0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
کتاب  ایام آموختن نشر مرکز

کتاب ایام آموختن نشر مرکز

کتاب متنی
نویسنده:
درباره ایام آموختن

کتاب ایام آموختن نوشته آن ویازمسکی، بازیگر و رمان‌نویس فرانسوی، روایتی مستند از زندگی او و همسرش، ژان لوک گدار، کارگردان بزرگ سینمای فرانسه، است. این کتاب در سال ۱۹۷۴ منتشر شد و در همان سال جایزه گنکور را از آن خود کرد. کتاب ایام آموختن روایتی است از زندگی و روابط عاشقانه ویازمسکی و گدار از سال ۱۹۶۶ تا ۱۹۶۸. این کتاب همچنین به مسائل اجتماعی و سیاسی آن دوران، به ویژه جنبش دانشجویی ۱۹۶۸، می‌پردازد.

خلاصه کتاب ایام آموختن

کتاب ایام آموختن با آشنایی ویازمسکی و گدار در سال ۱۹۶۶ آغاز می‌شود. ویازمسکی در آن زمان دانشجوی فلسفه در دانشگاه پاریس است و گدار یک کارگردان جوان و نوآور است. آنها به سرعت عاشق یکدیگر می‌شوند و زندگی مشترک خود را آغاز می‌کنند.

در این کتاب، ویازمسکی به‌تفصیل از زندگی و روابط خود با گدار می‌نویسد. او از عشق، دلهره، ناامیدی، و امید خود در این دوران می‌گوید. او همچنین از مسائل اجتماعی و سیاسی آن دوران، به ویژه جنبش دانشجویی ۱۹۶۸، می‌نویسد. کتاب ایام آموختن را می‌توان نوعی خودزندگی‌نامه مستند دانست. این کتاب روایتی شخصی از زندگی یک زن و مرد است که در عین حال، به مسائل اجتماعی و سیاسی نیز می‌پردازد. کتاب ایام آموختن در سال ۱۹۷۴ جایزه گنکور را از آن خود کرد. این کتاب همچنین در سایت آمازون با امتیاز ۴.۵ از ۵ ستاره، از سوی خوانندگان مورد استقبال قرار گرفته است. کتاب ایام آموختن یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های ادبیات داستانی فرانسه در دهه ۱۹۷۰ بود. این کتاب همچنین به زبان‌های مختلف ترجمه شده است و در سراسر جهان مورد استقبال قرار گرفته است.

آشنایی با نویسنده کتاب

آن ویازمسکی، نویسنده کتاب ایام آموختن، بازیگر و رمان‌نویس فرانسوی بود. او در ۱۴ مه ۱۹۴۷ در برلین، آلمان، به دنیا آمد. پدرش ایوان ویازمسکی، دیپلمات فرانسوی، و مادرش کلر موریاک، دختر فرانسوا موریاک، برنده جایزه نوبل ادبیات، بود. ویازمسکی در سال ۱۹۶۶ با ژان لوک گدار، کارگردان بزرگ سینمای فرانسه، آشنا شد و با او ازدواج کرد. این ازدواج به مدت ۱۲ سال ادامه داشت و در سال ۱۹۷۹ به جدایی انجامید.

ویازمسکی در سال ۱۹۷۴ کتاب ایام آموختن را منتشر کرد که روایتی مستند از زندگی او و گدار از سال ۱۹۶۶ تا ۱۹۶۸ بود. این کتاب در همان سال جایزه گنکور را از آن خود کرد. ویازمسکی علاوه بر کتاب ایام آموختن، چندین رمان دیگر نیز نوشته است. از جمله آثار او می‌توان به رمان‌های یک مشت آدم، یک سال بعد، و در انتظار یک طلوع اشاره کرد. ویازمسکی در ۵ اکتبر ۲۰۱۷ در سن ۷۰ سالگی در پاریس درگذشت.

آثار

  • ایام آموختن (۱۹۷۴)
  • یک مشت آدم (۱۹۸۱)
  • یک سال بعد (۱۹۸۳)
  • در انتظار یک طلوع (۱۹۸۶)

جوایز

  • جایزه گنکور (۱۹۷۴)
  • جایزه ادبیات فرانسوی (۱۹۹۹)

چرا باید کتاب ایام آموختن را بخوانیم

  • روایت جذاب و خواندنی: کتاب ایام آموختن روایتی جذاب و خواندنی از زندگی و روابط عاشقانه ویازمسکی و گدار است. ویازمسکی در این کتاب از عشق، دلهره، ناامیدی، و امید خود در این دوران می‌گوید. او همچنین از مسائل اجتماعی و سیاسی آن دوران، به ویژه جنبش دانشجویی ۱۹۶۸، می‌گوید.
  • تصویر واقع‌گرایانه از زندگی و روابط عاشقانه: کتاب ایام آموختن تصویری واقع‌گرایانه از زندگی و روابط عاشقانه ویازمسکی و گدار ارائه می‌دهد. ویازمسکی در این کتاب از نقاط قوت و ضعف خود و گدار می‌گوید. او همچنین از مشکلات و چالش‌های زندگی مشترک آنها می‌گوید.
  • تصویر از دوران پرالتهاب جنبش دانشجویی ۱۹۶۸: کتاب ایام آموختن تصویری از دوران پرالتهاب جنبش دانشجویی ۱۹۶۸ در فرانسه ارائه می‌دهد. این کتاب به ما کمک می‌کند تا بهتر آن دوران را درک کنیم.

در بخشی از کتاب ایام آموختن می‌خوانیم

در یکی از روزهای ماه ژوئن ۱۹۶۶ نامه کوتاهی نوشتم برای ژان لوک گدار، فرستادم به دفتر مجله کایه دو سینما، کوچه کلمان مارو، شماره ۵، ناحیه هشتم پاریس. اشاره کرده بودم که آخرین فیلمش، مذکر / مؤنث، را خیلی پسندیدم، از سازنده فیلم هم تعریف کرده بودم. در نوشتن چندان دقت به خرج نداده بودم، بعد از مکالمه‌ای که با گیسلن کلوکه داشتم آن را نوشتم. در ایام فیلمبرداریِ وناگهان بالتازار (از روبر برِسون) با او آشنا شده بودم.

دوستی بین من و گیسلن از آنجا سرگرفت. البته قبل از آن هم دعوتم کرده بود به ناهار، یکشنبه بود و فرصتی داشتیم و رفتیم به گردش در نُرماندی. ضمن گشت اشاره‌ای کردم به قضیه ژان لوک گدار و ذکری از افسوسی که خورده بودم برای از دست رفتن فرصت در آن سه برخورد گذرا. گیسلن پرسید که «چرا برایش نامه نمی‌نویسید؟» تردیدم را که دید گفت «آدم تنهایی است، لابد می‌دانید.» بعد با لحنی نه جدی اشاره کرد به این‌که طی یک سال گذشته من به راه دیگری رفته‌ام.

ژان لوک گدار بنا به دعوت تهیه‌کننده فیلم بالتازار، خانم مگ بُدارْد، آمده بود سر صحنه فیلمبرداری. بُدارد به اصرار خواسته بود که ناهار همراه‌شان باشم، من هم پذیرفتم، البته به اکراه. نمی‌دانستم گدار چه‌جور آدمی است، یادم نمی‌آمد که فیلمی از او دیده باشم. عصبانی بودم از بحث و جدل‌های جورواجور درباره او: اطرافیان من و همچنین در عرصه مطبوعات همه‌انگار درخصوص سینمای او بایست مطلقاً یا مخالف باشند یا موافق. خنثی یا بی‌تفاوت بودن هم در تصور کسی نمی‌گنجید. تا یک سال بعد هروقت یاد آن ناهار می‌افتادم تا حدی احساس شرم می‌کردم. این حضور گدار از نظر روبر برِسون هم نابجا بود و هم خنده‌دار، ولی بنا به عادت همیشه‌اش به روی خود نیاورد، بی‌اعتنا و بی‌غرض لبخند همدلانه‌ای به من زد.

برخورد دیگری هم کماکان در همان تابستان پیش آمد. برسون پوزیتیف‌های هنوز مونتاژ نشده را در لابُراتوآرِ L.T.C بازبینی می‌کرد، من همراهش بودم ولی داخل لابُراتوآر نرفتم، توی کافۀ روبه‌رو منتظر ماندم. سرم توی کتابی بود که به همراه داشتم. ژان لوک گدار وارد شد، یکراست آمد طرفم. حالتش طوری بود که انگار می‌خواهد چیزی به من بگوید. لحظه‌ای ساکت ماند، بعد به کتابم اشاره کرد: کتاب خاطرات دزد را می‌خوانید؟ گفتم بله. گفت نظرتان را جلب کرده؟ گفتم بله. بعدش، بی‌آن‌که ذهنم به او مشغول باشد، ادامۀ کتاب را نتوانستم بخوانم.

سومین برخوردم با او در ماه ژوئنِ همان سال بود. از دهکده‌ای که رفته بودم درس‌هایم را مرور کنم برای امتحان دیپلم، چند ساعتی آمده بودم بیرون تا بروم پیش رُژه استفان که از دیدن فیلمِ وناگهان بالتازار شگفت‌زده بود. او مجری تلویزیون بود و برنامه‌اش ـ محض خوشدلی ـ را تماماً اختصاص داده بود به این فیلم، با روبر برِسون و من و تمام افراد گروه سازندۀ فیلم و شخصیت‌های مختلف هنری هم مصاحبه کرده بود، از جمله با ژان لوک‌ گدار. آن روز توی راه‌پله‌ محکم خوردیم به هم، او داشت می‌آمد بالا و من می‌رفتم پایین، بی‌آن‌که معلوم باشد خطابم به کیست بلند گفتم: «نفهم! احمق! ابله!». دستم را گرفت که نخورم زمین، زیرلبی گفتم «آه، ببخشید». بعد با حالتی خجالت‌زده به راهم ادامه دادم. بعدها که فیلم پی‌یروی دیوانه را دیدم، آن‌هم چندین‌‌بار، نظرم نسبت به این آدم خیلی عوض شد. زیبایی تراژیک این فیلم دگرگونم کرده بود. تمایلی به دیدن فیلم‌های قدیمی‌اش نداشتم، بی‌صبرانه منتظر فیلم بعدی‌اش بودم.

فیلم مذکر / مؤنث برانگیخته‌ام کرد. و من این فیلم را، به‌طرزی کاملاً دور از عقل، نوعی پیام تلقی کردم، خطاب به من؛ که البته جواب هم دادم.

نامه را که پُست کردم، رفتم به جشنی که انتشارات گالیمار برگزار کرده بود، کوکتل‌پارتی. اولین‌بار بود که در همچو جشنی شرکت می‌کردم. در چند درس نمره کم آورده بودم، برای دیپلم، فلسفۀ شفاهی را هم باید امتحان می‌دادم، در ماه سپتامبر. به‌رغم امتحان و نیز کم‌رویی، حال و نیروی عجیبی در خودم می‌دیدم که حتماً در آن جشن شرکت کنم.

پیشنهادهایی برای علاقمندان کتاب ایام آموختن

·      کتاب بخور، عبادت کن، عشق بورز

·      کتاب صوتی از قیطریه تا اورنج کانتی

·      کتاب هیچ دوستی به جز کوهستان



شناسنامه

فرمت محتوا
epub
حجم
1.۹۵ کیلوبایت
تعداد صفحات
232 صفحه
زمان تقریبی مطالعه
۰۷:۴۴:۰۰
نویسندهآن ویازمسکی
مترجمقاسم روبین
ناشرنشر مرکز
زبان
فارسی
عنوان انگلیسی
Une année studieuse: roman c۲۰۱ 2
تاریخ انتشار
۱۴۰۲/۰۸/۳۰
قیمت ارزی
4 دلار
مطالعه و دانلود فایل
فقط در فیدیبو
epub
۱.۹۵ کیلوبایت
۲۳۲ صفحه

نقد و امتیاز من

بقیه را از نظرت باخبر کن:
منتظر امتیاز
54,000
تومان
%30
تخفیف با کد «HIFIDIBO» در اولین خریدتان از فیدیبو

گذاشتن این عنوان در...

قفسه‌های من
نشان‌شده‌ها
مطالعه‌شده‌ها
ایام آموختن
آن ویازمسکی
نشر مرکز
منتظر امتیاز
54,000
تومان

از همین نویسنده مطالعه کنید

همه