از متن ستاره سیاه سپیده درخشان:
ستاره سیاه را خیلی دوست داشتم… بیشتر از هرچیزی همان چشمان ستارهی سیاه بود که من را عاشق خودش کرده بود. چشمانش به رنگ آبی درخشان دیده میشد، رنگ همان یخهای شناور دریای برینگ که وقتی خورشید درست در وسط آسمان بود بر روی سطح آب بالا و پایین میرفتند و حالت آبی درخشانی را تشکیل میدادند. اوایل احساس میکردم ستاره سیاه با آن چشمان بیروح، مرموز و خطرناکش از دنیایی که من هرگز آن را ندیدهام و هیچوقت هم دربارهاش چیزی نمیفهمم، به من خیره میشود. اما بعد از مدتی متوجه شدم که در پشت این نگاه نوعی حالت دوستی به چشم میخورد.
فرمت محتوا | pdf |
حجم | 1.۶۱ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 150 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۵:۰۰:۰۰ |
نویسنده | اسکات اودل |
مترجم |