کتاب استقلال و بی طرفی قضات، دادستان ها و وکلا نشر مرکز مطبوعات و انتشارات قوه قضاییه

در حکومت‌های مدرن مبتنی بر قانون اساسی، اصل استقلال قضایی از نظریه تفکیک قوا ریشه گرفته است؛ جایی که قوه مجریه، مقننه و قضاییه سه شاخه اصلی حکومت را تشکیل می‌دهند و نظام دو طرفه نظارت و تعادل با هدف ممانعت از سوءاستفاده هر یک از این قوا به ضرر یک جامعه آزاد شکل می‌گیرد. این استقلال به این معناست که قوه قضاییه هم به‌عنوان یک نهاد و هم قضاتی که در خصوص پرونده‌های خاص تصمیم‌گیری می‌کنند، باید قادر باشند مسئولیت حرفه‌ای خود را بدون تأثیر گرفتن از قوای مجریه و مقننه یا هر منبع غیرمرتبط دیگری اِعمال کنند. تنها یک قوه قضاییه مستقل قادر است تا عدالت بی‌طرفانه را در اصول حقوقی محقق سازد و حقوق بشر و آزادی‌های بنیادین افراد را نگهبانی و محافظت کند. برای این‌که این وظیفه اساسی به‌‌خوبی اجرا شود، عموم افراد باید به قدرت قوه قضاییه در انجام وظایف خود به‌نحو مستقل و بی‌طرف اعتماد و اطمینان کامل داشته باشند. زمانی که این اعتماد و اطمینان به سمت نابودی برود، نه قوه قضاییه به‌عنوان یک نهاد و نه قضات به‌شکل انفرادی قادر خواهند بود تا این وظیفه خطیر را انجام دهند، اگر هم چنین نشود، دستکم تلاش‌ها و فعالیت‌های آنها در این خصوص به‌راحتی قابل مشاهده و پذیرش نخواهد بود.