روابط مادر و دختر در هر خانوادهای متفاوت است اما آنچیزی که در همهی این روابط مشترک است دلبستگی و نگرانی مادر نسبت به فرزند خود است. نوع رابطهای که مادر با دختران خود دارد در آینده او تاثیرگذار است چرا که هر دختری خود یک روز مادر میشود و تحتتاثیر این ارتباط با فرزند خود رفتار میکند. اگر روابط مادر و دختر نادرست شکل بگیرد یا در مسیر اشتباه قرار بگیرد هر دو طرف ضربههای عمیق روحی میخورند که شاید به راحتی جبرانپذیر نباشد.
النا فرانته در رمان کوتاه دختر پنهانم از فراز و نشیبهای روابط بین مادر و دختر و کشف مسائل بین آنها میگوید.
لدا زن میانسالی است که در دانشگاهی در فلورانس ایتالیا انگلیسی تدریس میکند. او در تابستان تصمیم میگیرد تا به دور ازهیاهوی شهر مدتی را برای استراحت در ساحل دریایی اقامت کند. لدا از همسرش طلاق گرفته و دو دختر او بیانکا و مارتا برای زندگی با پدرشان، لدا را ترک کرده و به کانادا نقل مکان کرده اند. همهی این فراز و نشیبها زندگی لدا را ملتهب کرده و حالا لدا برای اولین بار بعد از سالها به تنهایی سفر کرده و میخواهد از زندگیاش لذت ببرد. او آپارتمانی در یک شهر ساحلی اجاره میکند و تابستان خود را صرف خواندن و نوشتن در ساحل میکند. اوایل، لدا احساس سرخوشی و آرامش دارد اما کمکم متوجه میشود که قادر به فرار از افکار و خاطرات گذشته نیست و رنج درونی او آغاز شده است.بعد از چند روز همهچیز عوض میشود و لدا در ساحل با یک مادر و دختر خوشحال برخورد میکند. آشنایی و پیوند لدا با آنان و در ادامه رفتار عجیبی که از او سر میزند خواننده را به جریان خاطرات و شناخت شخصیت لدا و درآخر با پایانی غریب پیوند میزند.
رمان کوتاه «دختر پنهانم» نوشتهی نویسندهی پرفروش ایتالیایی النا فرانته است که اولین بار در سال 2008 از زبان ایتالیایی به انگلیسی ترجمه شد. این کتاب نامزد دریافت جایزهی بوکر هم شد. داستان «دختر پنهانم» دربارهی دغدغهها، رنجها و دیدگاههای زنی است که در حسرت یک زندگی ایدهآل است. داستان کتاب «دختر پنهانم» از زبان لدا شخصیت اول داستان در 25 بخش روایت میشود. النا فرانته در کتاب «دختر پنهانم» دست خوانندهی خود را میگیرد و او را روی مینهای احساسات میبرد. خواننده هم گاهی برای لدا دلسوزی میکند و گاهی نسبت به او منطقی است. نثر فرانته در این کتاب به طرز حیرتانگیزی ساده، روان و فراموش نشدنی است.
کتاب «دختر پنهانم» با ترجمهی «سارا عصاره» در سال 1397 از سوی نشر نون روانهی بازار شد و تا امروز در نوبت چاپ شده است. نسخه pdf این اثر برای خرید و دانلود در سایت فیدیبو قرار گرفته است. «ابوالحسن حاتمی» کتاب «دختر پنهانم» را با عنوان «دختر گمشده» ترجمه کرده و انتشارات کتاب خورشید آن را منتشر کرده است. هر دو کتاب از نسخهی اصلی (زبان ایتالیایی) به فارسی برگردانده شدهاند.
النا فرانته یکی از معروفترین نویسندگان معاصر ایتالیایی در جهان است که آثارش در تیراژهای میلیونی منتشر میشوند. این بانوی نویسنده در سال 1943 در ایتالیا متولد شد اما کسی نمیداند در چه شهری و در چه خانوادهای متولد شدهاست چون او میخواهد همیشه هویتش پنهان باشد و کسی از زندگیاش مطلع نباشد. النا فرانته حتی نامش هم مستعار است و با این عنوان کتابهایش را منتشر میکند. همین اطلاعات بسیار کم از زندگی فرانته باعث شده تا مخاطبین بیش از پیش جذب او شوند و سعی کنند هویت واقعی این نویسنده را شناسایی کنند. اما به موفقیت چندانی نرسیدهاند. روزنامهها ونشریات زیادی از جمله وبسایت تحقیقاتی «مدیاپارت» در فرانسه و مجله نیویورک تایمز گزارش دادند که احتمال زیاد نام واقعی النا فرانته «آنیتا راجا» است اما این تنها یک احتمال است. فرانته نویسندهای است که شهرت برایش اهمیت ندارد و معتقد است که خود او ناشناس ماندن را انتخاب نکرده است بلکه کتابهای او نام نویسنده روی خود دارند. فرانته در مصاحبهای گفت: «بر این باورم که کتابها وقتی منتشر شدند دیگر نیازی به نویسندهشان ندارند. اگر چیزی برای گفتن داشته باشند، دیر یا زود خواننده خود را پیدا میکنند، و گرنه خوانندهای نخواهند داشت».
در اواخر دههی نود میلادی فرانته یکی از محبوبترین نویسندگان ایتالیایی بود اما اوج شهرت او در یک دههی اخیر بود و کتابهایش به اکثر زبانها ترجمه شدند. مجموعه کتابهای « دوست نابغهی من»، «داستان یک نام جدید»، «آنهایی که میروند و آنهایی که میمانند» و «داستان فرزند گمشده» به «چهارگانهی ناپلی» معروف اند و در شهرت و محبوبیت او نقش تاثیرگذاری داشتهاند.
توانایی فرانته نویسنده قابل توجهی در ایتالیا و در سطح جهان است. «مجله تایم» در سال ۲۰۱۶ نام فرانته را در فهرست ۱۰۰ نویسندهی تاثیرگذار جهان قرار داد. در همین سال فرانته جایزهی جهانی «من بوکر» را برای کتاب «فرزند گمشده» دریافت کرد.
از کتابهای فرانته میتوان به«دختر پنهانم»، « دوست نابغهی من»، «داستان یک نام جدید»، «آنهایی که میروند و آنهایی که میمانند» و «داستان فرزند گمشده»، «آنها که میروند و آنها که میمانند»، «داستان یک نام جدید»و «روزی که رهایم کردی» اشاره کرد.
آثار النا فرانته معمولا جزو پرفروشها بوده است و در بیش از ۳۹ کشور آثار او ترجمه و منتشر شده است. با اقتباس از آثار او فیلم و سریال هم ساخته شده است. دو کتاب الکترونیکی «دوست نابغهی من» و «دختر پنهانم» از فرانته به شکل پی دی اف با ترجمهی «سارا عصاره» در فیدیبو قابل خرید و دانلود است.
فرانته یکی از نویسندگانی است که در آثار خود به خوبی کشمکش و دغدغههای ذهنی و بیرونی شخصیتها به ویژه زنان را به تصویر میکشد. او با بیان قوی و استفاده از زبانی بدون تکلف مرزهای ادبیات داستانی و غیرداستانی را جابه جا کرده است. شخصیتهایی که فرانته در داستانهایش خلق میکند به نوعی در گذشتهی سیر میکنند اما تاریک خود درگیرند اما برای داشتن آیندهای روشن تلاش میکنند. فرانته در کتاب دختر پنهانم شخصیتی ملموس، باهوش و پریشان به نام لدا را خلق کرده که به دلیل اضطراب و نگرانیها از محیط پیرامونش جدا میشود و با بروز رفتاری عجیب از خود روند داستان را تغییر میدهد. فرانته در دل داستان دختر پنهانم حوادث كوچكی را که برای لدا سنگین تمام میشوند را نشان میدهد.حوادثی که ممکن است برای هر دختر یا مادری اتفاق بیفتد و به این شکل خواننده به ویژه زنان با بیشتر شخصیتهای او همذاتپنداری میکنند.
خواندن کتاب دختر پنهانم یک فرصت مناسب را در بستر ادبی فراهم کرده است تا خواننده احساس مادران و دلمشغولی آنها را درک کند. چرا که افراد اغلب به راحتی فراموش میکنند که مادران هم انسان هستند و علایق و مشکلات خودشان را دارند.
«فیلیپو لاپورتا» یکی از منتقدان ایتالیایی در مورد سبک نویسندگی فرانته میگوید: «نخستین رمانهای فرانته اندیشهی قدرتمند ادبی او را نشان میدادند. حتی گویی در جستوجوی حقیقت بودند. علاوه بر این فرانته رماننویسی در سرزمین نثرنویسان هنری است و بدون انکار سبک شخص خودش، میتوان سبک باروک را در پس نوشتههای او دید».
تنها وظیفه ای که نسبت به دخترها داشتم این بود که یک بار در روز به آنها تلفن کنم و ببینم حالشان چه طور است و چه کار میکنند. پشت تلفن طوری با من صحبت میکردند که انگار محل زندگی مستقلی برای خودشان فراهم کردهاند. در حقیقت با پدرشان زندگی میکردند. عادت کرده بودیم که خودمان را جدا کنیم حتی در کلمات. طوری با من حرف میزدند مثل اینکه پدرشان وجود نداشت. در پاسخ به سؤالهای من به اینکه زندگیشان چه طور پیش میرود یا با شادی زودگذری جواب میدادند یا با بداخلاقی و پر از مکثهای آزاردهنده و یا با لحنی ساختگی که وقتی همراه با دوستانشان بودند به خود میگرفتند. آنها هم اغلب با من تماس میگرفتند، به خصوص بیانکا که رابطه پرتوقع آمرانهای با من داشت. البته فقط برای اینکه بدانند آیا کفشهای آبی با دامن نارنجی جور درمیآید؟ آیا میتوانستم چند برگهای را که در کتابی گذاشته بودند پیدا کنم و آنها را فورا برایشان بفرستم؟ که آیا هنوز در دسترس بودم تا با وجود قارههای متفاوت و آسمان بزرگی که ما را از هم جدا میکرد عصبانیت ها و ناراحتی هایشان را سر من خالی کنند؟! تلفنهایشان تقریبا همیشه با عجله بود و گاهی اوقات مثل یک فیلم سینمایی به نظرم تصنعی میآمدند.
همان کاری را که از من میخواستند انجام میدادم، طبق انتظار آنها عکسالعمل نشان میدادم ولی از آنجایی که فاصله، حضور فیزیکی و مداخله مستقیم در زندگی آنها را برای من غیرممکن میساخت، برآورده کردن خواستهها و بهانههایشان به مجموعهای از حرکاتی پراکنده و بیمسئولیت تبدیل شد. هر درخواستی به نظرم پیش پا افتاده و هر وظیفهای که به خاطر آنها مجبور بودم انجام دهم، عادتی از روی محبت رسید. به طرز معجزهآسایی خودم را رهاشده احساس کردم، مثل کار مشکلی که سرانجام به اتمام رسیده باشد و دیگر زحمت آن به گردنم نباشد.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 917.۸۸ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 168 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۵:۳۶:۰۰ |
نویسنده | نا فِرانته |
نویسنده دوم | النا فرانته |
مترجم | سارا عصاره |
ناشر | نشر نون |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | Figlia oscura |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۷/۰۷/۳۰ |
قیمت ارزی | 5 دلار |
قیمت چاپی | 35,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
درکل نمیشد گفت کتاب بدیه تا آخر کشش داره و درواقع میخواست زنی رو نشون بده که از گذشتش و رفتار خانوادش به خصوص مادرش نفرت داره به خاطر اینکه فکر میکنه مادرش اونقدر قوی نبود که یا اونطوری که خودش میخواد زندگی کنه یا این که زندگیشو همونطوری که هست پذیره و همیشه شاکی نباشه.برای همین سعی داره که از گذشتش فرار کنه و مثل مادرش نباشه و یه زن تحصیل کرده امروزی باشه و برعکس مادرش رفتار کنه و برای خودش زندگی کنه برای همین شاید بعضی کاراش خودخواهانه به نظر برسه ولی با این وجود از خودش احساس رضایت نمیکنه و شاید در ظاهر موفق به نظر برسه ولی به نظرم درباطن خودشو شکست خورده احساس میکنه و وقتی که به رابطه مادر و دختری نی نا و دخترش حسادت میکنه معلوم میشه.ولی به نظرم یه سری از اتفاقات غیر منطقی بودن و داستانم به نظرم غیر منطقی تموم میشه شاید میخواد بگه که برای همه کارامون دلیل منطقی نداریم یا دلیلشو خودمونم نمیدونیم مهم نیست چه قدر تحصیل کرده باشیم ولی نیمه تموم به نظر میرسه و قانع کننده نیست. یه سری از مسایل ابهام داره و تا آخر مشخص نمیشه تهش احساس میکنی ناقصه.برای یه بار خوندن بد نیست.
این کار جز رمان های امروزی است دوستانی که علاقه به داستان های کلاسیک دارند و میخواند کتاب پایان مشخصی داشته باشه نباید سراغ مطالعه کارهای جدید برند. سبک های داستان نویسی جدید بیشتر روایت برشی از زندگی و نشان دادن احساسات و تفکرات شخصی ادمها در زندگی هستند. این کتاب هم خیلی زیبا احساسات یک زن به نمایش میزاره که ظاهرا ان سان زیبا، قوی و موفقی در نگاه دیگران هست اما در وجودش ضعف هایی داره که هیچکس نمیبینه... از نگاه من کتاب موفقی در زمینه خودش هست و جنبه های روانشناسانه ی قوی داره ?
به نظرم کتاب بسیار خوبی بود و تضادها و تعارض های درونی یک زن رو با انتخاب های زندگی بیرونی به خوبی بیان کرده و به جزئیاتی از زندگی روزمره و احساسات آدمها در به دنیا آوردن فرزند و زنانگی پرداخته که معمولا جسارت بیانشون خیلی پررنگ نیست به خصوص در جامعه ما. خوندنش رو به بانوان خیلی توصیه میکنم.
ولی سرخوردگیای کودکی چه بلاها که سر آدما نمیاره... وقتی یه بچه محبت و رابطهی خوب با والدینش نداره آخرسر تو زندگیش به هرچیم برسه و حتی خانوادهی کامل و خوبیم داشته باشه باز احساس کمب ود خواهد کرد پ.ن. و شاید حاوی اندکی اسپویل حین مطالعهش اصلا به ذهنم نرسیده بود که برداشتن عروسک برا حسادت لدا (به رابطهی مادر و دختری نینااینا) ممکنه باشه، که اینجا رو نظرات خوندم، من هی حس میکردم برا کلافگی لداعه که حوصله نداره براشون توضیح بده یا که کلا سادیسم داره ولی ایدهی حسادت بهتره?
این بلاییه که مرفه بیدرد بودن سر یک آدم یا ملت میاره :-) یه زندگی بی ماجرا، بی فراز و نشیب.. ولی چون انسان و بیشتر از اون رمان به ماجرا نیاز داره نویسنده مجبوره به هر اتفاق لوس و بی ارزشی چنگ بزنه انگار دغدغه ی زندگیه. مجبوره از مشکلات و درد های معمولی مثل بارداری، درد بزرگی بسازه تا تحمل کردنش یک عمل قهرمانانه به چشم بیاد. این رو همین اواخر توی یک داستان دیگه از همین کشور دیده ام: داستان اضطراب من. جالبه، ایتالیایی های قدیم که ملت دردمند تری بودند چقدر بهتر و خلاقانه تر مینوشتند!
کتابی که شاید پایان باز اون به مذاق خیلی ها خوش نیاد، اما خواندنش رو برای مادرها خالی از لطف نمیبینم، شاید حرف هایی توش باشه که حرف دل مادرها باشه وقتی از خودشون برای مادر خوب بودن میگذرن و هر کدوم ممکنه تصمیمات خاصی در برهه زمانی خاصی بگیرن، خوندن کتاب توسط پدرها هم کمک میکنه تا درک کنن یک زن برای مادر خوب بودن چه کشمکش های درونی رو تحمل میکنه، اینجوری بهتر همسر خودشون رو درک میکنن و به هم در راهی که با هم انتخاب کردن کمک میکنن.
کتاب هنجار شکنی بود درباره احساسات مادرانه و خیلی از کلیشه هایی که برایمان حقیقت محض جلوه داده اند را به چالش می کشد.. به نظرم صحبت کردن و نوشتن درباره &#۳۴;مگو&#۳۴; های فرهنگی خصوصا درمورد حس مادر و فرزند باارزشه و باعث می شه خیلی ها از احساسات درونی شون درباره مادر یا فرزندشون (با این اشتراک گذاری) احساس شرم نداشته باشند و بدانند این احساسات بر خلاف آنچه به ما گفته اند در میان خیلی از زنان و مادران مشترک است.
کشمکش های درونی زن-مادر-همسر یک خانم تحصیلکرده امروزی که نمی خواهد مانند مادر کم سواد و دهاتی خود باشد، در عین حال انگار دقیقا نمی داند می خواهد چه باشد. چنان افکار پنهانی و مگوی یک زن را به زیبایی به تصویر می کشد که گویا ما داخل ذهن او به تماشا نشسته ایم. دوست داشتم.
دختر پنهانم و دختر گمشده دوچاپ یا ترجمه متفاوت از یک نوشتهاند.ایکاش اسم ها را یکسان میگذاشتند که بقیه هم مثل من فکر نکنند اینها دوکتاب مجزا هستند.دختر پنهانم سانسور داره.وقتی فیلمش را دیدم تازه فهمیدم چرا این کتاب انقدر گنگه.نویسنده در جوانی مشغول خوش گذرانی بوده
دختره واقعا گمشده.. حالا چه منظورش به تینا باشه که ناپدید میشه یا کودکی های خود نویسنده که سعی کرده بوده فراموشش کنه، در هر صورت گم یا از دست رفته هست.. «دختر پنهانم» دیگه چجور ترجمه ایه؟! گوگل ترنسلیت قبل از خوندن متن کتاب زحمتشو کشیده؟