کتاب کتابخانه نیمه شب، فانتزیای جذاب و عجیب در مورد یادگیری اهمیت زندگی! زنی که از زندگی خود بریده است تلاش به خودکشی میکند اما خود را در کتابخانهای مرموز می یابد که به او اجازه میدهد زندگیهای جدیدی را کشف کند.
بخشی از کتاب
تنها باید چشمانمان را ببندیم و طعم نوشیدنی مقابلمان را بچشیم و به نوایی گوش کنیم که در حال پخش است. ما به همان میزان کامل و زنده هستیم که در زندگی دیگری میتوانستیم باشیم. تنها لازم است یک نفر باشیم و یک هستی را احساس کنیم. لازم نیست همه کار انجام دهیم و همه کاره بشویم زیرا ما هماکنون هم بینهایتیم. مادامی که زنده هستیم، این امکان را داریم که آیندهای گوناگون پیشرویمان باشد. پس بیایید در همان هستیای که به سر میبریم با یکدیگر مهربان باشیم. دیروز گمان میکردم هیچ آیندهای ندارم و غیرممکن است زندگیام را به شکل کنونیاش بپذیرم. ولی امروز، همان زندگی درهم و برهم پر از امید به نظر میرسد. پر از استعدادهای کشفنشده. آیا زندگی من به طرز معجزهآسایی از درد، ناامیدی، اندوه، دلشکستگی، مشقت، تنهایی و افسردگی تهی خواهد شد؟ نه. عشق و خنده، ترس و درد جریانهای همهگیر عالماند. اما آیا میخواهم زندگی کنم؟ بله بله. هزاران بار بله.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 709.۸۵ کیلوبایت |
مدت زمان | ۱۱:۵۹:۵۹ |
نویسنده | مت هیگ |
مترجم | فریده فتوحی |
راوی |