کتاب خیابان جیغ 1 نشر انتشارات پیدایش

«پسربچه از روی دیوار پرید توی قبرستان. پاهایش روی چمن‌های خیس لیز خوردند و کمی تعادلش را از دست داد، اما دوباره شروع کرد به دویدن. لابه‌لای سنگ‌قبرهایی که مثل دندان‌های پوسیده از زمین بیرون آمده بودند، می‌دوید و فرار می‌کرد.» این جملات اولین جمله‌های کتاب دندان یک خون‌آشام، اولین کتاب از مجموعه کتاب‌های خیابان جیغ است. مجموعه‌ای که تامی دونباواند برای بچه‌های سراسر دنیا نوشته است. داستانی پر از ترس و دلهره و هیجان با اتفاقات جالبی که مغزتان از خواندش سوت می‌کشد.

‌درباره‌ی کتاب خیابان جیغ- دندان یک خون‌آشام اثر تامی دونباواند

خیابان جیغ یک مجموعه کتاب چند جلدی برای کودکان است. داستان‌هایی ترسناک و پرهیجان که آن‌ها را به سفر در سرزمین جیغ می‌برد. دندان یک خون‌آشام اولین کتاب این مجموعه است که سال 2008 منتشر شد.  کتاب‌های «یادگار جادوگر»، «یادگار مومیایی»، «زبان زامبی»، «جمجمه‌ی گمشده»، «چنگال گرگ نما»، «هجوم معمولی‌ها»، «در دام غول‌ها»، «کابوس شب خوره»، «وحشی بازی گابلین‌ها»، «یتی گرسنه»، «معمای بچه عوضی» و «آتش اژدها» بقیه‌ی جلدهای این مجموعه‌اند که بین سال‌های 2008 تا 2010 منتشر شده‌اند. داستان، داستان پسر نوجوانی به نام لوک واتسون است که در ده‌سالگی به یک گرگ نما تبدیل می‌شود و انجمن اسکان موجودات غیرعادی او و خانواده‌اش را به خیابان جیغ می‌فرستد، جایی که زامبی‌ها و اشباح و هیولاها آنجا زندگی می‌کنند.

خلاصه داستان خیابان جیغ- دندان یک خون آشام

تامی دونباواند داستان دندان یک خون‌آشام را در سیزده فصل برای مخاطبانش نوشته است که عناوین این فصل‌ها به شرح زیر است:

فصل اول: تعقیب

فصل دوم: نقل مکان

فصل سوم: حمله

فصل چهارم: تغییر شکل

فصل پنجم: شهردار

فصل ششم: سگ‌های جهنمی

فصل هفت کتابخانه

فصل هشتم: کتاب

فصل نهم: سرنخ

فصل دهم: آقای گاف بزرگ

فصل یازدهم: نیش

فصل دوازدهم: دستگاه

فصل سیزدهم: هدیه

 

‌در بخشی از کتاب خیابان جیغ- دندان یک خون‌آشام می‌خوانیم

لوک به خانه‌ی شماره‌ی ۱۳ خیابان جیغ برگشت و وارد آشپزخانه شد. بلا نگاتیو را دید که

داشت دست‌شکسته‌ی مادرش را گچ می‌گرفت. آلستون گفت:«ما زیر میز قایم شده بودیم

که اجاق آهنی افتاد روی مادرت. کاری از دستمون بر نمی‌اومد.»

لوک پرسید:«با جادو نمی‌شه درستش کرد؟ ایفا توی فروشگاه با جادو به کلئو کمک کرد.»

بل گفت:«ایفا فقط داشت درد کلئو رو کم می‌کرد. اینجا هم مثل دنیای شما زخم خودش به

طور طبیعی خوب می‌شه.»

لوک با غرغر گفت:«دنیای من! اگه ما رو توی دنیای" "من به حال خودمون ول می‌کردن هیچ

کدوم از این اتفاقا نمی‌افتاد!»

بل گفت:«حالا دیگه اینجا دنیای توئه. تو یه گرگ نما هستی؛ تو به اینجا تعلق داری.»

لوک فریاد زد:«یدر و مادرم به اینجا تعلق ندارن، دارن؟»

بعد به طرف پدر و مادرش چرخید و گفت:«بهشون نگاه کن! اونا ترسیدن.»

آقای واتسون گفت:«لوک، همه چی روبه راهه...»

لوک گفت:«نه پدر روبه‌راه نیست. همه‌اش تقصیر منه. شما به خاطر من اینجایید! من شما رو

برمی گردونم.»

آلستون گفت:«غیر ممکنه. مگه اينکه ساموئل اسکیپ استون باشی.»

بلا گفت:«ساموئل اسکیپ استون کتابی درباره‌ی خیابون جیغ نوشته. افسانه‌ها می‌گن اون

تنها راه خروج به بیرون رو کشف کرده.»

لوک گفت:«حتماٌّ باید اون کتاب رو بخونم.»

آلستون با اصرار گفت:«اين فقط یه داستان خیالیه. وقتی کسی رو به خیابون جیغ می یارن؛

باید همین‌جا بمونه.»

 لوک فریاد زد:«مسخره ست. باید یه راهی برای بیرون رفتن باشه. ما نمی‌تونیم...»

در جلو با ضربه‌ای باز شد و مرد گنده و خیس از عرقی در درگاه آشپزخانه ظاهر شد. سیگار

بزرگی می‌کشید و دود هوای اطرافش را پرکرده بود.

آلستون گفت:«آقای أتو»

مرد نعره‌ای کشید و فریاد زد:«چرا همه‌ی چراغ‌های این خونه روشنن؟»و دستی به دستمال

ابریشمی دور گردنش کشید. فریاد زد:«دارید گاز رو هدر می‌دید!»

بل : گفت:«بعد از حمله‌ی اشباح داشتیم اینجا رو تمیز و مرتب می‌کردیم. این خونواده تازه

اومدن اینجا. خانم واتسون هم دستش شکسته.»

مرد دهانش را باز کرد تا چیزی بگوید اما پسر لاغر و بلندی با موهای کم‌پشت سرخ وارد شد و گفت: «دایی اتو من متوجه نمی‌شم.»

مرد غرغرکنان گفت: «دیکسون چندبار بگم؟ جلوی مردم به من بگو آقا.»

دیکسون لبخندی زد و گفت:«ببخشید آقای دایی اتو. من فقط نمی‌فهمم چرا وقتی کسی توی خونه هست به من دستور می‌د در رو با لگد باز کنم. می‌تونستیم در بزنیم.!»

درباره‌ی تامی دونباواند نویسنده‌ی کتاب خیابان جیغ- دندان یک خون آشام

تامی دونباواند نویسنده‌ی انگلیسی متولد لیورپول در سال 1967 است. او به‌عنوان نویسنده، فیلم‌نامه‌نویس و نمایش‌نامه نویس و تهیه‌کننده در انگلستان فعالیت کرده است.

او علاوه بر کتاب‌هایی که برای کودکان و نوجوانان نوشته است. تعدادی اثر غیرداستانی درباره‌ی برخورد والدین با کودکان نوشته است. کتاب‌هایی مانند «غلبه بر بی‌حوصلگی» و «راه‌حل‌هایی ساده برای بچه‌هایی که حوصله‌شان سر رفته است» از آثار اوست. معروف‌ترین اثر او مجموعه‌ی خیابان جیغ است که خودش درباره‌ی آن گفته است: «نوشتن داستان خیابان جیغ برایم خیلی سرگرم‌کننده است. فقط باید مواظب باشم زیادی خودم را نترسانم» تامی دونباواند در ماه می سال 2019 در گذشت.

ترجمه‌ی کتاب خیابان جیغ- دندان یک خون‌آشام به فارسی

مجموعه‌ی خیابان جیغ یکی از پرطرف‌دارهای ادبیات کودک و نوجوان است. انتشارات پیدایش تمام کتاب‌های این مجموعه را به بازار کتاب ایران عرضه کرده است. سرور کتبی کار ترجمه‌ی این مجموعه کتاب را انجام داده است. دندان یک خون‌آشام که اولین داستان این مجموعه است سال 91 به بازار کتاب ایران آمد.

چرا باید کتاب خیابان جیغ- دندان یک خون‌آشام را خواند؟

این کتاب برای همه‌ی کودکان و نوجوانانی که داستان‌های ترسناک و عجیب غریب را دوست دارند و از هیجان لذت می‌برند کتاب مناسبی است. این مجموعه داستان یکی از مجموعه‌های جذاب برای هدیه دادن به بچه‌هاست. همچنین برای علاقه‌مند کردن بچه‌های 10-12 ساله به کتاب‌خواندن کتاب جذابی به‌حساب می‌آید چراکه یک دوست هم‌سن‌وسال شگفت‌انگیز به آن‌ها می‌دهد و دریچه‌ای به‌سوی دنیایی متفاوت به رویشان باز می‌‎کند.

کتاب خیابان جیغ- دندان یک خون‌آشام در دسته‌ی کتاب‌های داستان‌های وحشت‌آفرین  قرار دارد.

کتاب خیابان جیغ- دندان یک خون‌آشام مناسب برای گروه سنی ج است.

تعداد صفحات نسخه‌ی چاپی کتاب 156 صفحه است که بامطالعه‌ی روزانه 20 دقیقه می‌توانید این کتاب را در 7 روز بخوانید.

کتاب ایستگاه پایانی حجم اندکی دارد و برای افرادی که وقت کافی برای خواندن کتاب‌های طولانی را ندارند و قصد دارند کتابی مختصر با موضوع پلیسی را بخوانند مفید خواهد بود.

آن‌چه در بالا خواندید بررسی و نقد کتاب خیابان جیغ- دندان یک خون‌آشام اثر تامی دونباواند بود.خرید و دانلود این اثر در همین صفحه امکان‌پذیر است. برای مطالعه‌ی دیگر کتاب‌ها درزمینه‌ی داستان‌های وحشت‌آفرین  می‌توانید به قسمت دسته‌بندی کتاب‌ها مراجعه و کتاب‌های این موضوع را یکجا مشاهده کنید.