و من! پر بودم از حسرت داشتن مردی که دلش با دیگری بود...! و آن مرد شاید از آن مردهایی نیست که بپسندی! از آن مردهایی نیست که اخلاقش زبانزد باشد! ناز بکشد... بخندد... بخنداند و با دوستت دارمها گفتنش هر روز شاخه گلی از رز سرخ تقدیم کند! او اما از آن دسته معدود مردهایی است که وقتی نمیبینیاش... انگار چیز بزرگی گم کردهای... چیزی به حجم تمام دوستتدارمهای گفته شده از دهان تمام مردان مورد پسند! چیزی قدر دوست داشتنهایت که با هیچکس... هیچ احدی دیگر تکرار نمیشود! درست عین مرد من. درست عین یاغی من!