محدوده اخلاق تا کجاست؟ آیا همه اعمال ما باید مورد داوری اخلاقی قرار گیرند یا تنها برخی از آنها را باید در حیطه داوری اخلاقی گنجاند؟ آیا اخلاق فقط کار بد نکردن است یا اینکه کار خوب کردن نیز از وظایف اخلاقی ماست؟ آیا انجام ندادن برخی از کارها مانند غیبت و تهمت و دروغ می تواند گواه اخلاقی بودن ما باشد یا اینکه ما برای اخلاقی بودن دست کم دربرخی از موارد ملزم به انجا کارهایی مانند کمک به دیگران نیز هستیم آیا کمک به دیگران وظیفه اخلاقی ماست یا فقط لطف ما؟
اگر تقاضاها و مطالبات اخلاق از ما با علایق شخصی ما، مثلا علایق ما نسبت به خود خانواده و دوستان مان متعارض باشند باید جانب کدام یک را بگیریم؟ آیا باید همیشه جانب اخلاق را بگیریم و از علایق شخصی خود دست بشوییم یا اینکه علایق شخصی می توانند بر الزامات اخلاقی اولویت داشته باشد؟
آیا مطالبات اخلاقی می توانند حتی خودآیینی و تمامیت شخصی ما را نیز تحت الشعاع قرار دهند؟ آیا اخلاق می تواند تقاضاهای شدید و پرهزینه های از ما داشته باشد یا اینکه تقاضاها و مطالبات اخلاق از ما باید به گونه ای باشد که بیشتر مردم از عهده انجام آنها برآیند؟
چرا باید اخلاقی باشیم؟ از چه قواعد اخلاقی ای باید پیروی کنیم و آن قواعد چگونه توجیه می شوند؟ آیا پیروی از قواعد اخلاقی عاقلانه است؟ آیا از لحاظ اخلاقی مجاز هستیم در برخی از موارد آن قواعد را زیر پا بگذاریم؟
کتاب استاد عزیزم، کتاب عالی هستش، کتابهای دیگر ایشون بیانگر پیشرفتی مداوم به سمت پختگی است، امیدوارم به جای ترجمه، تالیفاتی مثل همین کتاب ازشون ببینیم.