‌ای دارند و می‌توانند سرنوشت ما یا دیگران را به طور کامل دگرگون کنند. پریش در کتاب شفاف‌اندیشی ، با استفاده از داستان‌ها، مدل‌های ذهنی و سایر ابزارها، حلقه‌ی گمشده بین علوم رفتاری و نتایج ملموس در زندگی واقعی را به مخاطب ارائه می‌کند. این کتاب، راهنمایی ضروری برای بهینه‌سازی فرآیند تصمیم‌گیری، کسب مزیت رقابتی و خلق زندگی هدفمندتر است. اگر شما هم به خواندن کتاب‌های روانشناسی حوزه توسعه فردی علاقه دارید حتما به دسته‌بندی توسعه فردی فیدیبو سر بزنید.

شین پریش، نویسنده‌ای پرآوازه با قلمی رسا

شین پریش نویسنده و وبلاگ‌نویسی شناخته ‌شده است که آثارش در طیف گسترده‌ای از نشریات معتبر از جمله نیویورک تایمز، وال استریت ژورنال، هافینگتون پست و فوربس به چاپ رسیده است.

جهت مشاهده سایر آثار شین پریش  کلیک کنید.

چرا کتاب شفاف‌اندیشی را بخوانیم

کتاب شفاف‌اندیشی به شما راهکارهایی برای ارتقای مهارت‌های تفکر و تصمیم‌گیری ارائه می‌دهد و باعث خواهد شد تا در موقعیت‌های مختلف، بهترین انتخاب‌ها را داشته باشید. در دنیای پرشتاب امروز، ما دائماً با انبوهی از اطلاعات و محرک‌ها بمباران می‌شویم و در این میان، قدرت تشخیص موقعیت‌های حساس و تصمیم‌گیری درست در آن‌ها، از اهمیت بالایی برخوردار است. کتاب شفاف‌اندیشی موجب شناسایی  موقعیت‌های سرنوشت‌ساز خواهد شد. نویسنده در این کتاب، به شما می‌آموزد که چگونه لحظاتی را که می‌توانند تأثیر بسزایی بر زندگی شما داشته باشند، تشخیص دهید. این لحظات، می‌توانند مربوط به شغل، روابط، سلامتی یا هر حوزه دیگری از زندگی شما باشند. ما اغلب تحت تأثیر عوامل ناخودآگاه مانند تعصبات شناختی، غرایز و عواطف خود تصمیم می‌گیریم. شفاف‌اندیشی به شما مسیری را ارائه می‌دهد تا این عوامل را شناسایی کرده و از تأثیر منفی آنها بر تصمیمات‌تان بکاهید. در بسیاری از مواقع، زمان کافی برای تفکر و تجزیه و تحلیل همه جوانب یک موضوع را نداریم. شفاف‌اندیشی به شما راهکارهایی برای تصمیم‌گیری سریع و درست در این شرایط ارائه می‌دهد. با یادگیری مهارت‌های تفکر و تصمیم‌گیری درست، می‌توانید انتخاب‌های آگاهانه‌تری در زندگی داشته باشید و به اهداف خود نزدیک‌تر شوید. شفاف‌اندیشی، کتابی پرمحتوا و کاربردی است که باعث می‌شود کنترل بیشتری بر زندگی خود داشته باشید و به موفقیت‌های بیشتری دست پیدا کنید.

در بخشی از کتاب شفاف‌اندیشی می‌خوانیم

هرگز فراموش نکنید که ناخودآگاه شما از خودتان باهوش‌تر و سریع‌تر و قدرتمندتر است. حتی می‌تواند شما را کنترل کند. هرگز نمی‌توانید تمام رازهایش را بدانید. کوردلیا فاین، ذهن مستقل؛ چگونه مغزتان حقایق را تحریف می‌کند و شما را فریب می‌دهد؟ اولین چیزی که شنیدم، صدای دادوفریاد بود. عموماً وقتی نزدیک دفتر مدیرعامل می‌شوید، این چیزی نیست که انتظار شنیدنش را دارید. اما این مدیرعامل با بقیه فرق داشت. وارد دفتر او شدم، کیفم را روی میز گذاشتم و درست روبه‌رویش نشستم. واکنشی به حضورم نشان نداد. ماه‌ها از کار‌کردنم در آنجا می‌گذشت و انتظار دیگری هم نداشتم؛ اما باز هم رفتارش معذب‌کننده بود. به‌ عنوان دست راست او تعیین شده بودم و هرکس که می‌خواست با او ملاقات کند، باید اول از من عبور می‌کرد. همین باعث شده بود که این تماس جالب باشد؛ چون در تقویم او ثبت نشده بود. نمی‌دانستم با چه کسی صحبت می‌کند؛ اما این مکالمه باعث شده بود از خشم سرخ بشود. یاد گرفته بودم نباید در چنین مواقعی به او هشدار بدهم که خودش را کنترل کند. اگر این کار را می‌کردم، خشمش بلافاصله متوجه من می‌شد. هنگام گذاشتن گوشی تلفن، نگاهش با نگاهم تلاقی کرد. می‌دانستم که در کسری از ثانیه باید چیزی بگویم؛ وگرنه به‌خاطر این تماس برنامه‌ریزی‌نشده بر سرم فریاد می‌کشید. پرسیدم: «قضیه چی بود؟ » گفت: «یه نفر رو باید می‌نشوندم سر جاش.» نمی‌دانستم چه کسی آن‌ طرف خط بوده؛ اما از لحن عصبانی‌اش فهمیدم که آدمی غریبه است. افرادی که برای این مدیرعامل کار می‌کردند، می‌دانستند که نباید چیزی را که ممکن است ناراحتش کند، به زبان بیاورند. این شامل خبرهای ناگوار و ایده‌هایی می‌شد که با باورهای او متناقض بود و به‌خصوص هشداردادن به او وقتی داشت وضعیت را بدتر می‌کرد. این یکی از آخرین تماس‌هایی بود که او در دفتر کارش پاسخ می‌داد. این لحظه‌ی عادی همه‌چیز را عوض کرد. مشخص بود فرد تماس‌گیرنده سخت تلاش می‌کرد مشکلی را گزارش کند که عواقب جدی برای سازمان داشت. وقتی پاسخ نگرانی او با خشم داده شد، تصمیم گرفت مشکلش را به هیئت‌ مدیره گزارش کند. مدت زیادی طول نکشید که مدیرعامل اخراج شد.

پیشنهادهایی برای دوستداران کتاب شفاف‌اندیشی

اگر شما هم به خواندن کتاب‌های توسعه فردی علاقه دارید پیشنهاد می‌کنیم حتما کتاب‌های زیر را که در فیدیبو در دسترس هستند، مطالعه کنید.

قدرت شروع ناقص نویسنده جیمز کلییر انتشارات میلکان

چهار میثاق نویسنده دون میگوئل روئیز انتشارات ذهن‌آویز

روش های کنترل ذهن سیلوا نویسنده خوزه سیلوا انتشارات نقش و نگار