کتاب یک زندگی دسته جمعی محمدعلی رکنی نشر معارف

سه جوان که دوستی سابقه داری دارند برای تفریح و سرگرمی به شمال سفر می‌کنند و در آنجا با خانواده آشنا می‌شوند شخصیت اصلی رمان جلیل نام دارد او از طرفی با خانواده خودش هم درگیر است پدر و مادر جلیل سابق در شهرستان زندگی می‌کردند و اکنون به تهران کوچ کردند مادر جلی نقاشی می‌کشد و در همین حین ارتباطاتی پیدا کرده است که باعث شده با همسرش دچار مشکل بشوند جلیل و دوستانش در شمال با ماهی اشنا می‌شوند.

یکی از دوستان جلیل فرشید نام دارد که اهل فلسفه است زندگی را طور دیگری می‌بیند که این امر باعث شده جدید در عقایدش متزلزل شود ماهی دختر خواهری دارد که مذهبی است پاسخ بسیاری از سوالات فرشید را می‌داند جلیل و فرشید هر دو به او تمایل پیدا می‌کنند بعد از برگشت از سفر شمال جلیل به خانه می‌رود، اما چون جو خانه را مساعد نمی‌بیند از خانه می‌زند بیرون سفارش فرشید به آسایشگاه خورشید می‌رود در آنجا قرار است دوست مشترکشان هادی مستندی از آسایشگاه معلولین بسازد در این حین جلیل درگیر معلولین می‌شود و مستندی را در لپ‌تاپ هادی می‌بیند که افکار او را به هم می‌ریزد

دلیل سعی می‌کند ماهی و مینو دختر خواهر ماهی را به ماساژگاه بیاورد بعد از آنکه آنها به آسایشگاه می‌آیند مینو دفتر یادداشتش را جا می‌گذارد داشت‌های مینو روی جلیل تاثیر می‌گذارد و سعی می‌کند به مینو نزدیک‌تر شود

در این میان فرشید پیشنهاد می‌کند که به همراه جلیل و دوست دیگرشان گردالو برای یافتن رگه‌های سنگ و جواد طلا و جواهر به کوه بروند و با دستگاهی که فرشید خریده رگه‌ی پیدا کنند آنها در آنجا رگه‌ای پیدا نمی‌کنند اما یک مرداب پیدا می‌کنند که محل تفریح آنها می‌شود.

چرا باید این کتاب را خواند؟ این کتاب چه‌نیازی از مخاطب رفع می‌کند؟ چه سوالاتی را پاسخ می‌دهد و چه دغدغه‌ای را دنبال می‌کند؟

این کتاب عمیقاً به سرگشتگی نسل جوان امروز می‌پردازد و دنبال آن است که مخاطب را متوجه کند زندگی بدون معنویت جایی تاریک و تباه شده است.

این سه جوان که هر کدام به نوعی درمانده هستند و پایان در می‌یابند که زندگی در این دنیا چیز عمیق و پیچیده‌ای است و ضرورت دارد که کسی انسان را به سوی سعادت هدایت کند.

وقتی خیانتی در زندگی رخ می‌دهد طلاق تنها راه ممکن است؟

اتفاقا در این کتاب چند باری به خیانت اشاره شده نشان می‌دهد که طلاق تنها راه پیش رو نیست و گاهی فرصت هست که انسان برگردد اشتباهات گذشته‌اش را جبران کند.

عشق در نوجوانی را چگونه می‌توان مدیریت کرد؟

در این کتاب چند جوان در دوران مهمی از زندگی هستند و هر کدام درگیر عشق می‌شوند که دو نفر از آنها چون در جهالت هستند در عشق غرق می‌شوند اما شخصیت اصلی که جلیل هست روزنه‌ای پیدا می‌کند عشق خود را کنترل می‌کند و از این راه به تعالی می‌رسد.