کتاب «گل» نوشته دیوید آلموند ( - ۱۹۵۱) نویسنده انگلیسی آثار نوجوان و برگزیده جایزه هانس کریستین اندرسن است.
او این اقبال را داشت تا اولین کتابش یعنی «اسکلیگ» در یک رایگیری عمومی به عنوان سومین کتاب محبوب کودکان اعلام شود. از او به عنوان «مارکز» ادبیات کودک و نوجوان یاد میکنند.
«گل» یکی دیگر از آثار تحسین شده آلموند است. داستان این کتاب درباره نوجوانی به نام استپان است که با عمه خود به شهری مهاجرت میکند و در آنجا با چند نوجوان دیگر دوست میشود. این گروه تصمیم میگیرند با یک باند بزهکار مبارزه کنند.
در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
«ماریا دست تکان داد. بیتوجه به او، صورتم را به طرف تلویزیون برگرداندم. از گوشه چشمم دیدم که او دست فرانسیس را گرفت و کشید و برد.
مادر گفت: مطمئنی؟
هیولا غرش کرد.
به تندی گفتم: آره، آره بابا!
پدر گفت: دیوی! بس کن!
گفتم: خب، معطل چی هستید! یالا دیگر، بیایید حساب من لعنتی را برسید!
پدر کاری را که انجام میداد، رها کرد و به من زل زد.
گفت: برو توی آن اتاق لعنتی خودت.
به طرف بالای پلهها هجوم بردم، برگشتم پیش آن جسم، خون، رعب و وحشت. تمام بعد از ظهر آنجا ماندم. از قفسه دیوار اتاقم بالا رفتم. خودم را به زحمت بالا کشیدم تا اولین لوازم و اسباببازیهایم را پیدا کنم؛ جغجغه، خانهسازی، مداد شمعی، تخته سیاه و جعبه خمیربازی قدیمیام را پیدا کردم. همه رنگها مخلوط شده و به رنگ خاکستری و خاک درآمده بود. خمیر مثل سنگ سفت بود اما وقتی با انگشتهایم آن را ورز دادم، نرم شد. به یاد آوردم که حیوان، ماهی، پرنده و مدلهای کوچکی با خمیر درست میکردم که موجب جلب توجه پدر و مادرم بود».