کتاب زندگی دومت زمانی آغاز می شود که می فهمی یک زندگی بیشتر نداری بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه

نقد و بررسی کتاب زندگی دومت زمانی آغاز می شود که می فهمی یک زندگی بیشتر نداری

کتاب زندگی دومت زمانی آغاز می شود که می فهمی یک زندگی بیشتر نداری نوشته‌ی رافائل ژیوردانو، رمانی روان‌شناختی است که با رویکردی مثبت‌اندیشانه به مقوله‌ی رشد و بهبود فردی می‌پردازد. این اثر پرفروش، در سال 2017 عنوان پرفروش‌ترین کتاب سال و قرن 21 فرانسه را از آن خود کرد. در سال انتشار، استقبال بی‌نظیری از این کتاب شد و نزدیک به یک میلیون نسخه از آن به فروش رسید. این رقم در حالی است که برندۀ جایزۀ گنکور، معتبرترین جایزۀ ادبی فرانسه، در بهترین سال‌های خود حداکثر 400 هزار نسخه می‌فروشد. زندگی دومت زمانی آغاز می شود که می فهمی یک زندگی بیشتر نداری با لحنی طنزآمیز و سرگرم‌کننده، خواننده را به سفری در جهت خودشناسی و دگرگونی رهنمون می‌شود.  رمان داستان زنی به نام کامی را روایت می‌کند که در ظاهر زندگی کاملی دارد: شغل خوب، همسر دوست‌داشتنی و پسری بی‌نظیر. با این حال، او احساس پوچی و نارضایتی می‌کند و در جستجوی راهی برای رسیدن به شادی واقعی است. کامی در سفری پرفراز و نشیب، با مردی به نام کلود آشنا می‌شود. کلود با نگرشی متفاوت به زندگی، به کامی کمک می‌کند تا درک عمیق‌تری از شادی و معنای زندگی پیدا کند. محور اصلی داستان استان، مبارزه کامی با روزمرگی است. ژیوردانو روزمرگی را به عنوان بیماریی خطرناک توصیف می‌کند که می‌تواند شادی، خلاقیت و انگیزه را از بین ببرد. اگر شما هم به خواندن داستان و رمان خارجی حوزه درام علاقه دارید حتما به دسته‌بندی کتاب‌های داستان و رمان درام خارجی فیدیبو سر بزنید.

رافائل ژیوردانو: نویسنده‌ای فرانسوی با قلمی پرفروش

رافائل ژیوردانو، نویسنده‌ای فرانسوی، متولد سال 1974، چهره‌ای شناخته‌شده در دنیای هنر و خلاقیت است. او به عنوان نویسنده، نقاش و مربی خلاقیت، مسیری پرماجرا و الهام‌بخش را در پیش گرفته است. رافائل ژیوردانو در شهر پاریس دیده به جهان گشود. او با خلق رمان‌هایی جذاب و پرمخاطب، جایگاهی ویژه در میان اهالی ادبیات این کشور پیدا کرده است. یکی از مشهورترین آثار ژیوردانو، زندگی دومت زمانی آغاز می شود که می فهمی یک زندگی بیشتر نداری، است. این رمان که در سال 2015 منتشر شد، به سرعت به محبوبیت بالایی دست یافت و مورد استقبال گسترده خوانندگان قرار گرفت. تا سپتامبر 2017، بیش از 580 هزار نسخه از این رمان در قالب غیر جیبی به فروش رسید. این آمار پس از انتشار نسخه جیبی کتاب، جهشی چشمگیر پیدا کرد و به فروشی بیش از یک میلیون نسخه در سراسر جهان رسید. علاوه بر استقبال گسترده در فرانسه، در کشورهای دیگر نیز محبوبیت بالایی کسب کرد و بیش از 100 هزار نسخه از آن در خارج از مرزهای این کشور به فروش رسید.

جهت مشاهده سایر آثار رافائل ژیوردانو کلیک کنید.

چرا کتاب زندگی دومت زمانی آغاز می شود که می فهمی یک زندگی بیشتر نداری را بخوانیم

زندگی دومت زمانی آغاز می شود که می فهمی یک زندگی بیشتر نداری رمانی پرفروش و محبوب است که به زبانی ساده و صمیمی، به مقوله‌ی مثبت‌اندیشی، رشد فردی و رسیدن به خوشبختی می‌پردازد. ژیوردانو در این رمان، داستانی سرگرم‌کننده و خواندنی را روایت می‌کند که به راحتی می‌تواند مخاطب را با خود همراه کند. شخصیت‌های داستان، به خصوص شخصیت اصلی رمان، به گونه‌ای پرداخت شده‌اند که می‌توان با آنها همذات‌پنداری کرد و در طول داستان، با آنها خندید، گریست و از تجربیاتشان آموخت. یکی از بارزترین ویژگی‌های این کتاب، رویکرد مثبت‌اندیشانه‌ی آن است. ژیوردانو در زندگی دومت زمانی آغاز می شود که می فهمی یک زندگی بیشتر نداری به خواننده آموزش می‌دهد تا با نگرشی امیدوارانه‌تر به زندگی بنگرد و در جهت رسیدن به اهداف و آرزوهای خود تلاش کند. این کتاب، صرفاً به ارائه راهکارهایی برای شادتر بودن خلاصه نمی‌شود، بلکه به مقوله‌ی خودشناسی و رشد فردی نیز می‌پردازد. ژیوردانو در این رمان، با تبیین نقاط قوت و ضعف هر فرد موجب خواهد شد به درک عمیق‌تری از احساسات و نیازهای خود برسد و در مسیر تبدیل شدن به بهترین نسخه‌ی خود قدم بردارد. زندگی دومت زمانی آغاز می شود که می فهمی یک زندگی بیشتر نداری کتابی است که برای طیف وسیعی از مخاطبان مناسب است. چه جوان باشید و چه پیر، چه به دنبال انگیزه‌ای برای شادتر بودن باشید و چه در جستجوی راهی برای خودشناسی و رشد فردی، این کتاب می‌تواند برای شما مفید باشد.

در بخشی از کتاب زندگی دومت زمانی آغاز می شود که می فهمی یک زندگی بیشتر نداری می‌خوانیم

قطره‌های باران، درشت و درشت‌تر می‌شد و شیشۀ جلوی ماشینم را لگدمال می‌کرد. برف‌پاک‌کن می‌رفت و می‌آمد و من که دست‌هایم روی فرمان خشک شده بود، یکسر خودخوری می‌کردم. کمی بعد، باران چنان شدید شد که بی‌اختیار پایم را از روی پدال برداشتم. چیزی نمانده بود تصادف کنم!

آیا طبیعت علیه من متحد شده؟! نکنه من رو با نوح اشتباه گرفته‌؟ این دیگه چه بارون سیل‌آساییه؟!

برای گریز از راه‌بندانِ شب جمعه، تصمیم گرفتم به‌جای تحمل مسیرهای شلوغ و مصیبت‌های ترافیک شدیدِ آکاردئون‌وار! از مسیرهای فرعی میان‌بُر بزنم. خب معلوم بود که ایوِت اورنه جاده نبودم! درحالی‌که دارودستۀ خدایان، از آن بالا از ریختن این‌همه بخار روی شیشه‌های ماشینم به‌وجدآمده بودند، چشم‌هایم بیهوده می‌کوشیدند که تابلوهای راهنمایی را بخوانند.این داستان: عمیق‌ترکردن آشفتگی من!انگار این‌ها کافی نبود که مسیریابم یکهو تصمیم گرفت راهش را از من جدا کند! درست وسط جنگلی تاریک... طلاقی تکنولوژی با تأثیر فوری! من مستقیم می‌رفتم و مسیریاب دور خودش می‌چرخید، یا بهتر بگویم: دیگر نمی‌چرخید!

مسیریاب‌ها به جایی که من از آن می‌آمدم، نمی‌آمدند یا اینکه درست کار نمی‌کردند. جایی که من از آن می‌آمدم همان نقطۀ فراموش‌شدۀ نقشه‌ها بود، همان جایی که در آن بودن، یعنی هیچ‌جا نبودن. جایی که از آن می‌آمدم مجموعه‌ای از چند شرکت کوچک بود؛ همان مجموعۀ باورنکردنیِ سارل؛ (شرکت خیلی کم‌سود!)

لابد ظرفیت اقتصادی خوبی برای رئیسم داشته که من رو اونجا فرستاده.

شاید هم، دلیل غیرعقلانی‌تری داشت. از وقتی که رئیس، هشتاد درصد پورسانت به من اختصاص داد، حس ناخوشایندی دارم... فکر می‌کنم این امتیاز را داده تا مأموریت‌هایی را که دیگران رغبتی به انجامش ندارند، به من بسپرد. همان چیزی که مشخص می‌کرد چرا آن شب در زندانی هزارتو گیر افتاده بودم و جاده‌های حومۀ پاریس را شخم می‌زدم! گرفتار کم‌بضاعت‌ها و کم‌درآمدها شده بودم.

بجنب کامی! کم مزخرف بگو و روی جاده تمرکز کن!

ناگهان، بوووم...!! صدایی وحشتناک، ضربان قلبم را به صد و بیست رساند و باعث شد ناخواسته از مسیر منحرف شوم. سرم به شیشۀ ماشین خورد و متوجه شدم اینکه داستان زندگی آدم در دو ثانیه از جلوی چشمش می‌گذرد، حقیقت دارد. بعد از چند ثانیه گیجی، به خودم آمدم و روی پیشانی‌ام دست کشیدم. جز برآمدگی گُنده‌ای، اثری از خون نبود. چکاپ معلوم می‌کنه... نه... خبری از درد دیگه‌ای نیست.

خوشبختانه بیشتر ترس داشتم تا درد!

پیشنهادهایی برای دوستداران کتاب زندگی دومت زمانی آغاز می شود که می فهمی یک زندگی بیشتر نداری

اگر شما هم به خواندن کتاب‌های داستان و رمان درام خارجی علاقه دارید پیشنهاد می‌کنیم حتما کتاب‌های زیر را که در فیدیبو در دسترس هستند، مطالعه کنید.

پنجمین سوار سرنوشت نویسنده دومینیک لایپر، لاری کولینز انتشارات کتاب‌سرا

دنیای آنا نویسنده یوستین گردر انتشارات البرز

موش ها و آدم ها نویسنده جان اشتاین بک انتشارات مجید