«باد برگها را سمت درهها میبرد» نوشته علیالله سلیمی( -۱۳۴۷)، نویسنده ایرانی است. این کتاب شامل ۶ داستان کوتاه با درونمایه جگ و دفاع مقدس است. در یکی از داستانهای کوتاه این کتاب میخوانیم:
«مینیبوس جلوی در بزرگ آرامگاه عمومی شهر نگه داشت و مسافرها یکییکی پیاده شدند. آخرین نفر، زن میانسالی بود که دست دخترکی را گرفته بود. بساط فروشندگان دورهگرد جلوی در ورودی به راه بود. شیشههای گلاب با سلیقه روی هم چیده شده بودند و بچههای دستفروش شاخههای گل را به سمت افرادی که به طرف آرامگاه میرفتند میگرفتند و هر کدام سعی میکردند مشتریهای تازه از راه رسیده بیشتری را نصیب خود کنند. دخترک گفت: «برای بابا گل بگیریم؟» زن دست دخترک را کشید. ـ جلوتر میگیریم. میخوام گلاب هم بخرم. دخترک گفت: «این دفعه باید گلاب رو بدی من بشورم.» زن لبه چادر سیاهش را به دندان گرفت و از میان جمعیت راه باز کرد. ـ با هم میشوریم. جلوی در شلوغتر بود. عدهای از محوطه آرامگاه بیرون میآمدند. زن دست دخترک را در دستش نگه داشت و گوشهای ایستاد. دخترک گفت: «حالا بخریم!» زن گفت: «همینجا وایستا من گل و گلاب بگیریم.» و دست دخترک را رها کرد. فروشندهها جلوی در تجمع بیشتری داشتند. دخترک خودش را کنار کشید و چشم دوخت به حرکات زن که به سمت یکی از فروشندهها میرفت. دور هر یک از فروشندهها، حلقه کوچکی از جمعیت شکل میگرفت که خیلی زود پراکنده میشد. زن دو شیشهگلاب برداشت و یک دستهگل. دخترک چشم به دستهای زن داشت. وقتی زن پولها را میشمرد تا به مرد فروشنده بدهد، لبهای دخترک تکان خورد و همراه زن، پولها را شمرد؛ دویست، سیصد، چهارصد…»
فرمت محتوا | pdf |
حجم | 747.۰۰ بایت |
تعداد صفحات | 112 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۳:۴۴:۰۰ |
نویسنده | علی الله سلیمی |
ناشر | انتشارات سوره مهر |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۲/۱۰/۲۷ |
قیمت ارزی | 2 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |