در بررسی اجرای مدرنسازی در خاورمیانه به طور اعم و ترکیه و ایران به طور اخص با نقصانهای بسیار جدی در روایات و تحلیلهای تاریخی در مورد پذیرش و مقاومت در برابر تغییراتی مواجهیم که جوامع ایران و ترکیه در دویست سال گذشته با آن روبرو بودهاند. گرچه مطالعه مدرنسازی در ترکیه و ایران موضوع پژوهشهای دانشگاهی متعددی بوده است، اما این پژوهشها تنها اجرای مدرنسازی از بالا را برمیرسند، یعنی اقداماتی را که نظامهای سیاسی برای تغییر جوامع، وضع قوانین و مقررات جدید و بنیان نهادن نهادهای اجتماعی و سیاسی جدید برمیگزینند. اما آنچه هنوز از این پژوهشها غایب است این است که جامعه به این اصلاحات و تغییراتی که از بالا نشئت میگرفت چه واکنشی نشان داد.
مدرنسازی طرحی جهانی بود که تقریبا به طور همزمان، گرچه با سرعتهای مختلف در مناطق مختلف، وارد جهان ما شد. در حیطه سیاسی، مدرنسازی با تولد جامعه مدنی و ظهور فردگرایی و خودمختاری فردی همگام بود؛ این آخری بهخصوص در حقوق سیاسی و مدنی فردی بروز یافت.