کتاب جاهای تاریک نشر انتشارات چترنگ

این نویسنده در اولین کتابش ( چیزهای تیز) سطح توقع خوانندگانش رو خیلی بالا برد. متاسفانه این انتظار در کتاب دومش برآورده نمیشه.چیزهای تیز یک سرو گردن از این کتاب بالاتر بود‌.با اینحال نکات مثبت این کتاب هم کم نیستن.با نویسنده ای مواجهیم که از نگاه تک بعدی و کاراکترهای سفید و سیاه فاصله گرفته. کاراکترهای اصلی هر دو کتاب هیچوقت به زیبایی و هوش سرشارشون شهره نیستن. ضعف ها و زخم های ظاهری و شخصیتی و روحی خودشون رو دارن و همین‌ امر اونها رو باور پذیر میکنه.در اوایل کتاب شاید نشه بهشون نزدیک شد ولی در اواخر کتاب ها یه جورایی واسشون دل میسوزونیم .نویسنده دنیا و مردمانش رو تاریک و بدبینانه میبینه.از توصیف زشتی های ظاهری‌ و درونی افراد ترسی نداره.خشونت رو واضحا توصیف میکنه.حتی جاهایی به نظرم در این کار افراط میکنه.از این لحاظ کتابهاش رو میشه تا حدی با جوی فلدینگ مقایسه کرد.مشکل اصلی کتاب ضرباهنگ‌ ناهمگونشه.دو سوم اول کتاب طولانی و کشداره.توضیحات اضافی فراوان داره.یک ویراستار خوب میتونه راحت ۷۰-۸۰ صفحه از کتاب رو حذف کنه بدون اینکه ایرادی به کلیت داستان وارد بشه. اما اواخر داستان ناگهان شتاب میگیره. پایان داستان و گره گشایی نهایی اگرچه تاحدی غیر منتظرس اما میتونست خیلی بهتر باشه. در کل نمیشه گفت کتاب عالیه. اما طرفداران این سبک رو ناامید نمیکنه.

گیرا و عمیق شاید صراحت لحن و سبک جسورانهٔ نگارش نویسنده به مذاق بعضی از خواننده‌ها خوش نیاد، ولی از نظر من نقطهٔ قوت داستانه. غوطه‌ور شدن در ترومای هولناک یک خانواده، جرأت زیادی می‌طلبه و خوانندهٔ کتاب باید خودش رو برای شریک‌شدنِ تمام‌وکمال در سرنوشت تراژیک و سیاه خانوادهٔ دِی آماده بکنه. قتل و جنایت تجربهٔ سانتی‌مانتالی نیست که از گوشهٔ امن‌مون و با خیال راحت بهش سرک بکشیم و نویسنده اینو خوب می‌دونه؛ برای همین فروپاشی و انهدام زندگی و حتی جسم قربانی‌ها رو جسورانه به تصویر می‌کشه. حین خوندن کتاب، با سه کاراکتر محوری و سایه‌روشن‌های ذهن و روان‌شون همراه می‌شیم و در انتها به درک همدلانه‌ای از سرنوشت و انتخاب‌هاشون می‌رسیم.

الان کتاب رو تموم کردم داستان معمایی جنایی نسبتا خوبی بود ولی صحنه های خون و کثافتکاریهای اینجوریش خیلی بیش از اندازه است طوری که لذت معمایی بودن داستان رو تحت الشعاع قرار میداد به همین دلیل دو ستاره بیشتر بهش نمیدم . مناسب اونهایی هست که به این سبک کتابها و فیلمها علاقه دارن که پر از تکه تکه کردن اعضای بدن و خون و استفراغ و ... هست.

به نظرم نویسنده آدم کثیفیه ازنظرنظافت یااینکه افکارش کثیفه این کتاب موضوع خوبی داره خیلی حرفه ای ومسلط نوشته شده ولی پرازخون ،کثافت ،خلط ومدفوع وخلاصه هرچیزکثیفیه که فکرشوبکنین تااونجاکه حتی خیارشوروبه مدفوع تشبیه کرده ......خلاصه اگه رژیم داریدبخونین مفیده اشتهاتون روازبین میبره

ترجمه واقعا بده من نمیدونم چه کاریه مثلا بیست دلار رو بیست چوق ترجمه کنی؟!! کلا لحن عامیانه دادن به ترجمه کار جالبی نیست خود داستان هم کشش نداشت و واقعا از بین کارای جنایی که تا حالا خوندم یکی از ضعیف تریناش بود

داستان ببش از حد غیر واقعی بود دختری که خانواده اش به طرز وحشتناکی کشته شده بودند و بازمانده تنها دغدغه ای که داشت گرفتن پول از آدم های خیر بود و پسری که تو قتل دست داشت و ککش هم نمیگزید که خانوادش سلاخی شدن و بیش از حد داستان رو کش داده بود من‌ که خوشم‌ نیومد

کتابی هست که نمیتونی کنار بذاری و جذبش میشی تا ادامه بدی، این که داستان از دید سه شخصیت گفته میشه و آخر به هم میرسه دوست داشتم، و تا لحظه آخر غیر قابل پیش بینی هست آخرش فقط انتظار بیشتری داشتم اما باز هم برام جالب بود و قطعا ارزش خوندن داره

این کتاب معرکه ست. به نظرم ژانر این کتاب جنایی-پلیسی نیست. این کتاب ژانرش تراژدیه. تصمیم یک مادر تنها برای اینکه از چرخه فقر و بدبختی پیاده بشه و اون کسی که حاضره این کار رو براش انجام بده. یک تراژدی با تمام وجوه غیر قابل تحملش.

کتاب جنایی معمایی جالبیه، فقط یه مقدار بعضی جاها خیلی کشدار و طولانی به نظر میرسید، ولی تا اخرش غیرقابل پیش بینی بود

بسیار جذاب و با پایانی غیر قابل انتظار ، شاید به اندازه کتاب های دیگه این نویسنده جذاب نباشه ولی در کل ارزش خوندن داره