ناگفتههایی تو زندگی آدما هست که گفتنشون برای هرکسی راحت نیست؛ اما چه خوبه یکی باشه که ناگفتههاتو بشنوه، قضاوتت نکنه، دل به دلت بده و کمکت کنه... رمان "ناگفتهها" نوشتهی "بهاره حسنی" در ۶۸۵ صفحه از نشر "شقایق" به چاپ رسیده است. داستان از جایی شروع میشود که نازلی کسروی برای مراسم خاکسپاری مادربزرگش، بعد از نُه سال درس خواندن در مدرسهی شبانهروزی به ایران برمیگردد؛ اما زمانی که به ایران میرسد در رویارویی با عمران مشکلاتی برایش سر باز میکنند... نویسنده در این کتاب خیلی خوب به مضمون جملهی "پولِ زیاد به تنهایی خوشبختی و آرامش نمیآورد" پرداخته و از ارتباطهایی نوشته است که بهخاطر پول و مادیات، عشق را زیر سوال میبرند! از آثار تجاوز در کودکان و نوجوانان و اینکه حتی دیدن این صحنهها چه اثرات مخربی میتواند در روان کودک ایجاد کند و سالها همراه او باشد، از مضامین خوب کتاب است و نتیجهگیریِ بهتر آنکه شخصِ قربانی مقصر نیست و باید بدون شرم، مسئله را برای فردی مطمئن یا روانشناس بازگو کند. در همین زمینه ابعاد روانشناسی کتاب و اهمیتِ وجود یک مشاور وقتی فردی از نظر روحی در عذاب و ناتوانی است، بسیار مفید و بهجا در کتاب مطرح شده است. داستان این کتاب ماجرامحور است و شروع خوب و پر کششی دارد. فضاسازی کتاب بسیار زیبا توصیف شدهاست، به خصوص روستای میرآباد استان اردبیل که حس بسیار خوب و دلنشینی به خواننده میدهد. در طول داستان شخصیتهای زیادی وارد میشوند که خیلی زود ارتباطشان با یکدیگر مشخص میشود. شخصیتپردازی کتاب خوب است، اما در بعضی قسمتها از نظر من خیلی ملموس نبود؛ مثلاً میزان ناراحتی نازلی برای مرگ مادربزرگی که خیلی دوستش داشت یا رفتار ماهی در اواسط کتاب قابلدرک نبود، اما با توجه به اینکه کتاب در سال ۹۲ نوشته شده است اگر در آن زمان خوانده میشد این مسئله خیلی به چشم نمیآمد و قابل قبول بود. عاشقانههای کتاب به دور از کلیشه و بسیار دلنشین نوشته شده و حس خوشایندی به خواننده تزریق میکنند. در پایان "ناگفتهها" کتابی عاشقانه_روانشناختی است و در دستهی کتابهای همخانهای قرار دارد.