کتاب «انسانها، هیچ جا خانه نمیشود»، یک رمان طنز و فانتزی است و سبک رئالیسم جادویی به خوبی در آن دیده میشود. داستان از زبان یک موجود فضایی بنفش رنگ روایت میگردد. او برای انجام یک ماموریت به زمین میآید و در خلال انجام ماموریت خود با ضعفها و احساسات زمینیها روبهرو میشود. کتاب انسانها در نگاه اول ممکن است کتابی تخیلی به نظر بیاید. اما نویسنده یک داستان فلسفی و عاشقانه را روایت میکند. از نظر نویسنده، این موجود فضایی همان انسان سردرگم دنیای امروزی است.
قهرمان اصلی داستان انسانها از این کره خاکی انتخاب نشده است. او موجودی فناناپذیر از سیارهای با میلیونها سال نوری اختلاف با سیاره زمین است. سیارهی او وونادورین نام دارد. در این سیاره شرایط و قوانین خاصی حکمفرماست. تنها موضوعات با اهمیت و قابل توجه در وونادورین، امنیت جهان و ریاضیات است. عشق، مذهب، خانواده و مرگ در این سرزمین بیمعناست.
پروفسور اندرو مارتین، استادی در دانشگاه کمبریج است. آخرین دستاورد او کشف یک مسئله مهم در ریاضیات است.. وونادورینیها از این ماجرا در زمین باخبر میشوند. آنها میدانند موفقیت زمینیها در این زمینه، امنیت وونادورین را به خطر میاندازند، تصمیم میگیرند او را از بین ببرند. آنها به یکی از اعضای خود ماموریت میدهند تا در قامت این پروفسور زندگی کند و فعالیتهای او را کنترل نماید. او پروفسور اندرو مارتین و همکارش را میکشد و خود نقش در نقش اندرو در دانشگاه و خانواده ظاهر میشود. اما ماجرای آدم فضایی تنها به کشتن پروفسور ختم نمیشود. او با همسر و پسر پروفسور زندگی میکند و عاشق همسر خود میشود. او درنهایت بر سر یک دوراهی قرار میگیرد. آیا به سیاره خود با عمری ابدی بازگردد یا دنیای محدود و زوالپذیر زمینیها را انتخاب نماید؟
درواقع مت هیگ قصد دارد قوانین، روابط و دنیای انسانها را از زاویه دید دیگری بررسی کند. او حتی بسیاری از عادتهای روزمرهی انسانها را به سخره میگیرد. با نگاهی عمیق به کتاب انسانها میتوان نمادهای مختلفی را در آن را مشاهده نمود. نویسنده با استفاده از قدرت تخیل خود، ورود آدم فضایی را به خلقت انسانها تشبیه کرده است. وقتی کودکی به دنیا میآید ذهن او از هر مفهوم و معنایی خالی است. عملکرد خانواده و جامعه به او مفاهیم مهمی مانند عشق، دوستی، نفرت و امید را میآموزد. درست مانند آدم فضایی قصهی انسانها.
مت هیگ داستان نویس و روزنامهنگار در سال 1975 در انگلستان به دنیا آمد. او دانشآموختهی رشتهی زبان انگلیسی و تاریخ در دانشگاه هال (Hull) است. او هم در زمینهی ادبیات کودکان و هم در زمینهی ادبیات بزرگسال فعالیت دارد و آثار مختلفی را در این دو رشته منتشر کرده است. مت هیگ در آثار خود واقعیتهای ملموس جهان را با دنیای فانتزی درهم میآمیزد و ماجراهای عجیب و غریبی خلق میکند. اکثر نوشتههای مت هیگ توجه مخاطبان را در سرتاسر جهان جلب کرده است. کتابهای پرفروش او به 28 زبان مختلف ترجمه شده است. او را میتوان یکی از برجستهترین نویسندگان معاصر دانست. روزنامه گاردین نوشتههای او را بسیار عجیب و غریب توصیف کرده و نیویورک تایمز او را داستاننویسی با استعداد ویژه خوانده است.
در ایران نام مت هیگ با کتاب « انسانها، هیچ جا خانه نمیشود» شناخته میشود. این کتاب در سال 1394 توسط نشر هیرمند روانه بازار شد. از دیگر آثار او در زمینه ادبیات کودک و نوجوان میتوان به کتابهای «دلایلی برای زنده ماندن»، « يادداشتهايي دربارهي سيارهاي ناآرام » و «توقف زمان» اشاره کرد. او کتابهای خود به احساسات انسانی مانند زندگی، امید، عشق، مرگ، نگاه ویژهای دارد و زوایای مختلف زندگی انسان را مورد نقد و بررسی قرار میدهد. اغلب آثار او درون مایهای مشابه داشته و عنصر خیال در میان آنها مشترک است.
گیتا گرگانی در سال 1337 متولد شد. او فارغالتحصیل رشته ادبیات دراماتیک و نمایشنامهنویسی از دانشکده هنرهای دراماتیک است. گرگانی کار خود را با ترجمه و نگارش کتاب در زمینه ادبیات کودک و نوجوان آغاز کرد. نخستین کتاب او در سال 1345 منتشر شد. او فعالیتهای ادبی خود را در قالب شعر، داستان و مقاله ادامه داد و آنها را در نشریات مختلف به چاپ رساند. او را میتوان مترجم تخصصی آثار کودک و نوجوان به شمار آورد. گرگانی تاکنون آثار زیادی را برای کودکان ترجمه کرده است. از آثار ترجمه شده توسط او میتوان به «فصلها و شگفتیها» از مدهور جفری، «حادثهای عجیب برای سگی در شب» از مارک هادون،«انگشت جادویی»، «لاکپشت»، «غول بزرگ مهربان«از رولد دال اشاره کرد. گیتا گرگانی علاوه بر ترجمه، خود دست به قلم شده و سه کتاب به رشته تحریر درآورده است. از آثار تألیفی او برای کودکان میتوان «تاریخ سینما»، «حلزونها و پروانهها» و «آشپزی ملکه» را نام برد.
گیتا گرگانی سرپرست گروه ترجمه موسسه پژوهشی کودکان دنیا است. او در ترجمه و ویرایش مجموعههایی منتشر شده از این مرکز نقش مهمی ایفا میکند.
او در سال 1383توانست جایزهی بهترین ترجمه رمان نوجوانِ جشنواره کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را به خود اختصاص دهد. افزون بر این، تنها اثر او در زمینه ادبیات بزرگسال با عنوان «فصل آخر» بهترین رمان سومین دوره جایزه ادبی پروین اعتصامی شد.
مقداری کتاب توی ویترین یکی از این مغازهها دیدم که به یادم آورد انسانها مجبورند کتابها را بخوانند. آنها واقعاً مجبورند بنشینند و پشت سر هم به صفحات نگاه کنند. این کار وقت میبرد. وقت خیلی زیاد. یک انسان نمیتواند همهی کتابهای موجود را بهراحتی فرو بدهد. نمیتواند کتابهای قطور را همزمان مرور کند یا دانش تقریبا بیپایان را در چند لحظه قورت بدهد. آنها نمیتوانند مثل ما فقط یک کپسول کلمه را دردهانشان بیندازند. تصورش را بکنید! نه فقط فناپذیر باشی, بلکه در ضمن مجبور باشی مقداری از آن وقت گرانبها و محدود را صرف خواندن کنی. عجیب نیست که آنها موجوداتی ابتداییاند. وقتی آنقدر کتاب بخوانند که عملاً به مرحلهای از دانش برسند که بتوانند کاری با آن بکنند مردهاند. انسانها به طرز قابل درکی نیاز دارند بدانند سرگرم خواندن چه نوع کتابی هستند. نیاز دارند بدانند این داستانی عاشقانه است. با داستانی جنایی. یا داستانی در مورد موجودات بیگانه. انسانها در کتابفروشی سوال های دیگری هم دارند. مثلا این یکی از آن کتابهایی است که میخوانند تااحس کنند باهوشاند. یا یکی از آنهایی که وانمود خواهند کرد خواندهاند تا باهوش به نظر برسند؟ آنها را میخنداند یا به گریه میاندازد؟ یا صاف و ساده وادارشان میکند از پنجره به بیرون خیره شوند و رد دانههای باران را تماشا کنند؟ این داستان واقعی است؟ یا داستان قلابی؟ از آن داستانهاست که مغزتان را به کار میاندازند یا از آنها که اندامهای پایینتر را هدف گرفتهاند؟ این یکی از آن کتابهاست که به دست آوردن پیروانی را منجر میشود یا سوختن به دست آنها؟ این کتابی در مورد ریاضیات است یا مانند تمام چیزهای دیگر در جهان صاف و ساده به خاطر آن است؟
بله. سؤالهای زیادی است. و باز کتابهای بیشتری. خیلی خیلی زیاد. انسانها به روش خاص خودشان زیاده از حد کتاب نوشتهاند. خواندن به تودهی بزرگی از کارهای دیگر اضافه میشود کار عشق, تواناییهای جنسی, کلماتی که وقتی لازم بوده بگویند، به زبان نیاوردهاند که حالا باعث شده کمی احساس عدم رضایت کنند.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۶۷ مگابایت |
تعداد صفحات | 352 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۱:۴۴:۰۰ |
نویسنده | مت هیگ |
مترجم | گی تا گرکانی |
ناشر | نشر هیرمند |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | The humans |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۶/۱۰/۲۰ |
قیمت ارزی | 5 دلار |
قیمت چاپی | 69,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
کتابی بینظیر و عالی است. ماجرای موجودی فضایی را بیان میکند که به زمین میآید و خود را به جای ریاضیدان بزرگی جا میزند که مسئله «حدس ریمان» را حل کردهاست، مسئلهای که کلید ورود به جهان و تمدن جدید است. وظیفه او این است که مطمئن شود کس دیگری از مردمانِ پستِ زمین از راه حل این مسئله خبر ندارد؛ مردمی که به نظرِ ساکنان فضا لیاقتِ چنین کلیدی را ندارند و باعث هرج و مرج و جنگ در جهان خواهندشد. اما خود شیفتهٔ این مردم میشود. کتاب سمفونیِ کوتاهی است در ستایش انسانیت، شادیهای ناب، هرچند به نظر کوچکِ روزمره و دوستیهای واقعی.
من تازه کتاب رو شروع کردم ولی برام جالب بود و نتونستم رهاش کنم. نمیدونم تا اخر کتاب این روند ادامه پیدا کنه یا نه. از نقاط قوتی که توش دیدم طنز موجودشه. با اینکه اکثر اوقات کتاب ها وقتی به زبان فارسی ترجمه میشن بخش عظیمی از میزان کمدی بودنشون رو از دست میدن اما بازم این کتاب میتونه یک لحظه هایی شمارو بخندونه. حداقل اولش که اینجوری بود. موضوعش هم جالبه چون باعث میشه از دور به زندگی هامون نگاه کنیم و این زاویه دید جذاب و تا حدی متفاوته. چیزی که ذهن منو به خودش مشغول کرد این بود که کاش یه کتاب داشتیم که برعکس این کتاب، درباره ی انسانی بود که به سیاره ی دیگه ای میره و تجربیاتش در اون سیاره رو میگه و زندگی موجودات فضایی رو نقد و با زندگی خودمون مقایسه میکنه. با همین نگاه طنز و نسبتا فلسفی.
من نسخه چاپی این کتابو خوندم و فقط میتونم بگم واو:) یکی از بهترین رمان هایی که خوندم مترجم خیلی خوبی هم داره اصلا از دستش ندین داستان، داستان یه سری موجودات فضایی که برای جلوگیری از فاش شدن یه فرمول خیلی خفن یکی از اعضای خودشونو میفرستن روی زمین که بره اون شخص مورد نظر که دیگه تقریبا به آخرای اثبات اون فرمول رسیده رو ب کشه و خودش به جای اون زندگی کنه و خب این شخصم(یا همون موجود فضایی که حالا قیافش مثل استاد دانشگاهه شده) کم کم درگیر زندگی اون پروفسور یا استاد دانشگاهه میشه و... خلاصه که خیلی زیبا و جالبه برای بار دوم میگم از دستش ندین:)))
یکی از عالی ترین کتاباییه که خوندم. به نظرم چه از ریاضی خوشتون بیاد چه نیاد بهتره این کتابو بخونید! مفهوم ریاض ی و احساسات توی این کتاب خیلی عالی توصیف شده. این کتابو بخونید تا بفهمید ریاضی پیروز میشه یا احساسات 😉
کتاب جالبی بود. ارزش خواندن داشت. چند جمله ای مرا شگفت زده کرد. درک چند معنا را برایم ایجاد کرد و دانسته های زیادی را تجدید کرد. ترجمه کتاب مخصوصا در در ۵۰ صفحه اول بسیار دلسرد کننده بود بطوری دست از خواندن برداشتم و ن ظرات من را دوباره به خواندن ترغیب کرد. در ادامه ترجمه قابل قبول تر شد. ولی با وجود این ترجمه باز ارزش خواندن دارد.
واقعا چی میتونم بهتون بگم. حتما این کتاب رو بخونین. این کتاب روحتون رو لمس میکنه و بهتون یاد آوری میکنه که انسان هستید. نه فقط به عنوان یک داستان، که به عنوان یک درس بخونیدش.
دیدگاهی تازه و ساده به انسان و زندگی مخصوصا به ارزشهایی مثل درد و فناپذیری باعث جذابیت کتاب میشد. توصیه هایی ساده و جالب داده بود و خانه را چه ساده و جذاب تصویر کرده بود. درکل کتاب خوبی بود اما فکر کنم مروری دوباره توسط مترجم گرامی و تصحیح و یا بکار گیری کلمه ها ی ملموس تر و علائم و... جذابیت کتاب را بیشتر کند.
کتاب در برابر آثار بزرگ حرفی برای گفتن نداره ایده کتاب نو نیست من قبلش سرگذشت نویسنده رو هم خوندم که مدتی با بحران های شدید روانی کلنجار رفته. به نظرم برای نوشتن کتاب عجله کرده بعضی جاها ناپختگی قلم نویسنده مشهوده وجه متیاز کتاب انتقادات وارده به حیات انسانیه در کل به عنوان یک کتاب سطح متوسط قابل قبولِ
بهترین کتابی که در قالب رمان خوندم.فوق العاده بینظیر بود.البته این کتابو با نسخه چاپی خوندم و ارزش داشتن تو کتابخونرو داره.مفاهیم انسانی رو عالی توصیف میکنه.
من خوشم نیومد. من کتاب میزبان استفانی میر رو قبلا خونده بودم. موضوع این داستان هم مشابه داستان میزبان بود اما مرحله تغییر در کتاب میزبان خیلی باورپزیر تر از این کتاب بود. من خوندن کتاب میزبان رو پیشنهاد میکنم نه این کتاب رو.