کتاب من هنوز آلیس هستم نشر طلوع ققنوس

کتاب من هنوز آلیس هستم رمان نوشته لیزا جنوا، رمان درامی است که داستان زندگی یک زن ۵۰ ساله به نام آلیس هولند را روایت می‌کند. او در اوج موفقیت و روزهای درخشان زندگی‌اش، به بیماری آلزایمر مبتلا می‌شود. کتاب، داستانی تکان‌دهنده و غم‌انگیز دارد که به موضوع بیماری آلزایمر می‌پردازد. این کتاب به ما کمک می‌کند تا با چالش‌های زندگی با این بیماری آشنا شویم و از کسانی که با این بیماری دست و پنجه نرم می‌کنند، قدردانی کنیم. من هنوز آلیس هستم به سرعت به یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های جهان تبدیل شد و برنده جوایز متعددی از جمله جایزه کتاب ملی آمریکا شد. این کتاب همچنین به عنوان یک فیلم سینمایی اقتباس شد که در سال ۲۰۱۴ اکران شد. لیلا خادم الحسینی دقت و به روانی بسیار کتاب مذکور را به فارسی ترجمه و انتشارات طلوع ققنوس آن‌را به بازار عرضه کرده است.

درباره نویسنده

لیزا جنوا عصب‌پژوه و رمان‌نویس آمریکایی است. او در سال ۱۹۷۰ در والتام، ماساچوست به دنیا آمد و در دانشگاه هاروارد در رشته عصب‌شناسی تحصیل کرد. پس از فارغ‌التحصیلی، به عنوان یک محقق در مؤسسه ملی بهداشت روان آمریکا مشغول به کار شد. جنوا در سال ۲۰۰۷ اولین رمان خود، با عنوان من هنوز آلیس هستم، را منتشر کرد. این رمان داستان زندگی یک زن ۵۰ ساله به نام آلیس هولند را روایت می‌کند که در اوج موفقیت و روزهای درخشان زندگی‌اش، به بیماری آلزایمر مبتلا می‌شود. جنوا تاکنون پنج رمان منتشر کرده است. رمان‌های دیگر او عبارتند از:

●     به یاد دار (۲۰۱۰)

●     همه نت‌های نواخته شده (۲۰۱۸)

جنوا در سال ۲۰۱۳ به عنوان یکی از ۱۰۰ فرد تاثیرگذار جهان توسط مجله تایم معرفی شد. او همچنین به عنوان یکی از اعضای هیئت تحریریه مجله نیویورکر انتخاب شده است.

چرا باید کتاب من هنوز آلیس هستم را بخوانیم؟

کتاب من هنوز آلیس هستم، یک کتاب ارزشمند است که می‌تواند به ما کمک کند تا با چالش‌های زندگی با بیماری آلزایمر آشنا شویم. نویسنده در این کتاب با هنرمندی تمام به سختی‌‌ها و دشواری‌های این بیماری پرداخته است. قلم شیوا و نگاه عمیق جنوا تحسین بسیاری از افراد را برانگیخته است. داستان کتاب موضوعی احساسی و پر تنش دارد و خواننده را درگیر می‌کند، به طوری که نمی‌تواند تا رسیدن به پایان کتاب را زمین بگذارد. آلیس، قهرمان اصلی داستان در ابتدا تلاش می‌کند تا بیماری خود را انکار کند، اما به تدریج متوجه می‌شود که باید با واقعیت روبرو شود. او شروع به نوشتن خاطرات خود می‌کند تا بتواند زندگی خود را برای فرزندانش ثبت کند. مطالعه این کتاب برای همه افراد علاقمند به رمان‌های با پیچش داستانی توصیه می‌شود.

در بخشی از کتاب من هنوز آلیس هستم می‌خوانیم

آنها عادت داشتند هر روز صبح به محوطه حیاط هاروارد بروند و قدم بزنند. از بین چیزهای زیادی که او دررابطه‌ با کار در فاصله یک‌ متری خانه تا همان کالج دوست داشت، رفت‌وآمدشان در آن مسیر بود که از همه بیشتر دوست داشت. آنها همیشه جلوی جری می‌ایستادند قهوه‌ای سیاه برای جان و یک چای و لیمو برای آلیس، سرد یا گرم بسته به فصلش می‌نوشیدند و به قدم‌زدن در محوطه حیاط هاروارد ادامه می‌دادند و در مورد تحقیقات و کلاس‌هایشان، موضوعات مربوط به دانشکده‌شان، فرزندانشان یا برنامه‌های آن شب، صحبت می‌کردند. اوایل ازدواجشان حتی دست‌های همدیگر را می‌گرفتند. آلیس صمیمیت آرامش‌بخش این پیاده‌روی‌های صبحگاهی با جان را قبل از اینکه مطالبات روزانه کاری و جاه‌طلبی‌ها تسلیم آن کند و هر کدامشان را خسته کند و تحت‌فشار قرار دهد، دوست داشت. اما اکنون مدتی است که جداگانه در هاروارد قدم می‌زنند.

پیشنهادهایی برای علاقه مندان به کتاب من هنوز آلیس هستم

اگر شما نیز از علاقمندان به کتاب من هنوز آلیس هستم هستید، مطالعه کتاب‌های زیر را به شما توصیه می‌کنیم.

●     سه‌شنبه‌ها با موری، میچ آلبوم

●     وقتی نیچه گریست، اروین یالوم

●     ناتور دشت، جی دی سلینجر