روابط اجتماعی، دوستانه و عاشقانهی انسانها با توجه به پیچیدگیهای ذهنی و روانی آدمی همواره با مسائل مختلفی همراه بوده است. روابطی که میتوانند غم، تنهایی و خشم انسان را کم کنند و باعث ایجاد معنای ضمنی در زندگی شوند؛ همانطور که بسیاری از روانشناسان معتقدند راه رهایی انسان در روابط انسانی است. از طرفی دیگر این روابط اگر به شکل نادرست و در مسیر اشتباه قرار گیرند، زخمهای عمیقی بهجا میگذارند و احساس خلأ در انسان را پررنگتر میکنند و شاید این همان دلیلی است که «شوپنهاورِ» بزرگ را مردمگریز میکند و نقلقول او را در ذهن انسان میآورد: «مردی که بتواند یکبار برای همیشه از رابطه با شمار زیادی از آدمیان بپرهیزد، مرد خوشبختیست.»
النا فرانته در کتاب دوست نابغهی من توانسته به روشنی رابطهی دوستانه میان دو زن را با تمام ظرافتها، حسهای تلخ و شیرین و سختیهایی که دارد، توصیف کند.
رمان دوست نابغهی من، اولین کتاب از مجموعهی چهار جلدی «چهارگانهی ناپلی» اثر النا فرانته است. او در این مجموعه به توصیف حال و هوای شهر ناپل، روابط انسانی و اجتماعی و یافتن هویت فردی انسانها میپردازد. اکثر بخشهای کتاب از زبان اولشخص روایت میشود. قهرمان داستان داستان زندگی خود و ارتباطش با دوست نزدیک خود که در اواخر دههی پنجاه میلادی و در دوران کودکیشان شکل گرفته است را تعریف میکند. رابطهای قلبی و حقیقی که در لایههای شخصیتشان نفوذ میکند و هر کدام را به شکلی تغییر میدهد.
کتاب دوست نابغهی من در مناطق فقیرنشین شهر ناپل اتفاق میافتد و با ناپدید شدن لیلا دوست دوران کودکی النا شروع میشود. لیلا و النا در دوران دبستان همکلاس میشوند و پس از مدت کوتاهی رابطهشان شکل میگیرد. در فضای تاریک و ملتهب ایتالیای بعد از جنگ جهانی دوم شرایط برای ادامهی تحصیل این دو دختر نوجوان در مسیر پیچیدهای قرار میگیرد. لیلا مجبور میشود مدرسه را ترک کند و در مغازهی کفاشی پدرش مشغول به کار شود. در حالیکه النا با حمایت معلمش موفق میشود به تحصیل خود ادامه دهد. رابطهی میان آنها تا دوران میانسالی ادامه پیدا میکند تا اینکه اتفاقی غیرمنتظره رابطهی عمیق آنها را با چالشهای جدی و تازهای مواجه میکند. چالشی که به بحران هویت برای هرکدام و تازه شدن زخمهای کهنه و عمیق ختم میشود.
روزنامهی «نیویورک تایمز» در سال ۲۰۱۵ کتاب دوست نابغهی من را یکی از ده کتاب برتر دنیا معرفی کرد.
در سال ۱۳۹۵ کتاب دوست نابغهی من با ترجمهی «سارا عصاره» توسط «انتشارات نفیر» چاپ و منتشر شد.
النا فرانته هویت مستعار یکی از مطرحترین نویسندگان معاصر جهان است. این بانوی نویسنده نمیخواهد هویتش آشکار شود و مخاطبینش بدانند در چه شهری و در چه خانوادهای متولد شدهاست. میخواهد همیشه در سایه باشد و از زندگیاش هیچ کس مطلع نباشد. آنچه از خود منتشر کرده است و میتوان در موردش مطمئن بود این است که در سال ۱۹۴۳ میلادی به دنیا آمده و اهل ایتالیا است. همین محدودیت اطلاعات و زندگی رازگونهی فرانته باعث شده است مخاطبین بیش از پیش جذب او شوند. تا امروز افراد زیادی سعی کردهاند هویت واقعی او را شناسایی کنند اما به موفقیت چندانی نرسیدهاند. فرانته در معدود مصاحبههایی که از طریق ایمیل با روزنامهها کردهاست به این تکاپو برای کشف هویتش واکنش نشان داده و گفته است: «یکبار و برای همیشه این تصمیم را گرفتم، برای اینکه خود را از تشویش و نگرانیِ شناختهشدگی و همینطور از اجبارِ وارد شدن به حلقهي کسانی که فکر میکنند چه چیزی را به چنگ آوردهاند، برهانم. من ناشناس ماندن را انتخاب نکردم. کتابهای من همگی نام نویسنده را روی خود دارند. آنچه که خود را از آن کنار کشیدهام رسم و رسومیست که نویسندگان را کم و بیش مجبور میكند برای به رسمیت شناخته شدن کتابهایشان از وجههي شخصی مایه بگذارند. کتابهای من استقلال خودشان را بهگونهای روزافزون به نمایش میگذارند. برای آنان که عاشق ادبیاتاند کتابها کافی هستند.»
با وجود این حرفها روزنامهی بریتانیایی «گاردین»، وبسایت تحقیقاتی «مدیا پارت» که مقر آن در فرانسه است، مجلهی بررسی کتاب «نیویورک تایمز» و یک روزنامهنگار ایتالیایی به نام «کلودیو گوتی» اعلام کردهاند که طبق تحقیقاتشان نام واقعی النا فرانته «آنیتا راجا» است. «آنیتا راجا» مترجم، ادیتور و ویراستار انتشارات «ادیتسیونی ای/او» است. این انتشارات در شهر رم ایتالیاست و ناشر اکثر کتابهای فرانته است. «آنیتا راجا» یهودیالاصل است، مادرش از بازماندگان هولوکاست بهشمار میرود و همسر او نویسندهای ایتالیایی به نام «دومینیکو استارنونه» است. «راجا» در این انتشارات کتابهای زیادی را از آلمانی به ایتالیایی ترجمه کردهاست. حقوق پرداختی به «آنیتا راجا» متناسب با حقوق همکارانش در این انتشارات نیست و ثروت هنگفت او باعث شده است تا حدسها در خصوص اینکه «آنیتا راجا» همان النا فرانته است قوت گیرد. در همین حال «انتشارات ادیتسیونی» طی بیانیهای اعلام کرد: «لجاجت در مطالب انتشار یافته در مورد هویت النا فرانته تهوعآور است.» با همهی اینها نویسندگان و ناشران بسیاری در جهان با انتشار مطالبی در خصوص هویت واقعی النا فرانته واکنش نشان دادند و از این کار دفاع کردند یا آن را نقض حریم خصوصی این نویسنده دانستند. به هرصورت نمیتوان انکار کرد که هویت واقعی فرانته یکی از معماهای جذاب ادبیات معاصر جهان است.
او در اواخر دههی نود میلادی یکی از محبوبترین نویسندگان ایتالیا بود اما در یک دههی اخیر شهرتش جهانی شد و کتابهایش به اکثر زبانها ترجمه شدند. فرانته مجموعه آثاری به نام «چهارگانهی ناپلی» دارد که در شهرت و محبوبیت او نقش تاثیرگذاری داشتهاند. کتابهای « دوست نابغهی من»، «داستان یک نام جدید»، «آنهایی که میروند و آنهایی که میمانند» و «داستان فرزند گمشده» این چهارگانه را تشکیل میدهند. کتابهای فرانته ادبیات ایتالیا را به مسیر جدیدی هدایت کرد. بیانی دقیق و پر از تصویر از کشمکشهای درونی و بیرونی زنان، استفاده از زبانی روان و قوی و جابهجا کردن مرزهای ادبیات داستانی و غیر داستانی از مهمترین ویژگیهای آثار اوست. شخصیتهای داستانی فرانته با گذشتهی تاریک خود درگیرند اما برای داشتن آیندهای روشن تلاش میکنند. یکی از منتقدان ایتالیایی به نام «فیلیپو لاپورتا» در مورد سبک نویسندگی فرانته میگوید: «نخستین رمانهای فرانته اندیشهی قدرتمند ادبی او را نشان میدادند. حتی گویی در جستوجوی حقیقت بودند. علاوه بر این فرانته رماننویسی در سرزمین نثرنویسان هنری است و بدون انکار سبک شخص خودش، میتوان سبک باروک را در پس نوشتههای او دید».
فرانته نویسنده بزرگی است و قدرت نویسندگی او بر کسی پوشیده نیست. مجلهی «نیویورک تایمز» در سال ۲۰۱۶ او را در میان ۱۰۰ نویسندهی تاثیرگذار جهان قرار داد. در همین سال فرانته جایزهی جهانی «من بوکر» را برای کتاب « داستان فرزند گمشده» دریافت کرد.
در سال ۲۰۱۸ کانال پرمخاطب اچ بی او (HBO) با اقتباس از کتاب دوست نابغهی من (My Brilliant Friend) سریالی با همین نام ساخت. فصل اول سریال در هشت قسمت توانست توجه مخاطبین زیادی را جلب کند و فصل دوم آن تا چند ماه دیگر یعنی اواخر سال ۲۰۱۹ پخش خواهد شد. سریال دوست نابغهی من توانست در جشنوارهی مونت کارلو جایزهی بهترین سریال را کسب کند. همچنین در مراسم گلدن گلوب ایتالیا از بازیگران این سریال تقدیر شد.
شما میتوانید برای دانلود کتاب و خرید pdf کتاب دوستنابغهی من از همین صفحهی فیدیبو اقدام کنید.
صندوقهایم را باز کردم، جعبههای فلزیای که در آنها همه جور چیزی نگه میداشتم. چیزهای کمی. خیلی چیزها را دور ریختم، خصوصا چیزهایی که مربوط به او بود، و او آن را میدانست.
فهمیدم که هیچ چیزی از او ندارم، نه عکسی، نه کارتی، نه کادویی.
خودم هم تعجب کردم. یعنی ممکن بود که در تمام این سالها هیچ چیز از خودش به من نداده باشدیا بدتر من نخواسته باشم که هیچ چیزی از او نگه دارم؟ ممکن بود.
.
تقصیر او بود. در زمانی نه چندان دور _ده روز، یک ماه، چه کسی میداند، زمان برای ما اهمیتی نداشت_ از روی بدجنسی عروسکم را از من گرفته بود و ته یک زیرزمین انداخته بود. حالا داشتیم به سمت ترس بالا میرفتیم، سپس احساس کردیم که مجبوریم به سرعت به سمت چیزی ناشناخته پایین برویم. چه در بالا، چه در پایین، مدام به نظرمان میرسید که الان با چیز وحشتناکی مواجه میشویم که اگرچه قبل از ما وجود داشته، همیشه منتظر ما بوده. در کودکی، فهمیدن این که کدام بدبختیها منشأ احساس بدبختیمان هستند، مشکل است، شاید حتی لزومش هم احساس نشود. بزرگترها، در انتظار فردا در زمان حالی حرکت میکنند که پشت آن، دیروز، پریروز و یا حداکثر هفتهی گذشته وجود دارد: به باقیاش نمیخواهند فکر کنند. بچهها معنی دیروز، پریروز و حتی فردا را نمیدانند، همه چیز همین است، حالا: خیابان این است، در خانه این است، پلهها اینها هستند، این مامان است، این بابا است، این روز است، این شب است.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 2.۶۳ مگابایت |
تعداد صفحات | 346 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۱:۳۲:۰۰ |
نویسنده | النا فرانته |
مترجم |