

کتاب صوتی باشگاه پنج صبحیها
نسخه الکترونیک کتاب صوتی باشگاه پنج صبحیها به همراه هزاران کتاب دیگر از طریق اپلیکیشن رایگان فیدیبو در دسترس است. همین حالا دانلود کنید!
نسخه نمونه کتاب صوتی باشگاه پنج صبحیها را رایگان بشنوید
نقد و بررسی کتاب صوتی باشگاه پنج صبحیها
زمانی که از صحبت از سحرخیزی میشود، بسیاری از افراد آن را کاری سخت و نشدنی میپندارند. اغلب افراد برای توصیه به جوانان از عادات افراد موفق مثال میزنند و روتین زندگی آنها که با سحرخیزی آغاز میشود را دلیل موفقیت و کامیابی میدانند. رابین شارما، نویسندهی کتاب باشگاه "پنج صبحی ها" سحیرخیزی را مانند یک مهارت میداند که باید آن را به آرامی تقویت کرد و برای حفظ آن عاداتی را به آن افزود. او در این اثر راهحل های کاربردی و موثر خود را در قالب داستان در اختیار علاقمندان قرار داده است. او با این جمله از ایمی کارمایکل کتاب خود را آغاز کرده است:
"ما برای جشن گرفتن پیروزیهایمان تا ابد وقت داریم، اما برای به دست آوردنشان تنها چند ساعت"
دربارهی کتاب صوتی باشگاه پنج صبحیها
کتاب «باشگاه پنج صبحیها» برای اولین بار با عنوان اصلی"The 5 AM Club: Own Your Morning Elevate Your Life" در سال 2018 منتشر شد. این کتاب در دستهی کتابهاب خودسازی و توسعهی فردی قرار میگیرد. نوبسنده رویکرد خود دربارهی صبح زود بیدار شدن را در قالب مکالمات بین دو جوان و یک فرد بی خانمان اما ثروتمند بیان میکند. شارما معتقد است صبح زود زمان مناسب آغاز روز و انجام فعالیت است زیرا موجب افزایش بهرهوری افراد میشود و مسیر موفقیت را برای آنها هموار میکند. او داستان خود را در 17 فصل روایت کرده است. در انتهای کتاب میبینیم که فرد دانا چگونه به آرامی ذهنیت دو جوان را نسبت به موضوع سحرخیزی تغییر میدهد. نسخهی صوتی این اثر را مهدی قراچه داغی به زبان فارسی ترجمه کرده و رضا عمرانی با صدایی گرم، خوانش آن را بر عهده داشته است. این اثر توسط انتشارات ماه آوا منتشر شده و حجمی معادل 663 مگابایت دارد.
فصلهای کتاب صوتی باشگاه پنج صبحیها
فصل 1: اقدام خطرناک
فصل 2: فلسفهای روازنه برای تبدیل شدن به یک اسطوره
فصل ۳: برخوردی غیرمنتظره با یک غريب عجیب
فصل ۴: رها کردن حد متوسط و هر آنچه معمولی است
فصل ۵: ماجرایی عجیب در رابطه با به دست گرفتن کنترل صبح
فصل ۶: پرواز به قلههای بهرهوری، مهارت و شکستناپذیری
فصل ۷: آمادهسازی برای دگرگونی در بهشت آغاز میشود
فصل ۸: روش ۵ صبح: برنامه صبحگاهی سازندگان دنیا
فصل :٩ چهارچوبی برای نمایان کردن عظمت
فصل ۱۰: چهار زمين تمرکز افراد تاریخساز
فصل ۱۱: هدایت کشتی زندگی در امواج خروشان روزگار
قصل ۱۲: اعضای باشگاه پنجصبحیها تشریفات عادتسازی را کشف میکنند
فصل ۱۳: اعضای باشگاه پنج صبحیها فرمول ۲۰/۲۰/۲۰ را میآموزند
فصل ۱۴: اعضای باشگاه پنج صبحیها ضرورت خواب را درک میکنند
فصل ۱۵: اعضای باشگاه پنج صبحیها درباره ده تاکتیک نبوغ مادامالعمر آموزش میبینند
فصل ۱۶: اعضای باشگاه پنجصبحیها چرخه دوگانه عملکرد نخبگان را میآموزند
فصل ۱۷: اعضای باشگاه پنج صبحیها به قهرمان زندگی خودشان تبدیل میشوند
موخره: پنج سال بعد
درباره رابین شارما، نویسندهی کتاب باشگاه پنج صبحیها
رابین شارما نویسنده و سخنران انگیزشی سرشناس اهل کاناداست. او تحصیلات خود را در رشتهی حقوق ادامه داد اما در 25 سالگی تصمیم گرفتم مسیر زندگی خود را تغییر دهید و به نویسندگی روی آورد. اولین اثر او در سال 1994 منتشر شد اما چیزی که زندگی او کاملا تغییر داد، انتشار دومین اثر او بود. شارما کتاب "نامههای محرمان راهبی که فِراریاش را فروخت" را در سال 1997 منتشرکرد. این کتاب پس از انتشار با استقبال فراوانی روبهرو شد و نام او را بر سر زبانها انداخت. او تا کنون 12 کتاب منتشر کرده است که از میان آنها میتوان «۸ هدف اصلی برای داشتن کسبوکار»، «۱۰ قانون موفقیت» و «۲۰۰ راز عالی برای دستیابی به موفقیت و مدیریت خود» اشاره کرد. جدیدترین کتاب او "باشگاه پنج صبحیها" است. نسخهی الکترونیکی این رمان را نشر نون منتشر کرده و امکان خرید و دانلود آن از فیدیبو فراهم شده است. شما میتوانید با مطالعه خلاصه کتاب در توضیحات با موضوع اصلی آن آشنا شوید.
در بخشی از کتاب باشگاه پنج صبحیها میخوانیم
هلی پد شهر کیپ تاون واقع در آفریقای جنوبی, در بارانداز ویکتوریا و آلفرد قرار دارد، جایی که توریستها بر چرخ و فلک کیپ تاون سوار میشوند. قایق سوارها برای مسابقات شجاعانه و هیجان انگیز سواری, توشه جمع میکنند، برای سفرهای ماهیگیری ثبت نام میشوند و می توانی قهو سیاه غلیظ سفارش دهی.
خانم سبزه سرزنده با عینک قاب مشکی، اطمینان حاصل کرد که برگههای مسئولیت پذیری ریسک، توسط میلیاردر، کارآفرین و هنرمند امضا شدهاند. بعد روی یک کاناپه چرمی ایستاد. چیزهایی روی چک لیستش یادداشت کرد و قبل از آنکه هلیکوپتر آنها را به جزير روین ببرد. نکات ایمنی الزامی را برای سه مشتری ویژهاش شرح داد.
همان طور که میدانید. جزیر روبن - قطعه زمینی بای، نه چندان بزرگ، محصور بین کوسه ها و با ظاهری وهم انگیز که چندان از ساحل کیپ تاون فاصله ندارد - همان جایی است که نلسون ماندلا مدت هجده سال از بیست و هفت سال دوران حبسش را در یک سلول فوق العاده کوچک سپری کرد. این قهرمان در آن دوران، مورد حمله سوءاستفاده و بدرفتاری قرار گرفت. با این وجود، به تمام این بدرفتاریها با صلح پاسخ داد چون نیکی را در ذات زندانبانهایش میدید و امیدش را برای ایجاد کشوری دموکرات با تساوی برای تمام مردم حفظ کرد. انيشتین یک بار درباره مهاتما گاندی گفت: «نسلهای آینده به سختی باور خواهند کرد که چنین موجودی از گوشت و خون، قدم روی این زمین گذاشته است.» عین همین جمله را می توان در مورد آقای ماندلا گفت.
خانم مسئول مودبانه برای سه هم قطار توضیح داد:«باعث افتخار ماست که برای این سفر کوتاه، به جزیره تشریف میبرید.» مردمان آفریقای جنوبی به طرز چشمگیری, آداب دان و اهل فکرند.
میلیاردریک کلاه بیسبال مشکی با نوشته «راهبری یعنی مفید واقع شدن» به سر داشت.
خانم با برقی طلایی در نگاهش به او گفت:«وقتی روی هلی پد ایستادید. باید کلاه رو از سرتون بردارید. مرد جوان.»
گل از گل میلیاردر شکفت. رو به هم قطارانش پچ پچ کرد: «گمونم گلوش پیش من گیر کرده.» و بعد. خیلی جدی اضافه کرد:«امروز آخرین روزیه که با همیم.» بعد از توضیح دادن دستورالعملهای ایمنی، میلیاردر کارآفرین و هنرمند به بیرون از ساختمان و منطقه آسفالتهای راهنمایی شدند که دو میز پیک نیکی فرسوده در آن قرار داشتند. هوا اگرچه آفتابی بود، باد شدید میوزید.
نظرات کاربران درباره کتاب صوتی باشگاه پنج صبحیها