شنبه صبح چهاردهم مارس، آدام چن چهاردهساله به موزه هنرهای اسلامی در دوحه رفت و در آنجا بود که تابلوی نقاشی تکدرختی که متعلق به قرن سیزدهم بود، چشمش را گرفت. بهخصوص طرح نقاشی، چراکه برجسته یا هنرمندانه نبود. نمیدانست به چه دلیل نقاشی باعث شد طوری به سمتش برود که انگار به آهنربا جذب شده است. اما حالا که به آن زمان فکر میکند، واقعیتی را حدس میزند، چراکه درخت در پسزمینه گم شده بود و همین او را تشنهی آن کرد و وقتیکه به تابلو نزدیکتر شد، با خواندن نام این تابلو ساده که تنها درختی در میانش قرار داشت، تحت تأثیر قرار گرفت....
-از متن کتاب-