ویلف داستان بچه گرگی است که به اندازه ی خودش قوی است، اما دوست دارد قدرتمند تر باشد و هرگز از دوستان و خانوادهی خود کمک نمیگیرد و گمان میکند که خودش به تنهایی از پس هرکاری برمیآید. تا این که او در سرمای سوزان یک شب قطبی سرگشته و تنها میماند. عاقبت متوجه میشود که همهی ما گاهی به نصیحت و راهنمایی های یک دوست که چراغ راهمان باشد و ما را ایمن به مقصد برساند احتیاج داریم.