برخی شخصیتهای تاریخی چنان زندگی پرفراز و نشیبی دارند که گویی قهرمان یک فیلم هالیوودی هستند و بعید است که در زندگی واقعی هم وجود خارجی داشته باشند. ماتا هاری قهرمان کتاب جاسوس یکی از این شخصیتهاست که رمز و رازهای بسیاری دربارهی سرگذشت او وجود دارد و هر بخش از زندگی او شامل جنبههایی سوالبرانگیز است که قضاوت دربارهی او را دشوار میکند.
رمان جاسوس پائولو کوئیلو بر اساس سرگذشت واقعی ماتا هاری Mata Hari است. ماتا هاری نام مستعار یک رقصندهی هلندی تبار است که با پایهگذاری سبکی نوین در رقص، بسیاری از تابوهای زمانهی خود را میشکند.
بازگشت ماتا هاری به پاریس در قالب یک رقصنده با سبک شرقی، آغاز دورهی کسب شهرت برای اوست. او با نمایش بیمحابا افکاری آزادانه به شهرتی روزافزون میرسد ولی این بلندپروازیها عاقبت کار دستش میدهد. این دوران همزمان با شروع جنگ جهانی اول است. ماتا هاری سوار بر موج حوادث سیاسی درگیر ماجراهایی میشود که با وجود گذشت صد سال از مرگ او همچنان به صورت معما باقی است. رمان جاسوس نگاهی به زندگی پرفراز و نشیب ماتا هاری دارد.
در کتاب جاسوس The Spy، کوئیلو سراغ سرگذشت واقعی یک شخصیت مشهور در دنیای رقص میرود. ماجراهایی که در زندگی ماتا هاری رخ داده به قدری پرفراز و نشیب است که مثل قصه میماند. او را یکی از 10 جاسوس معروف قرن میدانند. نقش تاثیرگذار او در رامشگری و شروع سبکی نوین در رقاصی در کنار شخصیتهای مهم این جریان همچون «ایسادورا دانکن» و «روت سنت دنیس» باعث میشود تا او به مردان پرنفوذ و چهرههای سیاسی آن دوران نزدیک شود اما این رابطهها برای او گران تمام میشود. از آن جایی که ماتاهاری برای اجرای برنامه زیاد سفر میکرد، سرویس جاسوسی آلمان از او میخواهد تا در ازای پول، اطلاعات متفقین را در اختیارشان بگذارد. طبق گزارشها بعد از آن دوران از ماتا هاری خواسته شد علیه نیروهای متفقین در جنگ جهانی اول جاسوسی کند. شایعههایی وجود دارد که اقدامات جاسوسی او منجر به مرگ ۵۰ هزار سرباز شده است. در سال 1917 فرانسویها این زن را تیرباران میکنند.
دو دهه از انتشار کلیهی فایلهای اطلاعاتی آلمان، هلند و سرویس MI5 انگلستان دربارهی ماتا هاری میگذرد. مجموعهی این دادههای جسته گریخته زندگی و شخصیت واقعی ماتا هاری را در سایهای از ابهام قرار داده است. بر اساس این اطلاعات، یک ورشکستگی ناگهانی در کودکی ماتا هاری منجر به از هم پاشیدگی خانوادهاش میشود. سیری از اتفاقاتی مثل تجاوز معلمش به او باعث میشود که در 18 سالگی بیپول و بیکس به دنبال پناه بگردد. با مشاهدهی یک آگهی ازدواج در روزنامه به همسری مردی بزرگتر از خودش در میآید و با هم به اندونزی سفر میکنند. همسر الکلی و مستبد ماتا هاری همیشه از او انتقاد و زندگیشان را سرشار از یاس و ناامیدی میکرد. بنابراین ماتا هاری همسرش را ترک کرده و به یک مرکز رقص بومی اندونزی میپیوندد. از اینجا بود که او نام ماتا هاری به معنای خورشید را برای خود برگزید و به یک رامشگر حرفهای پر بها تبدیل شد. برخی از این اطلاعات ماتا هاری را شخصیتی بهشدت دروغگو معرفی میکند که خصوصیات نمایشی داشته است.
گرچه زوایای پنهانی در زندگی ماتا هاری وجود دارد که در جاسوس شناخته شدنش بی تاثیر نیست، اما هیچ وقت به طور کامل جاسوس بودن او محرز نشد و آلمانیها هم هرگز این موضوع را تایید نکردند. زندگی او همان قدر که قابل نکوهش است، قابل دفاع هم است. اسناد دیگری نشان از آن دارد که او در واقع یک جاسوس دوگانه بوده و در این راه قربانی شده است. قربانی خاموش کردن خشم مردم از تلفات بسیاری که در طی جنگ جهانی اول رخ داد. در تاریخ بارها اتفاق افتاده است که با برپایی محاکمههای نمایشی در میان مردم، با بریدن سرها توسط گیوتین یا اعدام کردن مجرمین به عنوان یک سرگرمی خونین، میتوان حواس مردم را از جنگ و اشخاص پشت پرده پرت و آنها را آرام کرد.
پائولو کوئیلو در کتاب جاسوس با زبانی بسیار ساده، روان و جذاب بر مبنای این اطلاعات بخشی از زندگی ماتا هاری را به تصویر میکشد. در این کتاب، کوئیلو از سبک عرفانی معمولاش فاصله میگیرد و تلاش میکند بدون جانبداری و دخل و تصرف در حقایق زندگی ماتا هاری، زندگی مرموز او را روایت کند.
بر اساس زندگی ماتا هاری که رنگ و بویی کاملا هالیوودی دارد، در سال ۱۹۳۱ فیلمی بر پردهی سینما نقش بست. در این فیلم «گرتا گاربو» در نقش ماتا هاری ظاهر شد. در سال 2016 سریالی 12 قسمتی بر پایهی سرگذشت ماتا هاری ساخته شد.
پائولو کوئیلو Paulo Coelho متولد 1974 نویسندهای برزیلی است که با نوشتن رمانهایی با درونمایهی عرفانی به شهرتی جهانی دست یافت. کوئیلو از نوجوانی با سنتهای کاتولیکی که در خانوادهاش طرفدار داشت، مخالفت میکرد. این سرکشیها باعث شد تا خانوادهاش او را روانهی بیمارستان روانی کنند. این درگیریها تاثیر زیادی در از بین رفتن تعادل زندگی او داشت تا اینکه تصمیم گرفت پیاده به سانتیاگو در اسپانیا سفر کند. این سفر تاثیر زیادی بر زندگی او گذاشت و دیدگاهش به جنبههای معنوی زندگی را تغییر داد. کتاب «خاطرات مغ» به نوعی خود زندگینامهی کوئیلو و بر اساس تجربههای این سفر است. استقبال خوانندگان از این کتاب، کوئیلو را به شکل جدی وارد دنیای نویسندگی کرد.
«کیمیاگر» یکی از معروفترین آثار کوئیلو، داستانی دربارهی یک چوپان جوان است که به دنبال رویایی تکرارشونده، زندگی روزمرهی خود را رها میکند تا به جست و جوی گنجی نهفته برود. معنای هستی، کسب حکمت و عشق از مضامین اصلی کتابهای اوست. خوانندگان کوئیلو کتابهای او را الهامبخش و موثر در تغییر نگاه به مسائل معنوی میدانند.
«کنار رود پیدرا نشستم و گریستم» اولین بخش از سهگانهی «و در روز هفتم» است که دربارهی یک هفته از زندگی دختر جوانی است که دگرگونیهای عمیقی در زندگیاش اتفاق میافتد، در حالی که اصلا انتظارش را ندارد.
«ورونیکا تصمیم می گیرد بمیرد» دومین بخش از سهگانهی «و در روز هفتم» رمانی دربارهی شيفتگی و جنون است و از تجربهی کوئیلو در اعتیاد به مواد مخدر و بستری شدن در بیمارستان روانی تاثیر گرفته است.
«شیطان و دوشیزه پریم» بخش آخر سهگانه نیز دربارهی نگاهی فلسفی و دینی، نیکی و بدی، پاکی و زشتی در هستی و انسان است. هریک از کتاب های این سهگانه، در مدت زمان یک هفته زندگی سه شخصیت مختلف را روایت میکند. در این مدت هفت روزه، شخصیتها با واقعیت هایی چون مرگ و نیستی و مواجههی آدمی با خود و خصائص درونیاش روبهرو میشوند.
کتابهای «کیمیاگر»، «بریدا»، «خاطرات یک مغ»، «ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد»، «کوه پنجم»، «یازده دقیقه، «کنار رود پیدرا نشستم و گریستم»، «شیطان و دوشیزه پریم»، «زهیر»، «ساحره پورتبلو»، «والکیریها»، «چون رود جاری باش» از این نویسنده در ایران به زبان فارسی منتشر شدهاند.
«خورخه لوئیس بورخس» نویسندهی مشهور و معاصر آرژانتینی، «ویلیام بلیک» شاعر و نقاش قرن هجدهم انگلیسی، «ژرژه آمادو» رماننویس و شاعر برزیلی و «هنرى میلر» نویسندهی جسور آمریکایی؛ از نویسندگان محبوب کوئلیو هستند که در آثارش از تفکر و آثار آنها، بهره و تاثیر زیادی گرفته است. کنار این نویسندگان، کوئیلو درگیر بحران معنویای بود که باعث شد فرقههای متعددی را تجربه کند. عرفان او بیشتر در سبکهای معنوی شرق آسیا همچون بودیسم، هندوئیسم و تائوئیسم ریشه دارد. ترکیب اندیشههای سنتی با بینشی مدرن خاصیتی متمایز به آثار کوئیلو داده است. پیامهایی که کوئیلو از طریق آثارش به خوانندگان منتقل میکند بسیار گسترده است و در طیف وسیعى از موضوعات قرار مى گیرد.
«خاطرات همواره پیروز میشوند، و همگام با آنها شیطانی جان میگیرد که از مالیخولیا هم ترسناکتر است: پشیمانی. پشیمانی تنها همراه من در این سلول است. غیر از زمانهایی که خواهران روحانی میآیند تا گپی بزنیم. آنها دربارهی خدا حرف نمیزنند یا بهخاطر آن چیزی که این جامعه به آن بیبند و باری میگوید، محکومام نمیکنند؛ کلا یک یا دو کلمه حرف میزنند و بعد خاطرات از زبان من فوران میکند. در این رودخانه وارونه شیرجه میزنم گویی میخواهم به گذشتهها بازگردم.
یک راهبه از من پرسید: «اگر خدا فرصتی دوباره به تو میداد، جور دیگری زندگی میکردی؟»
گفتم آری، اما واقعیت این است که نمیدانم. تنها چیزی که میدانم این است که قلبم همانند شهر ارواح است، شهری که از عواطف، شور و شوق، تنهایی، شرم، غرور، خیانت و اندوه پر شده. من زنی هستم که دوران اشتباهی به دنیا آمده و چنین دردی را درمانی نیست. نمیدانم که آیندگان مرا به خاطر میسپارند یا نه؛ اما اگر در خاطرشان زنده ماندم، باشد که من را نه به چشم یک قربانی، بلکه به چشم کسی ببینند که ترسید ولی شجاعانه پیش رفت و بهایی که میبایست را پرداخت.»
نسخه الکترونیک کتاب جاسوس با ترجمهی شهرزاد ضیایی برای دانلود در فیدیبو قرار گرفته است.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 823.۵۴ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 160 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۵:۲۰:۰۰ |
نویسنده | پائولو کوئیلو |
مترجم | شهرزاد ضیایی |
ناشر | نشر شمشاد |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۶/۰۴/۲۱ |
قیمت ارزی | 2.۵ دلار |
قیمت چاپی | 14,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
ترجمه اصلا جالب نبود.کتاب هم سرگذشت ماتا هری بود که میشه رفت و تو اینترنت خوند.کلا در حد پائولوکوئیلو نبود.هرچند او کم نگذاشته بود.داستان درباره زنی خودشیفته و هرزه است که روی بی اخلاقیهای خود اسم ازادی گذاشته است.هرچن د در زندگی در حقش ظلم شده،اما او هم راه اشتباهی را رفته.به هرحال اخلاق در همه ی زمانها و مکانها مطلق است و امری نسبی نیست که بسته به شرایط تغییر کند
داستان زیاد جذابیت و کشش نداره اما خوندنش خالی از لطف نیست چند جنبه مهم از زندگی اجتماعی انسان ها و مشکلات موجود رو داره بیان میکنه، اولین مورد منفعت طلبی انسانها و سواستفاده از قدرت و نفوذ افراد دارای مقام های عالی هست که برای جلوگیری از توجه عوام به گناهان بزرگشون، با توجه به مسائل و اتفاقات زمانه برای افراد کم قدرت پاپوش میدوزن و اونهارو مقصر جلوه میدن یا مسائل کوچیک رو خیلی بزرگ نشون میدن، دومین مورد عدم حمایت و تحقیر و بی وفایی اطرافیان رو نشون میده که وقتی منافعشون به خطر میفته چشمشون رو به روی حقیقت میبندن و سومین و شاید مهمترین موضوع بحث آزادی زنان بخصوص در مورد مسائل جنسی و انتخاب های شخصی اونها در مورد شیوه زندگی هست، تو این داستان همه زن شخصیت اول داستان رو مقصر میدونن و تحقیر میکنن اما هیچ کس از خیانت مردان حرفی به میان نمیاره، انگار تو این مورد مردا گناهی مرتکب نشده اند
ترجمه کتاب یه چیزی اون طرف سانسور خود نویسی بود نه ترجمه انقدر که اصلاً شبی نوشته خود نویسنده نبود. آخه مگه مجبورید اثری این طور ترجمه کنید . من خودم ترجمه آرش حجازی خوندم درست شبی نویسنده نوشته بود. اون انقدر خوب که می تونستی احساس ماتاهاری بفهمی بهتره اون بخونید. اما درباره خود اثر باید بگم انقدر خوب بود که دوست داشتم دوباره بخوندمش البته نه این ترجمه رو . کتاب جاسوس زندگی ماتاهاری رقصنده محبوب را روایت می کند که قربانی زن بودنش شده اون نه کودکی خوبی داشت و نه ازدواج خوبی اما انگار سرنوشت او هر چه جلو تر می رفت می بایست سیاه تر می شد ماتا هاری رقصنده ویژه ای که هیچ وقت ثابت نشد که جاسوس بوده اما انگار جنگ میان جهان ترسی از کشتن او هم نداشت.
همون خط اول ترجمه: Shortly before ۵ a.m. ترجمه شده: «کمی قبل از پنج بعد از ظهر»! .. و همینطور هم ادامه میده و همه اتفاقات رو به بعد از ظهر تغییر میده، حتی وقتی خورشید تازه طلوع میکنه، نوشته خورشید غروب کرد! خدایا خودت صبر بده!! کسی که هنوز خوندن ساعت رو به انگلیسی بلد نیست! چطور صلاحیت ترجمه پیدا کرده؟!!
متوسط به پایین داستان یه زن که از اول تا آخر داستان به دست آوردن پول و قدرت کورش کرده و به خاطر پول و قدرت ازدواج میکنه و شکست میخوره و باز به خاطر پول و قدرت دست به تن فروشی میزنه و جالب اینجاست که داستان طوری نوشته شده که انگار این زن یه قهرمانه اما بقیه درحقش بد کردن. به نظرم در درجه ی اول خودش درحق خودش بد کرده (به استثنای اون تجاوزی که بهش شده)
من غیر از هرزگی یک زن خودشیفته که پریدن با آدم های قدرتمند رو آزادی و موفقیت میدونه چیزی دریافت نکردم. اینکه اونقدر شجاعت داشته باشی که متفاوت از بقیه زندگی کنی جای تقدیر داره اما هرزگی مترادف دیگه ای نداره.
خیلی از خوندن کتاب لذت بردم، از نظر من زیبا بود، زندگی زنی که خیلی راحت نابود کرده بودند و مشکلاتی که همیشه گریبانگیر زنا ن بوده را خیلی زیبا به تصویر کشیده.
در نگاه ژرژ لادو، رییس سازمان جاسوسی ارتش فرانسه، جاسوس بودن یا نبودن این زن چندان اهمیتی نداشت. او به قربانی نیاز داشت تا فشارها را از روی سازمانش کم کند و به منتقدانش نشان بدهد به حوزه کاریاش تسلط دارد. زمستان ۱۹۱۷ دستور به دستگیری ماتا هری داد...
من اکثر کتابهای پائولو کوئیلو رو خوندم ولی این اولین کتاب پائولو بود که هیچ علاقه ای نداشتم تمومش کنم. خیلی جالب نبود.
کسل کننده بود و نتونستم تمامش،کنم،،نمیدونم اشکال از ترجمه است یا اصل کتاب یا نرم ایزار بعضی جملات انگار نصفه است و بی ربط وسط،متن ...و اینکه پائولو کوئیلو که نوشتنش رو دوست دارم توی کتاب ندیدم ...