0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
کتاب  هیچ دوستی به جز کوهستان نشر چشمه

کتاب هیچ دوستی به جز کوهستان نشر چشمه

کتاب متنی
درباره هیچ دوستی به جز کوهستان

«برای موونس و جنت

و دوستانم که در مسیر نوشتن این کتاب همراهم بوده‌اند.

بدون آن‌ها این مسیر این‌گونه طی نمی‌شد.

نجم الدین ویسی که هم‌فکری با او کمک زیادی کرد

که بتوانم ابعاد ناشناخته‌ی سیستم زندان مانوس را بهتر درک کنم

و همین طور فرهاد بوچانی». این جملات تقدیم کتاب هیچ دوستی به‌جز کوهستان است که بهروز بوچانی نوشته است. روایتی دردناک از سال‌هایی که در زندان جزیره‌ مانوس(manus) گذشت، سرگذشتی که قلم توانمند نویسنده آن را به رواتی جذاب تبدیل کرده است که اگر در دست بگیرید زمین نخواهید گذاشت.

about book image

‌درباره‌ی کتاب هیچ دوستی به جز کوهستان اثر بهروز بوچانی

هیچ دوستی به جز کوهستان که در انگلیسی به نام «no friend but the mountains»داستان سال‌های اقامت بهروز بوچانی نویسنده‌ی ایرانی است که در جریان پناهندگی به استرالیا دستگیر شد. او در طی 5 سال کتابش را در واتساپ می‌نوشت و برای دوستش امید توفیقیان می‌فرستاد. امید توفیقیان نوشته‌های او را به انگلیسی برگرداند و درنهایت سال 2018 کتاب هیچ دوستی به‌جز کوهستان را منتشر کرد. این کتاب به نام رفیقی نه مگر کوهستان نیز شناخته می‌شود.

این کتاب سروصدای زیادی را در سراسر جهان برانگیخت و توانست جوایز زیادی را برای نویسنده‌اش به ارمغان بیاورد. جایزه‌ی ادبی  ویکتوریا، جایزه‌ی ویکتوریا برای آثار غیرداستانی و بهترین کتاب 2018 جوایزی است که این کتاب به دست آورده است. هیچ دوستی به‌جز کوهستان همچنین انتقادهای جدی را متوجه دولت استرالیا کرده است.

فصل‌های کتاب هیچ دوستی به‌جز کوهستان

بهروز بوچانی هیچ دوستی به‌جز کوهستان را در دوازده فصل نوشته است. عنوان فصل‌های این کتاب به شرح زیر است:

1-زیر نور هراس‌انگیز ماه

2-کوه‌ها و موج‌ها؛ بلوط‌ها و مرگ؛ آن رودخانه... این دریا...

3-قایق برزخ روایتگرِ حقایق هولناک

4-تاملات کشتی جنگی؛ گلشیفته‌ی ما واقعاً زیبا بود

5-قصه‌ی جزیره‌ی کریسمس؛ پسر بی‌وطن روهینگیایی و تعقیب ستاره‌ای در مسیر تبعیدگاه

6-کولی‎ها می‌رقصیدند و جغدها تماشا می‌کردند

7-ژنراتور پیر، نخست‌وزیر و دخترانش

8-صف در حکم ابزار شکنجه، منطق زندان مانوس؛ گاو خوشحال

9-درخت شکوهمند انبه و غول مهربان

10-آواز جیرجیرک‌ها؛ تشریفات اعمال خشونت؛ یک نقشه‌برداری اسطوره‌ای از زندان مانوس

11-گل‌های شبیه بابونه، عفونت و سندرم زندان مانوس

12- در گرگ‌ومیش هوا که آسمان رنگ جنگ داشت

‌نقد‌ها و نظرات درباره‌ی کتاب هیچ دوستی به‌جز کوهستان

کتاب هیچ دوستی به‌جز کوهها توانسته است سروصدای زیادی به پا کند و نقدها و نظرات مختلفی را به خود جلب کرده است. نویسندگان مختلف، به‌خصوص در استرالیا واکنش‌های زیادی به این کتاب نشان داده‌اند ریچاد فلانگان(Richard flanagan)، نویسنده‌ی ایتالیایی مشهور و برنده‌ی جایزه من بوکر درباره‌ی این رمان یادداشت مفصلی نوشته است. در بخشی از این یادداشت آمده است: «این رمان چیزی فراتر از یک من اعتراض می‌کنم صرف است» او همچنین در ادامه گفته است: «من امیدوارم روزی به بهروز بوچانی ورودش را به استرالیا خوش‌آمد بگوییم چنانکه باور دارم او بودنش را در صفحات این رمان نشان داده است.»

ریچارد کوک(Richard coke)، منتقد ادبی مشهور نیز درباره‎ی این رمان اظهارنظر کرده است. او در بخشی از سخنانش گفته است: «این کتاب بی‌نهایت غیرمعمول است، طوری که جناب توفیقیان آن را اثری بدون ژانر می‌نامد و نویسنده و مترجم موافق‌اند که آن را نوعی سورئالیسم هراس‌زده بنامند.»

‌درباره‌ی بهروز بوچانی(behrooz boochani) نویسنده‌ی کتاب هیچ دوستی به‌جز کوهستان

بهروز بوچانی نویسنده‌ی کردزبان متولد 1362 در ایلام است. او در دانشگاه تربیت‌معلم تهران درس‌خوانده و سپس مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته‌ی جغرافیای سیاسی و ژئوپلتیک از دانشگاه تربیت مدرس دریافت کرده است. بوچانی در ایران به عنوان روزنامه‌نگار فعالیت می‌کرد. او سال 2013 در جریان پناهندگی به استرالیا دستگیر شد و همراه 75 پناه‌جوی دیگر به جزیره‌ی مانوس فرستاده شد. او تا نوامبر 2019 در این جزیره بود تا اینکه با برنده شدن کتابش در جشنواره‌های مختلف توانست برای شرکت در جشنواره‌ی کلمه به نیوزلند سفر کند. او گفته است که هرگز به پاپوآ گینه نو باز نخواهد گشت.

چرا باید کتاب هیچ دوستی به‌جز کوهستان را خواند؟

دوستی به‌جز کوهستان یک داستان معمولی نیست، یک اتفاق جدی است. این کتاب روایت آدم‌هایی است که خانه‌شان را با امید به زندگی بهتر ترک کرده‌‎اند و درنهایت درد را با عمق جانشان احساس کرده‌اند. انسان‌هایی که در نقطه‌ای دورافتاده در یک سرنوشت نامعلوم گیر افتاده‌اند و ذره‌ذره زندگی‌شان در میان سیاست‌های مردان سیاست روبه‌زوال می‌رود. بهروز بوچانی در هیچ دوستی به‌جز کوهستان قصه‌ی زندان را روایت کرده است، زندانی که جرم زندانیانش مهاجرت غیرقانونی است. کتاب هیچ دوستی به‌جز کوهستان صدای دردمندی است که باید شنیده شود.

نشر چشمه کتاب هیچ دوستی به‌جز کوهستان را عرضه کرده و در اختیار علاقه‌مندان قرار داده است. دانلود رمان هیچ دوستی به جز کوهستان از سایت فیدیبو ممکن است.

کتاب هیچ دوستی به‌جز کوهستان در دسته‌ی کتاب‌های سرگذشت نامه قرار دارد.

کتاب هیچ دوستی به‌جز کوهستان مناسب برای گروه سنی بزرگ‌سال است.

تعداد صفحات نسخه‌ی چاپی کتاب 248 صفحه است که بامطالعه‌ی روزانه 20 دقیقه می‌توانید این کتاب را در 12 روز بخوانید.

کتاب هیچ دوستی به‌جز کوهستان جزو کتاب‌های حجیم و بلند با موضوع سرگذشت نامه است. این کتاب برای افرادی که وقت بیشتری برای مطالعه دارند و می‌خواهند درزمینه‌ی سرگذشت نامه زمان بیشتری را به مطالعه اختصاص دهند انتخاب مناسبی است.

آنچه در بالا خواندید بررسی و نقد کتاب هیچ دوستی به‌جز کوهستان اثر بهروز بوچانی بود. خرید و دانلود این اثر در همین صفحه امکان‌پذیر است. برای مطالعه‌ی دیگر کتاب‌ها در زمینه‌ی سرگذشت نامه می‌توانید به قسمت دسته‌بندی کتاب‌ها مراجعه و کتاب‌های این موضوع را یکجا مشاهده کنید.

about book image

‌در بخشی از کتاب هیچ دوستی به‌جز کوهستان می‌خوانیم

زنجیره‌ای پیچ‌درپیچ از مردانی گرسنه و تحقیرشده در زیر آفتاب سوزانی که مغزها را می‌پخت... ترکیبی ناساز از مردانی با قد و وزن و سن و رنگ متفاوت صفی طولانی شکل می‌داد. روز در زندان با هیاهوی صف‌هایی طولانی و له کننده آغاز می‌شد. صبح زود زندانی‌های گرسنه از تختخواب‌های عرق کرده و چسبناکشان با شتاب بلند می‌شدند و دسته‌دسته به چادر غذاخوری هجوم می‌بردند. گرسنه به معنای واقعی کلمه: احساسی که در پیوند با مفهوم غریزه و تنازع بقا معنی پیدا می‌کرد. شام که تمام می‌شد، دیگر هیچ‌کس چیزی برای خوردن نمی‌یافت و در انتهای شب، ‌بوی گرسنگی در سرتاسر زندان می‌پیچید. کسی حق نداشت حتی یک سیب‌زمینی با خودش از غذاخوری خارج کند. هر چیزی مربوط به جویدن و خوردن می‌بایست در زیر همان چادر تمام می‌شد: آخرین فرصت برای پر کردن معده‌هایی که در آن لحظات به‌جای مغزها بر اندام‌های بدن فرمان می‌راندند. دم در غذاخوری هميشه چند جی.فور. اِسِ عبوس و خشک‌مغز ایستاده بودند و هر که را از چادر خارج می‌شد برانداز می‌کردند. با نگاه‌هایی که قادر بودند داخل جیب‌ها را هم بگردند. اگر جیبی برآمده بود به پاپویی دستور می‌دادند تا سرتاپای صاحبش را بگردد. آنجا جایی بود که کنترل بدنی به‌شدت انجام می‌شد. پاپو هم که سرش را به علامت تأسف تکان می‌داد، وجب‌به‌وجب جیب‌ها، ساق‌ها، پهلوها و در مواردی زیر کتف‌ها را می‌گشت. نتیجه گاهی پیدا شدن یک سیب‌زمینی یا تکه گوشتی لهیده بود که از سطل آشغال سر درمی‌آورد. جی. فور. اس هم با تک‌جمله‌ای یادآوری می‌کرد که خارج کردن غذا غیرقانونی است.

سخت است تصور مردان جوان مغروری که ساعت‌ها زیر آفتاب در صف‌هایی طولانی ایستاده‌اند؛ صف‌هایی پیچ‌درپیچ که به غذایی کثیف و بی‌کیفیت ختم می‌شدند. گوشت‌هایشان لاستیک ماشین بودند؛ تقلای آرواره‌ها برای له کردن تکه‌های گوشت بخارپز دیدنی بود.

 

 

 

شناسنامه

فرمت محتوا
epub
گوینده هوشمند (AI)
راوی
حجم
1.۶۴ مگابایت
تعداد صفحات
248 صفحه
زمان تقریبی مطالعه
۰۸:۱۶:۰۰
نویسندهبهروز بوچانی
ناشرنشر چشمه
زبان
فارسی
تاریخ انتشار
۱۳۹۸/۱۱/۲۰
قیمت ارزی
5 دلار
مطالعه و دانلود فایل
فقط در فیدیبو
epub
راوی
۱.۶۴ مگابایت
۲۴۸ صفحه

نقد و امتیاز من

بقیه را از نظرت باخبر کن:
دیگران نقد کردند
3.6
از 5
براساس رأی 963 مخاطب
سخت‌خوان 💎 (5)
تلخ ☕️ (4)
5
39 ٪
4
23 ٪
3
13 ٪
2
7 ٪
1
16 ٪
345 نفر این اثر را نقد کرده‌اند.
5

خیلی دلم برای این مرد میسوزه. از چشماش معصومیت و بی گناهی میباره. هیچکس دوست نداره از وطن خودش فرار کنه بره به یه جزیره ولی مگه ما چند بار عمر میکنیم که بسوزیم و بسازیم

1

این فرد همون طور که خودش در نظراتش ابراز کرده یک خداناباور هست ، و چون در ایران امکان زندگی و کار برای این دست افراد نیست، و خودش هم ایران رو یه کشور دیکتاتوری می دونسته تصمیم به مهاجرت گرفته( از راه غیر قانونی و از طریق دریا ). در بین راه توسط نیروی های دریایی استرالیا دستگیر میشه و به چند سال تبعید در یکی از نقاط استرالیا محکوم میشه . بوچانی بعد از آزادیش میگه استرالیا هم یه کشور دیکتاتوری و فاشیست برای پناهجوهاست. این کتاب حاصل افکار و زندگی دوران تبعید این فرد هست که بدون هیچگونه امکاناتی و فقط با نوشتن مطالب در گوشی و پیامک اون به یکی از دوستانش در خارج از استرالیا اونها رو به صورت کتاب جمع آوری کرد. شاید علت اینکه اسم این کتاب «هیچ دوستی به جز کوهستان» شده به خاطر همین باشه که حتی در کشوری هم که می خواسته بهش پناهنده بشه دوستانه با او رفتار نشده.

4

نه کاغذ داره و نه هزینه های چاپ و نشر و....... واقعا گرونه.

4

قشنگ ۹۵ درصد کامنتهای این کتاب از آقای مصطفا بلند قامت بوده که فرمودن یه سوال میپرسن قضاوتی هم توش ندارن، آخرین باری که تپسی یا اسنپ گرفتین کی بوده :))))

1

دوست داشتم کتابی که این همه تعریف و تمجید ازش شده رو بخونم. اما اناظاراتم براورده نشد. انتظار نداشتم که یک نفر در این حد وطن خودش رو له کنه. ما در بهشت زندگی ننی کنیم. اما اینجا جهنم هم نیست.. انتظار پایان مشخصی رو برای شخص اول داستان بعد از گذشت پیچ و خمها داشتم. اما چیزی ندیدم. نویسنده داستان هیچ ویژگی مثبتی از راهی که انتخاب کرده رو در ذهن نداشته. حتی همت اینکه سختی های زیاد رو تحمل کنه و با این فضاحت در یک جزیره زندانی نشه رو نداشته. در تمام طول داستان به این فکر کردم کسی که در یک جزیره زندانی هست و از امکانات‌اولیه هم بهره‌ای نداره، چطور دست به نوشتن یک رمان زده. زمانی که اعلام شد این نویسنده جایزه برده، گفته شد که رمان رو در موبایل خودش نوشته و در مسابقه شرکت کرده. این یعنی هم دسترسی به موبایل داشته و هم دسترسی به اینترنت. با خواندن داستان فرضهایی درباره علت انتخاب نام کتاب زدم، که هیچکدام درست از اب در نیومد. اگر تنها دوست نویسنده کوهستان که بخشی از وطن او بوده، هست، پس چرا به وصال دوست نرسید و این همه وطن و مذهبش را لگدمال کرد؟ قطعا راهی که نویسنده برای پناهندگی انتخاب کرده، راهی نبوده که برای او در کشور دیگر فرش قرمز پهن کنند و احترامش کنند. قطعا توهین و تحقیر به هر نحو در انتظار او بوده. چرا نویسنده برایش ندشتن این تحقیرها اهمیت داشته؟ و هزاران چرای دیگر که ترجیح می دادم به نحوی در کتاب پاسخش وجود می داشت.

4

مرثیه‌ای بجز برای شما کوهستان کتاب هیچ دوستی بجز کوهستان دلنوشته‌های مردی‌ است که بارها می‌شکند. دردنامه‌ای پر بغض که آه درونت را تهییج می‌کند تا فریاد کشد آنچه در گرداب تقدیر آدمی نگاشته‌اند را. تو همذات‌پنداری نتوان کنی، چون ذات درگیر مکان و زمان است و ما نه در مکان مشترکیم و نه در زمانه. هیچ زجه زدنی نمی‌خواهد، چون بهروز مرد ماندن است، اهل پایداری است و پایمرد است. او فرار نکرده که رها کند، او غفلت نکرده که جبران کند، او جاهل نیست که عاقل شود... بوچانی مرد امروز نیست که بیات شود... بوچانی مانا است. لکه‌ای بر قامت ژولیده انسانیت است که هیچ پوششی پنهانش نمی‌کند. او در سودای بهشت پای در گرو جهنم نگذاشته، وی دردمند است، در پی درمان است، ولو التیام. بوچانی درگیر لحظه نیست، برای لحظه نیست، بلکه می‌کوشد گره بزند تاروپود زمان را. او یادگار ناله‌های مادرانه طبیعت است. بوچانی نه در حیات، بلکه در صفات یکتاست. نباید یه اتفاق نامیدش، چون جریان است و نباید متناهی دیدش چون نامیراست. دردنامه برای کوهستان نیست، در سوگ کردستان است، در سوگ یادمان مردمی است که خاکشان گیراست ولی دافع است. خاکی که مردمش در هر گوشه گیتی یافت می‌شوند، الا در وطن... کردستان پلی است بنام گذشته، بنام دشواری‌ ایام و بنام درد... کردستان نامش بلند، ولی مردمانش مغموم....مردمی که مرام وطن را مزه نمی‌کنند، چراکه دفع می‌شوند. به ناکجا... به مانوس.

4

خیلی گرونه

4

متاسفم برات فیدیبو که نظرات انتقادی رو پاک میکنی

1

خیلی دوست داشتم که میتونستم تحمل کنم تا آخر بخونم. واقعا توصیفات زیاد و نازیبایی استفاده کرده بودن. این رمان داستانی نیست و ایشون نویسنده‌ی رمان نیستند اوریجینالی! چرا باید اینقدر سعی کنن چندین صفحه به توصیف موج‌هایی که به بدنه‌ی قایق فرتوت میخوره، بپردازن. از ریتم انداخته بودن کتاب رو تا جایی که من هی ورق میزدم اواخرش که ببینم خوب اتفاق مهم بعدی چیه. خلاصه بعد ۱۳ درصد کتاب رو گذاشتم کنار. یه کم رگه‌های زن‌ستیزی، نژادپرستی هم در کتاب بود. شما میتونی به خدا اعتقاد نداشته باشی ولی ادمایی که دعا میکنن رو مسخره نکنی. اصولا دین یک مقوله‌ی شخصیه. عبارت زن‌های تنبل و چاق که خیلی پرتکرار بود، همچنین عبارت‌های توهین آمیز به خانواده‌ی عراقی همسفر. تنها ادمای خوب پسر چشم آبی بودن و خانواده‌ی سریلانکایی. جالبه یه جا فرمودن خانواده سریلانکایی از سر و صدای دعاهای مردم (عرب-ایرانی) وحشت‌زده شده بودند انگار که سریلانکا یکی از کشورهای شمال اروپا باشه که اکثرا بی دین هستن و هیچ آشنایی با دعا ندارن! ترجیح میدم مستندهای مربوط به سرگذشت پناهجوهای استرالیا که گرفتار پاپوآ گینه‌نو هستند رو ببینم.

3

کتاب رو از دو منظر بررسی میکنم: از نظر روایی ونثر رواان است و سیر داستان ته ورود به جزیره مانوس جذابتر و داستان گونه میابشد که خواننده رو دنبال خودش میکشونه اما از اواسط کتاب ریتم تکراری و خسته کننده ای میگیره.و بیشتر به بیان نظرات خود در خصوص زندان و فلسفه اون میپردازه . از نظر بحث انسانی و عاطفی باید گفت که شرح رنج و مشقت یه انسان درد آوره.البته برای من هنوز قابل قبول نیست که تحمل این همه درد و رنج و سختی سفر برای چیه.ایشون توضیح زیادی در خصوص علت مهاجرت خود نمیدهند. به هرحال فراموش نکنیم که این تنها کتابیه که در زمینه مهاجرین به استرالیا چاپ شده و ارزش خواندن رو داره.

نمایش 335 نقد دیگر
3.6
(991)
سخت‌خوان 💎 (5)
٪40
55,000
33,000
تومان
%30
تخفیف با کد «HIFIDIBO» در اولین خریدتان از فیدیبو

گذاشتن این عنوان در...

قفسه‌های من
نشان‌شده‌ها
مطالعه‌شده‌ها
هیچ دوستی به جز کوهستان
بهروز بوچانی
نشر چشمه
3.6
(991)
سخت‌خوان 💎 (5)
٪40
55,000
33,000
تومان