دانلود اپلیکیشن
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
کتاب در باب حکمت زندگی اثر آرتور شوپنهاور نشر نیلوفر

کتاب در باب حکمت زندگی اثر آرتور شوپنهاور نشر نیلوفر

کتاب متنی
درباره در باب حکمت زندگی

نیرویی بنیادین در همه‌ی انسان‌ها وجود دارد که قدرتمندتر از نیروهای درونی دیگر است و عقل، منطق و اخلاقیات را به سمت آن نیرو سوق می‌دهد. فیلسوفی چون «شوپنهاور» این نیرو را  «تمایل به زندگی» می‌نامد. این تمایل به زندگی و تلاش برای زنده ماندن،  تمایلی دائمی است که انسان را وادار می‌کند به پیش برود، به ریسمان هستی چنگ بزند، به دنبال منافع خودش باشد و از خود بپرسد که چگونه سعادتمند زندگی کند؟ جواب به این سوال همان موضوعی است که شوپنهاور آن را «فلسفه سعادت» می‌نامد و در کتاب در باب حکمت زندگی به آن پاسخ می‌دهد.

about book image

در باب حکمت زندگی؛فلسفه‌ای برای خواندن

شاید شما هم از جمله افرادی هستید که فکر می‌کنید خواندن کتاب‌های فلسفی سخت یا غیر‌قابل درک است. اگر جزو این افراد هستید، به شما پیشنهاد می‌کنیم راحت و بدون ترس کتاب در باب حکمت زندگی را بخوانید.

در باب حکمت زندگی کتابی فلسفی نوشته‌یآرتور شوپنهاور است که موضوعات مختلفی مثل قدرت اراده‌ی فردی، استقلال، تمایل به کارهای غیر‌منطقی، مذهب، اخلاقیات، زنان، زندگی و ارتباط ما با خودمان و دیگران را بررسی می‌کند. در کتاب، شیوه‌های مختلف برای دستیابی به بالاترین میزان لذت و موفقیت بررسی می‌شود. وجه تمایز کتاب در باب حکمت زندگی نسبت به سایر آثار فلسفی، نثر روان آن است. شوپنهاور در این کتاب از مثال‌های عینی و ساده استفاده می‌کند. همچنین، شوخ‌طبعی که در لحن کتاب گنجاده شده است، خواندن آن را  لذت‌بخش می‌کند.

مروری بر فصل‌های کتاب در باب حکمت زندگی

آرتور شوپنهاور از فیلسوفان بزرگی مثل «گوته»، «کانت» و «ارسطو» تاثیر گرفته است. او در کتاب در باب حکمت زندگی برخلاف فلسفه‌ی سیاه خود، یعنی پیروزی شر بر خیر، از فلسفه‌ای می‌گوید که سعادت انسان را رقم می‌زند. شوپنهاور کتاب درباب حکمت زندگی را در 6 فصل به نگارش درآورده است. فصل اول با عنوان «تقسیم بندی موضوع» سه موهبت زندگی انسان را از نظر ارسطو بیان می‌کند. شوپنهاور در این فصل درباره‌ی سعادت انسان چنین می‌گوید: «بنابراین واضح است که سعادت ما چقدر به آنچه هستیم، یعنی به فردیت مان وابسته است، حال آن‌که غالبا فقط سرنوشت را، يعني آنچه را که داریم یا می نماییم به حساب می‌آوریم. ممکن است سرنوشت ما بهتر شود، اما کسی که غنای درونی دارد، ازسرنوشت انتظار چندانی ندارد. برعکس، ابله، ابله می ماند، کورذهن تا آخر عمرکورذهن می‌ماند، حتی اگر در بهشت و در میان حوریان باشد». در واقع او در این فصل از استقلال فردی در هر موقعیتی می‌گوید، این‌که شرایط بیرون هرچقدر بد یا خوب باشد این انسان است که با طرز تفکر خود تعیین‌کننده شرایط درونی خودش است.

فصل دوم، سوم و چهارم کتاب از سه ویژگی اصلی که باعث فانی شدن سرنوشت انسان می‌شود صحبت می‌کند.

فصل دوم کتاب با عنوان «درباره آنچه هستیم» بیان می‌کند که شخصیت انسان را از معنای واژه‌هایی مثل زیبایی، سلامت، قدرت، هوش، اخلاق و تحصیلات می فهمیم. او از سوال همیشگی بشر صحبت می‌کند، سوال مهمی که می‌توان از آن به عنوان خودشناسی و درک هستی یاد کرد. این‌که هویت واقعی و شخصیت انسان چیست. به عقیده‌ی شوپنهاور هر نوع لذت چه روحی چه جسمی وابسته به افکار خود فرد است و فرقی نمی‌کند که در زندگی با چه چیزی رو‌به‌رو می‌شویم چون در نهایت سعادت و خوشبختی، در گرو ارزش ذاتی ماست، شوپنهاور در ادامه از اهمیت شادی و نقش آن در سعادت می‌گوید: «پس بهتر است هرگاه شادی دق‌الباب می‌کند، به جای اینکه مکرر شک کنیم، که آیا ورودش جایز است یا نه، همه درها را به سویش بگشاییم، زیرا شادی هیچگاه بی موقع نمی‌آید. شک ما در این مورد به این دلیل است که می‌خواهیم بدانیم که آیا از هر نظر موجبی برای خشنودی داریم یا نه، مبادا که شادی، افکار جدی و نگرانی‌های مهم ما را مختل کند. اما معلوم نیست که با این افکار و نگرانی‌ها چه چیز را می‌توان بهتر کرد: درحالی که شادی سودی بلافاصله دارد. فقط شادی سکه نقد سعادت است و هر چیز دیگر، مانند پول کاغذی است، زیرا فقط شادی زمان حال را پر سعادت می‌کند و این امر برای موجوداتی چون ما که هستی‌مان لحظه بسیار کوتاهی میان دو ابدیت است، بزرگترین موهبت است».

فصل سوم کتاب در باب حکمت زندگی درباره‌ی آنچه از آن ماست، صحبت می‌کند. شوپنهاور به نقل از «اپیکور» فیلسوف یونانی، نیازهای انسان را به سه دسته تقسیم می‌کند. نیازهای طبیعی و لازم، نیازهای طبیعی و غیرلازم و نیازهای غیرطبیعی و غیر لازم و در ادامه در تعیین مرز آرزوهای عاقلانه به انسان چنین می‌گوید: «آدمی به نعمت‌هایی که هرگز به فکر داشتن آنها نیفتاده است، اصلا نیازی احساس نمی‌کند. بلکه بدون آن‌ها هم کاملا راضی است، در حالی‌که کسی که صد بار بیش‌تر از دیگری دارد به علت کمبود آنچه توقع آن را دارد احساس ناخرسندی می‌کند».

در فصل چهارم شوپنهاور درباره‌ی آنچه می‌نماییم و جایگاه و ارزش ما در نظر دیگران صحبت می‌کند. او در این فصل توضیح می‌دهد که با وجود این‌که تفکر دیگران تاثیری در سعادت واقعی ما ندارد، چرا همه‌ی انسان‌ها بدون استثنا به نظر دیگران در مورد خود اهمیت مفرط می‌دهند.

در فصل پنجم کتاب، شوپنهاور اندرزها و اصول راهنمای عمل به قواعد خردمندانه را در 4 دسته‌ی‌ «نظرات و اندرزهای عمومی»، «نظرات و اندرزها در خصوص رابطه ما با خویشتن»، «رابطه ما با دیگران» و «رابطه ما با زندگی و سرنوشت» به تفصیل توضیح می‌دهد.

فصل آخر کتاب درباره‌ی تفاوت‌های آدمی در سنین گوناگون صحبت می‌کند. شوپنهاور در این فصل توضیح می‌دهد که تنها زمان حال است که در اختیار بشر است و انسان تنها در زمان تولد است که آینده‌ای طولانی در پیش‌روی خود می‌بیند. در پایان عمر هم، گذشته‌ای طولانی در پشت سر او قرار دارد. نویسنده در ادامه توضیح می‌دهد که انسان در هر مقطع زمانی از عمرش متوجه تغییرات شناخته‌شده‌‌ای می‌شود. شوپنهاور در فصل انتهایی کتاب، خصوصیت و دگرگونی انسان را از کودکی مورد بررسی قرار می‌دهد. به عقیده‌ی شوپنهاور، عقل کودکان هنوز به جنبه‌های هولناک عینی جهان پی نبرده‌ است و از نظر کودکان، جهان و موجوداتش دارای ظاهر و درون زیبایی هستند. اما زمانی‌که انسان جوان است همه‌چیز در نظرش تمام نشدنی و جاودانه است. او، همیشه فکر می‌کند به اندازه کافی وقت دارد به همین دلیل وقتش را هدر می‌دهد. اما هرچه سالمندتر می‌شود بیش‌تر محتاج زمان می‌شود و احساس می‌کند لحظه‌ای را نباید در زندگی از دست بدهد.

ترجمه فارسی کتاب درباب حکمت زندگی

در باب حکمت زندگی ترجمه‌ محمد مبشری تنها ترجمه‌ی فارسی موجود در بازار کتاب از این اثر شوپنهاور است که انتشارات نیلوفر به عنوان تنها ناشر آن را در 280 صفحه منتشر کرده است. کتاب، در سال 1394 به چاپ پنجم خود رسید. کتاب (پی دی اف) در باب حکمت زندگی در سایت فیدیبو قابل خرید اینترنتی و دانلود است. 

درباره‌ی آرتور شوپنهاور

شوپنهاور در 22 فوریه 1788 در لهستان متولد شد. پدرش تاجر و مادرش یک نویسنده بود. بی‌اعتمادی ویژگی شخصیتی غالب در تمام زندگی‌ شوپنهاور بود. در سن 17 سالگی پدرش را به علت خودکشی از دست داد و رابطه بین او و مادرش هم با مشکلاتی زیادی همراه بود. شوپنهاور در طول زندگی‌اش تحت تاثیر عقاید «کانت» فیلسوف بزرگ، بوده است. او در سی سالگی کتاب «جهان اراده و نمایش است» را منتشر کرد که با استقبال خوبی مواجه نشد. شوپنهاور در سال 1831 و به دلیل ترس از وبا از برلین به فرانکفورت نقل مکان کرد. در این سال‌ها هم کتاب «درباره اراده در طبیعت» را منتشر کرد که باز هم به قدر کافی او را مطرح نکرد. اما در سن پنجاه سالگی با انتشار«درباره آزادی اراده آدمی» موفق به دریافت جایزه «کانون شاهنشاهی دانش‌های نروژ» شد. بعد از آن، اثر دیگر او به نام «دو مساله بنیادین فلسفه اخلاق» هم جایزه آکادمی کپنهاگ را از آن خود کرد. در این زمان بود که نام شوپنهاور بر سر زبان‌ها افتاد و در فلسفه شهرت پیدا کرد.

شوپنهاور در سال های آخر عمرش به تنهایی و با سگش زندگی می‌کرد. این فیلسوف بزرگ آلمانی در سن 72 سالگی و به‌طور ناگهانی در فرانکفورت در آلمان درگذشت. از آثار او می‌توان به «دنیا این جوری است»، «هنر همیشه بر حق بودن»، «38 راه برای پیروزی در هنگامی که شکست خورده‌اید» و «در باب طبیعت انسان» اشاره کرد.

کتاب الکترونیک و کتاب صوتی «هنر همیشه بر حق بودن» در فیدیبو برای خرید اینترنتی و دانلود موجود است. 

about book image

در بخش‌هایی از کتاب درباب حکمت زندگی می‌خوانیم

می‌بینم که بسیاری از مردم، سخت‌کوش چون مورچگان، از صبح تا شب در پی افزودن ثروت خویش‌اند. این‌ها چیزی فراتر از افق تنگی که ابزار رسیدن به این هدف را در بر می‌گیرد، نمی‌شناسند:

ذهنشان خالی است و در نتیجه پذیرای هیچ چیز دیگری نیست. این‌‌ها به عالی‌ترین لذت‌ها که لذت‌های ذهنی است دسترسی ندارند و بیهوده می‌کوشند تا لذت‌های فرّارِ حسّی را که مستلزم وقت کم، اما پول زیاد است و آن را گاهی بر خود روا می‌دارند، جانشین آن لذت‌‌های دیگر کنند و سرانجام، اگر بخت یاری آنان را کند، حاصل زندگی‌شان این خواهد بود، که تَل بزرگی از پول را، یا برای افزودن، یا برای به باد دادن، به وارثین خود واگذارند. بنابراین، چنین زندگانی که با قیافه‌ای جدّی و حالتی حاکی از اهمیت سپری شده باشد به همان اندازه ابلهانه است که زندگانی کسانی که نمادش کلاه زنگوله‌دار است.

نقد و امتیاز من

بقیه را از نظرت باخبر کن:
دیگران نقد کردند
4.1
از 5
براساس رأی 2918 مخاطب
آموزنده 🦉 (21)
پربار 🌳 (17)
5
57 ٪
4
18 ٪
3
11 ٪
2
5 ٪
1
7 ٪

نقد دیگران

(341 نقد)
مشاهده همه
5

همش١٩ صفحه نمونه گذاشتید که مقدمه و سخنان مترجمه،اصل اینه که قسمتی از متن اصلی کتاب رو بذارید برای نمونه....

5

عمده عزیزانی که اینجا کامنت گذاشتند آشنایی چندانی با شوپنهاور نداشته و فقط گزیده های این کتاب و مطلب ویکیپدیای ایشون رو ...

بیشتر
5

بهترین کتابی که خوندم. قرآن منه...

5

نقدی دارم به کامنت های شما دوستان، اگر کتاب رو نخوندیم چرا میایم اطلاعات سطحی رو میریزیم تو کامنت ها و دیگرانی که میخوان...

بیشتر
3

بهترین کتابی که به عمرم خوندم. ویژگی اصلی شوپنهاور حقیقت بینی بی پروا و کاملا منطقی و عاقلانه اوست که سبب می شه عده ای ا...

بیشتر
2

کوتاه بیا اقای فیلسوف. در سطر سطر این کتاب خودشیفتگی موج می رند. زن ستیزی و یکمی نژاد ستیزی. اقای شوپنهاور یک نابغه بود ...

بیشتر
5

این کتاب رو چهار بار خوندم. نسخه چاپی‌ش رو داشتم و نسخه الکترونیکی رو هم از فیدیبو خریدم. ترجمه قابل قبول و روان هست. کی...

بیشتر
4

۱۰۰صفحه از کتاب را مطالعه کرده ام تا به اینجا گاهی صحبت از دید مثبت به زندگی است و گاهی انزوا و دوری از جامعهو البته به ...

بیشتر
4

شوپنهاور به رفتار و کردار انسانها توجه قابل تمجیدی داشته ولیکن از لحاظ ارتباطی هنوز بالفعل نشده انسان برای تکامل به رد ...

بیشتر
5

کتاب تاثیر گذاریه: بنظرم این کتاب نقطه مقابل کتاب های روانشناسی موفقیت که الان رو بورس اند و پر از نقص و پوچی اند و کام...

بیشتر
4.1
(2,918)
آموزنده 🦉 (21)
%50
تخفیف با کد «HIFIDIBO» در اولین خریدتان از فیدیبو

گذاشتن این عنوان در...

قفسه‌های من
نشان‌شده‌ها
مطالعه‌شده‌ها
در باب حکمت زندگی
آرتور شوپنهاور
نشر نیلوفر
4.1
(2,918)
آموزنده 🦉 (21)