کتاب اسکیس های عاشقانه نشر چشمه

اسکیس دست قوی می‌خواهد تا خودش را از رویاها برهاند، دستی همخوان با ذهن که بتواند پی‌رنگ یک ایده‌ی کلی را تصور کند و اغلب نسبت مستقیم دارد با خلاقیت نگاه و قوت قلم. اسکیس بیانگر کانسپت کلی اثر است، بی‌چشم‌داشت به جزئیات و تزئین، برای تزئین و جلوه باید راه دیگری پیش گرفت. اسکیس نقاشی کردن نیست، بلکه آستانه‌ای است که می‌توان خیال‌های خود را در زمانی کوتاه از آن عبور داد و با آن‌ها خانه‌های مأنوس را تصور کرد، بناهای آینده‌ برای باشیدن. پس تمرکز اسکیس بر جزئیاتِ رویای متجسم نیست بلکه توجه به ضبط خطوطِ اصلی و کلی کار است که صاحب ویژگی‌های ذاتی و فرمی آن هم باشد. منظره‌ای از یک منظر یا ریخت یک حجم در چشم ناظر است و در نهایت این‌جا ربط میان خط و کلمه است. رفتن از خطوط صاف و زاویه‌دار به سمت انحنای درونی کلام. کشف طراح و شهود شاعر و خلق فضا با کمات است. «اسکیس‌های عاشقانه»، معنای پنهان در ریختِ حروف است، دالی که خودش را به مدلول‌های فراوان دیگر ارجاع می‌دهد تا بتواند حرف‌های ناپیدایش را در اذهانِ شناور تصویر کند.