مالوری کوئین که به تازگی دوره توانبخشی را به پایان رسانده است، در حومهی شهر اسپرینگ بروک نیوجرسی به عناون پرستار بچهی خانوادهی مکسول مشغول به کار میشود. او باید از پسر پنج ساله آنها، تدی، مراقبت کند. مالوری که عاشق شغل جدیدش شده استدر کلبهی کنار استخر خانهی مکسولها ساکن میشود و اوقات خوشی را با تدی میگذراند. تدی علاقهی فراوانی به نقاشی دارد و همیشه دفتر طراحی و مدادهایش همراهش هستند. نقاشیهای او طرحهایی ساده و معمولیاند: درخت، خرگوش، بالون. تا اینکه یک روز او چیز متفاوتی نقاشی میکند: مردی در جنگل که جسد بیجان زنی را روی زمین میکشد.
خوب بود هیجان انگیز بود
از اون دست کتابهایی که نمیتونی زمین بگذاری
آخرش هم غیر منتظره بود
البته نوشته بود ترسناک اما خب من نترسیدم
چون کلا از هیچ فیلم و کتابی نمیترسم😇😇
4
خوشخوان 🪶
اگه به ماجراهای ماورالطبیعه علاقه دارین خوبه ولی جنبه معمایی جنایی داستان در سطح داستان های آگاتا کریستی نیست.
2
سرگرمکننده 🧩
یه معتاد تازه ترک کرده، پرستار کودکی میشه که نقاشی های مرموزی میکشه.