
کتاب مامورهای اعدام
نسخه الکترونیک کتاب مامورهای اعدام به همراه هزاران کتاب دیگر از طریق اپلیکیشن رایگان فیدیبو در دسترس است. همین حالا دانلود کنید
نقد و بررسی کتاب مامورهای اعدام
«مامورهای اعدام» یکی از نمایشنامههای برجسته و ماندگار «مارتین مکدونا» نویسندهی ایرلندی-انگلیسی است. این نویسنده که به نوشتن آثار ضدقهرمانی، سیاه و خشن شهرت دارد، در این اثر هم توانسته، هنر نویسندگی خود را به مخاطبان ادبیات جهان ثابت کند. کتاب مامورهای اعدام که نخستین بار در سال 2015 منتشر شده، در ایران با ترجمهی روان و بسیار خوشخوان «بهرنگ رجبی» در سال 94 در نشر بیدگل وارد بازار کتاب شده است.
خلاصه داستان کتاب مامورهای اعدام
بزرگترین افتخار زندگی «هری» این است که سالها مامور اعدام بوده است. خودش فکر میکند بین تمام مامورهای اعدام بهترین است، و رویایاش این است که دیگران هم او را به عنوان بزرگترین مامور اعدام تمام انگلستان بشناسند. اما کسانی هم هستند که فکر میکنند کار هری چندان هم تعریفی نداشته. حالا هری در باری به همراه همسر و دخترش کار میکند. روزی که هری در حال سخنرانی در تعریف و تمجید از خودش است، غریبهای وارد میشود که چندان علاقهای به کارهای او ندارد. این غریبه آمده تا رازهایی را برملا کند و زندگیها را به هم بریزد.
چه افتخاری بالاتر از اعدام کردن آدمها؟
مک دونا همین است: آمده تا حرفاش را بزند و برود. برای او اهمیتی ندارد که مخاطبان کتاباش را نیمه کاره رها کنند یا تا پایان ادامه دهند، هر چند پایانی وجود ندارد. روزی که زشتی و بدکاری در دنیا تمام شود، نوشتههای مک دونا هم به سروسامان میرسند. مک دونا ملاحظهکاری ندارد. مینویسد و به بیرحمانهترین روشها، ماجراییها را تعریف میکند که حتی اگر پیش از این شبیه آن را هم شنیده بودیم، باز ذهنمان آنها را پس میزد. اما حالا کسی پیدا شده که مجبورمان میکند بشنویم، ببینیم و بفهمیم که دنیا چندان هم جای زیبایی نیست. نویسندگان دیگر به کفایت از خوبیهای زندگی و دنیا گفته و شنیدهاند، اما این مک دوناست که با انگشت گذاشتن روی وقیحترین و زنندهترین موضوعات تعادل را در دنیای ادبیات برقرار میکند. او فرمانروای دنیای سیاه و مخوفی است که خودش آن را خلق کرده.
او تمام تلاشاش را میکند تا شخصیتهایاش را به مرزهای فروپاشی بکشاند. مهارت این نویسنده این است که مخاطب را در تلههای ذهنی مخوفاش گیر بیندازد. او هیچ ابایی ندارد از این که خوانندگاناش را وحشتزده کند و واقعیتهای دنیا را به سبعانهترین و دلخراشترین شکل ممکن نشان دهد. شخصیتهای مک دونا بیادب، نامحترم، جسور و خودخواه هستند. در واقع هر یک از این آدمها به خودیِ خود میتوانند نمودی از یک ضدقهرمانِ تمام و کمال باشند. با این حال مکدونا از همین آدمها به عنوان رسانه و صدایی استفاده کرده تا ظلم و بیعدالتی را فریاد بزند. او آیینهای تمامقد از زشتیهای دنیا جلوی صورت کسانی نگه داشته که چشم خود را بستهاند و وانمود میکنند دنیا هنوز هم میتواند جای زیبایی برای زندگی کردن باشد.
مارتین مک دونا، مردی که زیاد میداند و کم مینویسد
مارتین مک دونا نمایشنامهنویس، فیلمنامهنویس و کارگردان ایرلندی-بریتانیایی و متولد سال 1970 است. مک دونا شهرتاش را مرهون سهگانهی «لینین» است: «ملکهی زیبایی لینین»، «غرب غمزده» و «جمجمهای در کانهمارا». ملکهی زیبایی لینین اولین اثر مکدوناست که در ایرلند روی صحنه رفت و سپس در لندن هم اجرا شد و منتقدان و مخاطبان را به وجد آورد. در آن زمان مکدونای 27 ساله توانست پس از شکسپیر اولین کسی باشد که همزمان چهار نمایشنامهاش را روی صحنه برد. «ستوانِ آینیشمور»، «چلاق آینیشمان»، «مرد بالشی»، «مراسم قطع دست در اسپوکن» و «یک ماجرای خیلی خیلی خیلی سیاه» سایر آثار این نویسنده هستند. مکدونا نویسندهی کمکاری است و همان طور که خودش بارها گفته، ترجیح میدهد زمانی بنویسد که واقعا حرفی برای گفتن داشته باشد.
مکدونا همچنین در مقام کارگردان و فیلمنامه نویس توانسته آثاری تولید کند که خیلی از مخاطبان و منتقدان را تحت تاثیر قرار داده است. او تا کنون فقط سه فیلم سینمایی به نامهای «در بروژ»، «هفت روانی» و «سه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوری» ساخته است.
جوایز و افتخارات مارتین مکدونا
- برنده جایزه دایره جوایز منتقدان تئاتر در سال ۱۹۹۶ برای نمایشنامه ملکه زیبایی لینین با عنوان امیدوارترین نمایشنامهنویس
- برنده جایزه دایره جوایز منتقدان تئاتر در سال ۲۰۱۵ برای نمایشنامه مأموران اعدام با عنوان بهترین نمایشنامه تازه منتشرشده
- برنده جایزه دراما دسک در سال ۱۹۹۸ برای نمایش ملکه زیبایی لینین با عنوان نمایشنامه برجسته
- نامزد دریافت دراما دسک در سالهای ۲۰۰۵ و ۲۰۰۶ برای نمایشنامههای مرد بالشی و ستوان آینیشمور
- برنده جایزه لارنس الیویه در سال ۲۰۰۳ برای نمایشنامه ستوان آینیشمور با عنوان بهترین کمدی نوی سال
- نامزد دریافت جایزه لارنس الیویه در سال ۱۹۹۸ برای نمایشنامه جمجمهای در کانهمارا
- برنده جایزه لارنس الیویه در سال ۲۰۰۴ برای نمایشنامه مرد بالشی با عنوان بهترین نمایشنامه نوی سال
- برنده بهترین نمایشنامه تازه منتشر شده در سال ۲۰۱۶ برای نمایشنامه مأموران اعدام در سال ۲۰۱۶
- چهار بار نامزد دریافت جایزه بهترین نمایشنامه از سوی جوایز تونی برای نمایشنامههای ملکه زیبایی لینین و غرب غمزده در سالهای 1998 و 1999
- کاندیدای دریافت همین جایزه برای نمایشنامههای مرد بالشی و ستوان آینیشمور در سال ۲۰۰۵
- برندهی جایزه بهترین نویسندگی و بهترین فیلم در مراسم گلدن گلوب برای فیلم سه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوری در سال ۲۰۱۸
در بخشی از کتاب مامورهای اعدام میخوانیم
هری: فقط بیخیال شو پسر!
هنسی: نه بیخیال نمیشم! شما بیخیال شین! شما دارین یه آدم بیگناهو اعدام میکنین! من اصلا تو عمرم اون دختره رو ندیدهم! من اصلا تو عمرم نرفتهم نرفک!
هری: اینها همه بحثِ دلیل و مدرکه. به من ربطی ندارن.
هنسی: معلومه که به تو ربط دارن. حتی بلد نیست حرف عادی بزنه، اون وقت میخواد یه آدم بیگناهو اعدام کنه! لااقل میتونستن پییر پوینت رو بفرستن
هری: من به اندازهی اون پییر پوینت نکبت کارم خوبه!
هنسی: آدمو یه مأمور افتضاح اعدام کنه. اين شده زندگی من.
سید: واقعاً به اندازهی پییر پوینت کارش خوبه آقای هنسی.
هنسی: خب تا الانش که ترکمون بوده!
هری: تقصیر خود نکبتته! دستهای نکبتشو بگیرین!
(چندتایی از انگشتهای هنسی را از تخت جدا میکنند. ولی کار خیلی بیشتری ازشان برنمیآید.)
هنسی: دلیلش فقط اینه که ترسیدهم. نه؟ من معمولاً این جوری نیستم.
هری: بهت که گفتم. اگه آروم باشی، کلا برا خودت هم آسونتر میشه.
هنسی: برا من آسونتر نمیشه. من میمیرم.
هری: همه میگن تو پسرخوبیای.
هنسی: واقعا هم پسر خوبی آم.
هری: ما هم میدونیم تو پسرخوبیای.
هنسی: پس برا خاطر چه کوفتی دارین منو اعدام میکنین؟!
هری: دادگاهه که داره تو رو اعدام میکنه، نه ما.
نظرات کاربران درباره کتاب مامورهای اعدام