رمانهایی که اتفاقات و ماجراجوییهایی آنها زیرکانه و هوشمندانه ترسیم میشوند ذهن خواننده را تا مدتها درگیر میکند، به شکلی که خواننده نمیخواهد کتاب را لحظهای زمین بگذارد. رمان مرد صدسالهای که از پنجره فرار کرد و ناپدید شد اثر یوناس یوناسن روایتی است سراسر مفرح و شگفتانگیز که قدرت تخیل و طنز نویسنده باعث میشود لحظاتی از دنیای شلوغ امروز فارغ شویم و رمانی طنزگونه که با سیاست و تاریخ گره خورده است را در دست بگیریم و غرق خواندن شویم. این رمان تا امروز به بیش از ۳۵ زبان ترجمه شده و میلیونها نسخه از آن در سراسر جهان به فروش رفته است.
بعد از یک زندگی طولانی و پرحادثه، «آلن کارلسون» در یک خانه سالمندان به صد سالگی میرسد و همه فکر میکنند که این مکان آخرین توقف او برای زندگی ست. اما مشکل اینجاست که آلن هنوز هم در سلامت است و امروز تولد صدسالگی اوست. به همین دلیل کارکنان خانه سالمندان تصمیم میگیرند برای او جشن تولدی برگزار کنند. اما آلن واقعاً علاقهای به این تولد ندارد و دوست دارد راحت و بدون محدودیت زندگی کند. او تصمیم به فرار میگیرد و پنجره اتاق خود را باز میکند و بدون نقشه قبلی دل به دریا میزند و درست روز تولدش از خانه سالمندان فرار میکند. زندگی جدید او از این لحظه آغاز میشود. آلن در این مسیر با حوادث غیرمنتظرهای روبهرو میشود. از سرقت یک چمدان پرپول، تعقیب و گریز جنایتکاران ، همسفر شدن با یک فیل بزرگ و حتی ملاقات با بزرگترین سیاستمداران قرن تنها بخشی از ماجراجوییهایی است که آلن در اتفاق آنها نقش داشته است.
کتاب مرد صدسالهای که از پنجره فرار کرد و ناپدید شد اثر یوناس یوناسن نویسندهی سوئدی است که اولین بار به زبان سوئدی در سال 2009 منتشر شد. تیتر عجیب و طولانی کتاب که از قضا اولین رمان نویسندهی آن هم بود در زمان انتشار توجه کسی را برانگیخته نکرد و حتی ناشران هم ابراز امیدواری و موفقیت برای آیندهی این رمان نکردند. اما کمی بعد رفتهرفته توجه خوانندگان به آن جلب شد و طولی نکشید که سال بعد این رمان یکی از پرفروشترین کتابهای سوئد شد و در سراسر جهان به یکی از محبوبترین رمانها تبدیل شد. این کتاب در سال 2012 به زبان انگلیسی منتشر شد. تا به امروز این رمان به چندین زبان از جمله فارسی در سراسر دنیا ترجمه شده است.
یوناس یوناسن نویسندهی باهوشی است که توانسته با قلم روان و خوشخوان رمانی ماجراجویانه از زندگی یک پیرمرد صدساله خلق کند. نکتهای که باعث شده این کتاب جزو پرفروشها و دوستداشتنیهای بازار نشر باشد زبان طنز نویسنده است که لابهلای جریانات و حوادث آن وجود دارد.
آلن پیرمردی است صدساله که شاید در ظاهر با دنیای ما همخوانی نداشته باشد چون همین عدد سن او برای خواننده ممکن است این حس را القا کند که او پیرمردی است که توانایی انجام کاری را ندارد. داستان در دو زمان به شکل موازی روایت میشود. روایت اول زمان حال و فرار آلن از خانه سالمندان است و روایت دوم از زمان کودکی تا میانسالی آلن و ماجراهای زندگی اوست. خواننده در این بخش رفتهرفته با زندگی آلن آشنا میشود. ماجراهای زندگی آلن ممکن است در زندگی هر فرد دیگری اتفاق بیفتد. اما زندگی او یک پشت پرده بزرگتر از زندگی اغلب ما دارد: آلن نه تنها شاهد برخی از مهمترین وقایع قرن بیستم بوده بلکه نقش اساسی هم در آنها داشته است. آلن در بزنگاههای تاریخ حضور دارد و خواننده را علاوه بر اینکه گاهی نگران میکند درعینحال او را میخنداند. اولین تجربه تاریخی آلن شرکت در جنگ داخلی اسپانیا است. او همهچیز را منفجر میکند و حتی به شکل تصادفی جان یکی از ژنرالها را نجات میدهد و توجه او را جلب میکند. روندی که نویسنده در پیشبرد قرار دادن آلن در جریانات مهم انتخاب کرده است بسیار زیرکانه و حساب شده است. در این داستان میبینیم که پای آلن در زمان جنگ جهانی دوم به امریکا باز میشود و این بار هم به شکل تصادفی به رابرت اوپنهایمر، دانشمند معروف برای ساخت بمب اتم کمک میکند و اعتماد هری ترومن، رئیسجمهور وقت، را به خود جلب میکند.
آلن در انفجارهای بزرگ قرن شرکت دارد، به جهان سفر میکند و جایی از کتاب در سال 1320، زمانی که جوان است به ایران میآید و در شهر تهران راهی زندان و اتاق شکنجههای حکومت پهلوی میافتد. آلن عجیب است او به شکلی از زندان تهران و بازجویی جان سالم به درمیبرد که خواننده به قهقهه میافتد.
درواقع این شخصیت در این رمان تصورات ما را به هم میزند او حتی در جوانی باشخصیتهای بزرگ سیاسی سر یک میز غذا میخورد. از استالین ، چرچیل و ترومن گرفته تا مائو ، فرانکو و دوگل همه افرادی هستند که افتخار میزبانی او را دارند.
قسمت دیگر رمان که روایت گر زمان حال است بعد از دزدی چمدان پرپول اتفاق میافتد. آلن این بار هم ناخواسته وارد مسیری شده که چندین جنایتکار او را تعقیب میکنند. در این راه او دوستانی پیدا میکند و این تعقیب و گریز با آنها ادامه پیدا میکند. رمان در این قسمت ضرباهنگ تندی دارد و خواننده گویی در مقابل یک فیلم پلیسی طنز نشسته و قهقهه میزند.
آلن شخصیت اول این رمان مردی است سرحال که همهچیز را آسان میگیرد و شاید به همین دلیل هم همهچیز برای او راحت و ساده میگذرد. آلن به خوانندگان یاد میدهد که هیچ زمانی برای شروع دیر نیست و از ماجراجویی نترسید.
وقتی پنجساله بود، موقع خِرکِش کردن بشکهها، برای وقتکشی، شروع کرد به شمردن آنها: « یک، دو، سه، چهار، پنج... »
وقتی بزرگتر شد، این تمرینها را سختتر کرد تا هم چنان برایش چالشبرانگیز باشند: « پونزده تا بشکه ضربدر سه بار ضربدر هفت نفر بارکش، بهاضافهی یکی که اون جا نشسته و هیچ کاری نمیکنه چون زیادی مسته... می شه... سیصد و پونزده.»
مادر نومبکو چندان حواسش به اطرافش، البته به جز بطری تینرش، نبود ولی متوجه شده بود که دخترش میتواند جمع و تفریق کند. برای همین، در یک سال آخر عمرش، هر بار که قرار بود قرصهای رنگارنگ با دُزهای مختلف را بین اهالی آلونکها تقسیم کند، او را صدا میزد. یک بطری تینر فقط یک بطری تینر بود. ولی وقتی قرار میشد قرصهای ۵۰، ۱۰۰، ۲۵۰ و ۵۰۰ میلیگرمی بر اساس تقاضا و توانایی مالی افراد تقسیم شود، مهم بود که بتوان بین چهار عمل اصلیِ حساب تفاوتی قائل شد. و دخترک دهساله میتوانست. خیلی هم خوب میتوانست.
مثلاً، یکبار که رئیسش مشغول سروکله زدن با گزارش ماهانهی وزن و مقدار مواد بود، نومبکو آن اطراف بود.
رئیسش زیر لب غرغر کرد که: «خُب، نودوپنج ضربدر نودودو... این ماشینحساب کو؟»
یوناس یوناسن Jonas Jonasson نویسنده و روزنامهنگار سوئدی(1961-) است که با اولین رمان خود مرد صدسالهای که از پنجره فرار کرد و ناپدید شد در جهان معروف شد. یوناسن میگوید زمانی که 48 ساله بوده تصمیم گرفته تغییرات اساسی به زندگی خود بدهد. به همین دلیل شرکت خود را میفروشد و همراه پسرش در سال 2007 به جزیره گوتلاند میروند. او مدتها داستان آلن را در ذهن خود داشته اما بعد از 12 ماه نسخه خطی آن را تمام میکند و درنهایت بعد از رد چند ناشر یک ناشر با چاپ آن موافقت میکند. یوناسن معتقد است که «دنیا چه با خنده و چه با گریه میگذرد و من انتخاب کردم که بخندم چرا که خنده راهی آسان برای مقابله با همه چیز است».
« کتاب دختر بیسوادی که حساب و کتاب بلد بود »، «دیگر ماجراهای اتفاقی مرد صد ساله»و «قاتلی که در آرزوی جایی در بهشت بود» و ... از دیگر کتابهای یوناسن هستند که با ترجمههای مختلف در بازار نشر ایران وجود دارند.
کتاب حاضر با چند ترجمه در ایران به فارسی برگردانده شده است.
در سال 1393 فرزانه طاهری این رمان را به فارسی ترجمه کرد و انتشارات نیلوفر آن را راهی بازار نشر کرد. خرید و دانلود کتاب الکترونیک pdf مرد صدسالهای که از پنجره فرار کرد و ناپدید شد از سایت فیدیبو امکانپذیر است.
«حسین تهرانی»، «شادی حامدی آزاد» و «جلال رضایی» دیگر مترجمانی هستند که کتاب مرد صد سالهای که از پنجره فرار کرد و ناپدید شد را ترجمه کردهاند.
از رمانی ماجراجویانه و طنز که توانست مخاطبان و خوانندگان زیادی را درگیر کند و بخنداند انتظار میرفت که خیلی زود روی پردهی سینما هم بیاید. به همین دلیل خود سوئدیها دست به کار شدند و فیلمی به کارگردانی «فلیکس هرنگرن» با همین عنوان ساختند. «روبرت گوستافسون» کمدین معروف سوئدی نقش اصلی را در این فیلم ایفا میکند. حاصل این کار هم اثری مفرح و سرگرمکننده شد.
فرمت محتوا | epub |
گوینده هوشمند (AI) | راوی |
حجم | 2.۳۴ مگابایت |
تعداد صفحات | 372 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۲:۲۴:۰۰ |
نویسنده | یوناس یوناسن |
مترجم | فرزانه طاهری |
ناشر | نشر نیلوفر |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | Der Hundertjährige, der aus dem fenster stieg und verschwand |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۶/۰۶/۱۳ |
قیمت ارزی | 5.۵ دلار |
قیمت چاپی | 68,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
این داسنان شرح حال یک پیرمرد است اما ظاهراً قرار نیست در آن شنوندۀ نالهها و مویههای یک پیرمرد زهواردررفته باشیم که با مرور خاطراتش سر ما را درد میآورد بلکه برعکس ماجرای زندگی یک پیرمرد بسیار زبل است که گاهی کارهای خبیثانه و جذابی ازش سر میزند و با همین سن و سال ما را به هیجان وامیدارد.
کتاب ماجراجویانه و خیلی جذابیه، روایت جذابی داره که احساس میکنیم داریم سکانس به سکانس یک فیلم رونگاه میکنیم. حتما بخونیدش واقعا عالیه فیدیبو آفرین واقعا ممنونم ازت
کتاب دو داستان را به صوزت موازی روایت میکند یکی داستان فرار مردی از خانه سالمندان در سن ۱۰۱سالگی در سال ۲۰۰۵ که با یک دزدی و حوادث بعدی بخش به بخش جذابتر می شود و دیگری مروری بر زتدگی همین مرد از سال تولد؛ تخصص اصلیش مواد منفجره است و کشور به کشور در بالاترین سطح سیاسی وارد بازی می شود حال انکه شدیدا از سیاست گریزان است. حوادث به شکل جالیی به هم پیوند داده شده اند و به جز بخش پایانی که چندان خوب جمع نمی شود بقیه بخش ها جذابند و این پایان شاید غیر معمول نوعی تحت تاثیر قرار گرفتن نویسنده از شخصیت همین مرد ۱۰۱ ساله است که خونسرد همیشه با زیرکی از همه مهلکه ها جان سالم به در برده است؛ سبکی خاص از زتدگی در وجود الن کارلسن ۱۰۱ ساله دیده می شود که شاید بتوان انرا در لذت بردن از لحظه اکنون خلاصه کرد که البته به طرز عجیبی هم خوش شانس است. پیشنهاد میکنم بخونید فیلمشم که دوستان اشاره کردن هس که چه بهتر توضیج درباره کتاب فیدیبو به شکل خلاصه ای همه حرف را زده فقط اینکه الن به نظر نقطه شروع و پایانی تعریف نکرده و همواره وسط خط بوده است
آقا یه پیرمردیو داریم که روز تولد ۱۰۰ سالگیش از خانه سالمندان فرار میکنه و به سبک هر چه باداباد مسیرو میگیره میره و تو این بین با ادمای مختلف اشنا میشه. فصلا به صورت یکی در میون در مورد زمان حال و گذشته آلن، پیرمرد قصس. چجوری بزرگ شده، چه کا یو پیش گرفته و. چجوری با چندین و چندتا از رئسای جمهور و مقامات ارشد کشورا آشنا شده، همین. اوایل کتاب، داستان یه مقداری حس کنجکاویتونو قلقلک میده که بفهمید این طرف کجا میره، میگیرنش نمیگیرنش، میکشنش. اما بعدش صرفا میشه یه سلسه وقایعی که با اتفاقات مضحک و خلقالساعه به وجود اومدن. تو فصل های فلش بک خیلی اتفاقی یهو استالینو میبینه، یهو رهبر کره رو میبینه، رییس جمهورای آمریکا، رئیس ساواک و... کتاب رمانه سبک رئاله اما اتفاقا ماورای سورئاله و انقد این چهارصد و اندی صفحه رو هوا پیش میره که حین خوندنش میگید جمش کن دیگه بابا. توصیف خاصی از مکانها نداریم و شخصیت پردازیم هیچی، همه شخصیتارو باید با تخیل خودتون بسازید. خلاصه که حیف وقت و پول، حتی نسخه الکترونیک.
نثر رمان بسیار روانه و کنار گذاشتنش بسیار سخت. شخصیت پردازی ها خیلی خوبه بطوریکه میشه به راحتی با تمام کاراکترها همذات پنداری کرد. به نظرم پیرمرد صد ساله ی داستان یه جور استعاره طنز از انسان قرن بیستمه که با وجود تمام حماقت هاش مثل دو جنگ جهانی و جنگ کره و جنگ ویتنام و جنگ سرد و سلاح هسته ای و سایر انتحارهاش باز هم از این قرن جنون جون سالم به در میبره. من ترجمه شادی حامدی رو خوندم که خیلی خوب و روون بود و شوخی ها و طنز داستان رو خیلی خوب انتقال داده بود. خوندن این رمان رو به همه پیشنهاد میکنم. ضمناً دونستن تاریخ برای خوندن این کتاب لازم نیست. بدون اون هم میشه ازش لذت برد.
چرا که نه؟ داستان پیرمردی که در صد سالگی ماجراجویی و شگفتی بسیار بیشتر از هر زندگی جوان اما روزمره را تجربه میکند. آلن کارلسن پیرمرد داستان در عین عدم تلاش برای تغییر هیچ چیز خصوصا سیاست و دین شاید از بزرگترین تاثیر گذاران این دو مقوله در داستان باشد. و در عین ماجراها، برخوردها و داستان های بشدت اغراق آمیز و ساده انگارانه عجیب متوجه میشویم که واقعا در دنیای امروز چنان هم غیر عادی و غیر معقول نمی نماید. و چرا که نه؟ داستان در مورد پیرمردیست که به پذیرفتن آنچه پیش می آید عادت دارد و چون همیشه در این مسیر بدنبال راه ساده تر و زندگی راحت تر است انتخاب هایش او را به ماجرایی خارق العاده می کشاند و ما در این مسیر با فلسفه ی ساده و گاها احمقانه ی پشت مدیریت این جهان اعم از جنگ، سیاست، دین، قدرت و... روبرو میکند. پ.ن: ترجمه روان و گیراست. خواندن این کتاب زیبا رو توصیه میکنم به دوستان.
یکی از کتاب های جذاب و زیبایی بود که خوندم ؛ الن روز تولدصد سالگیش از پنجره خانه سالمندان فرارمیکنه و در ایستگاه اتوبوس با ی جوان روبرو میشه و مرد جوان چمدان بزرگش رو پیش الن امانت میذاره و خودش میره دستشویی اتوبوس میرسه خب به نظر الن مشکل جوانه که نیومده و الن با چمدان یک گروه خشن خلافکار میره و در ادامه با افرادی همراه م یشه و حالا پلیس و خلافکارا دنبالشن،داستان در فصل های کتاب شرح سفر هیجان انگیز الن و گذشته جذاب الن میگذره که گذشتش جذاب تره مخصوصا موقعی که الن وارد ایران میشه و توسط ساواک دستگیر میشه.... عالیه عالی، کتاب بی سوادی که حساب کتاب بلد نبود اثر دوم یوناس یوناسن هم رمان زیباییه
آلن پیرمرد صد ساله ای هست که در روز جشن تولدش در خانه سالمندان تصمیم می گیرد از آنجا فرار کرده و بدون نقشه قبلی به دنبال مسیر سرنوشت برود . در ایستگاه قطار با جوانی رو به رو می شود که از او درخواست می کند مراقب چمدان بزرگش باشد تا به دست شویی برود و برگردد اما چون اتوبوس سر می رسد و جوان هنوز در دست شویی است آلن با چمدان وی راهی سفر می شود و همین امر آغاز سفری پرماجرا می شود . فصل ها به صورت متناوب شرح این سفر پرماجرا از یک سو و شرح زندگی پر فراز و نشیب آلن از سوی دیگر است...
دلخوشی این روزها:فیدیبو
من ابن کتاب رو وقتی خانم تیموریان توی برنامه دورهمی معرفی کردند گرفتم و خوندم. واقعاً جذاب بود. نگارش کتاب و اتفاق هایی که میوفته بسیار خلاقانه کنار هم جمع شده. ترجمه اش هم تا حد زیادی قابل قبول هست. اگه از مردی به نام اوه خوشتون اومده، از این هم صدبرابر خوشتون میاد?