پیشرفت تکنولوژی با آن که برای جوامع، شرایط زندگی در رفاه بیشتر ایجاد کرده است؛ باعث شده با زیاد شدن ورودی اطلاعات حس سردرگمی در جوامع بیشتر شود. یکی از اختلالاتی که با پیشرفت تکنولوژی و استفاده مداوم از آن در زندگی روزمره، به وجود آمده «فراموشی» است.
زیگموند فروید پدر علم روانکاوی در قرن بیستم؛ «فراموشی» در زندگی مدرن را مضمون تحقیقات خود قرار داده و با تجزیه و تحلیل تأثیر ناخودآگاه، علت این موضوع را واکاوی میکند. کتاب فراموشکاری براساس پژوهشهای فروید توضیح میدهد چرا فراموش می کنیم؟ چگونه به یاد میآوریم؟ و چرا خاطرات ما گاهی می توانند فریب دهنده باشند؟
کتاب فراموشکاریاز آثار زیگموند فروید روانکاو برجستهی قرن بیستم است که از نسخه انگلیسی Forgetting things به فارسی ترجمه شده است. این نسخه را انتشارات پنگوئن به مناسبت هفتادمین سالگرد فعالیتش در صنعت نشر، در می 2005 منتشر کرد.
فراموشکاری بخشی از کتاب «روانشناسی آسیب شناسی زندگی روزمره» The Psychopathology of Everyday Life است که زیگموند فروید آن را در سال 1901 براساس تحقیقاتش منتشر کرد. این کتاب به تعبیر بعضی از منتقدین بهترین اثر این روانکاو مشهور است که در آن دربارهی ریشههای آسیبهای روانی صحبت میکند. فروید در این کتاب انحرفات مختلف، رفتارهای ناخواسته و فراموش کردن کلمات را جلوهای از افکار ناخودآگاه میداند و معتقد است در پس هر فراموشی، جریانی ذهنی وجود دارد.
کتاب فراموشکاری شامل دو فصل «فراموش کردن تاثیرات و مقصودها» و «فراموش کردن اسمهای خاص» است که طی آن مساله فراموشی علتیابی میشود. در فصل اول این کتاب زیگموند فروید به کاهش انگیزه اشاره میکند زیرا او معتقد است اگر در مسیر زندگی انگیزهی ما نسبت به خاطرهای کم شود اصل مساله به فراموشی سپرده میشود. زیگموند فروید با اشاره به این که پشت صحنهی همهی فراموشکاریها بیمیلی یا بیزاری نهفته است، در کتاب فراموشکاری بیان کرده است: «ما بر این واقعیت تاکید داریم، وقتی چیزی فراموش میشود، مجموعه ای از تاثیرات و تاثرات زمینهسازی میکنند تا چنین اتفاقی رخ دهد. میدانیم تحت شرایطی برخی خاطرات با سرسختی باقی میمانند و یا پیش از آن که در بوته فراموشی قرار گیرند امکان مییابند جان تازه پیدا کنند. در زندگی هر یک از ما موارد بیشماری پیش میآید، که میزان اطلاعات و دانش ما از موضوعی که پیش از این مطلع بودیم، اندک شده است. کافی است به گفتوگوی دو نفر که تجربیات و خاطرات مشترک دارند، گوش فرا دهیم، مثلا دو نفری که به اتفاق سفر کردهاند و پس از مدتی دارند خاطرات خود را بازگو میکنند. حادثهای در این سفر برای یکی چنان فراموش شده که انگار چنین اتفاقی رخ نداده است. در حالیکه برای دیگری بی آن که تفاوت یا اهمیت ویژهای داشته باشد، در حافظهاش شفاف و دستنخورده باقی مانده. حتی عناصر مهم و تعیینکنندهای که حافظه آنها را گزینش میکند، باز هم از محفظه شعور میگریزد.»
«فراموش کردن اسمهای خاص» عنوان فصل دیگر کتاب است که نویسنده دربارهی «مکانیسم روانی فراموشکاری» توضیح میدهد و روند فراموش کردن اسمهای خاص را مطرح میکند. فروید اشاره میکند برای همه انسانها پیش آمده که در مورد شخصی مانند یک هنرمند معروف صحبت میکنند ولی ناگهان نام او را از خاطر میبرند و حتی ممکن است نامهای جایگزین برای آن هنرمند بیاورند. زیگموند فروید در این باره میگوید :«در این گونه موارد شخص نه تنها اسم را فراموش میکند، بلکه اسم نادرستی به جای آن ابراز میکند. شخص مورد نظر به خود فشار میآورد تا نام درستی از حافظهاش گریخته به یاد بیاورد، ولی اسمهای جایگزین یعنی اسمهای نادرست بر زبانش جاری میشود و با وجودی که او به نادرستی آنها پی برده، باز اسمهای «جایگزین» با پافشاری دست از سرش برنمیدارد. به تعبیری میتوان گفت روندی که باید منتهی میشد به بازیافتن اسم درست، با اسم نادرست «جابهجا» شد. دلایل من بر پایه روانشناختی است، بر این اساس این «جابهجا»یی به اختیار شخص بوده و حتی طبق ضابطهای مسیری قابل پیشبینی طی میکند. به عبارت دیگر، تصور من این است که اسم یا اسمهای جانشین با آن اسمی که در آن لحظه از ذهن گریخته به شکلی ارتباط دارد و مسیر آن قابل ردیابی است.»
زیگموند فروید بنیانگذار روانکاوی، بیانکنندهی تئوری شخصیت و پیشگام جنبشهای فکری در ماه مه 1856 متولد شد. او در خانوادهای یهودی با وضعیت مالی متوسط در شهر فرایبورگ که در حال حاضر بخشی از آلمان است کودکی خود را گذراند. فروید در چهار سالگی به شهر وین در اتریش مهاجرت کرد و تقریبا سراسر زندگیاش را در آنجا گذراند. او در سال 1873 وارد دانشکدهی پزشکی در دانشگاه وین شد و هشت سال بعد فارغالتحصیل شد. فروید در کنار دروس مربوط به پزشکی علم فلسفه را نیز دنبال میکرد و برای ادامه تحصیل راهی پاریس شد. او زیر نظر «ژان مارتین»، متخصص مغز و اعصابی که از هیپنوتیزم برای درمان استفاده میکرد مشغول به کار شد و به چند زبان مختلف اروپایی تسلط پیدا کرد.
زیگموند فروید پس از بازگشت به وین به عنوان متخصص مغز و اعصاب مشغول به کار شد و درمانهای معمول را کنار گذاشت. او از روش هیپنوتیزم «ژان مارتین» استفاده کرد با این تفاوت که بیمارانش را ترغیب کرد به جای قرار گرفتن در خلسهای عمیق آزادانه بدون هرگونه خودسانسوری صحبت کنند. زیگموند فروید طی آنالیزهای رفتارهای افراد مختلف به تاثیر رفتارهای جنسی در کودکی پی برد. در ابتدا این روانکاو مشهور گمان کرد بیمارانش توسط خانوادههایشان مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفتهاند درحالیکه پس از تحقیق بیشتر متوجه شد این موضوع نشات گرفته از تمایلات کودکان به بزرگسالان است.
در ادامهی این تحقیقات زیگموند فروید سال 1900 کتاب «رویا» را با نام اصلی Dreams منتشر کرد که مفسران آن را درخشانترین اثر او دانستند. او در این کتاب بیان کرد كه رویاها بیانات بسیار پنهانی از آرزوها و ترسهای عمیق انسانها هستند و می توانند تاثیر بزرگی روی شخصیت افراد بگذارند.
زيگموند فرويد سالهای پایانی زندگیاش را درگیر بیماری سختی بود و به دلیل حضور نازیها در اتریش به انگلستان مهاجرت کرد. او در سپتامبر 1939 با تزریق میزان زیادی مورفین درگذشت و خاکستر حاصل از سوزاندن جسدش را در پایهی گلدانی که همیشه در اتاق فروید بود قرار دادند.
نظریههای زیگموند فروید بر علمهای روانشناسی، انسان شناسی، هنر و ادبیات تاثیر بهسزایی داشت و تفکر انسانها را به چالش کشید البته با گذشت زمان بعضی از گفتههای او در مورد زنان با انتقاد روبهرو شد ولی همچنان کتابهای او جزو پرفروشترین کتابهای حوزهی روانشناسی و روانکاوی است. او آثار متعددی را منتشر کرده که از جمله آثار او که به فارسی ترجمه شده میتوان به «اصول روانکاوی بالینی»، «موسی و یکتاپرستی»، «کودکی را میزنند، گزیدهای از مقالات بالینی روانکاوی فروید»، «مکانیزمهای دفاع روانی» و «تمدن و ناکامیهایش» اشاره کرد. کتاب الکترونیکی همهی آنها در سایت و اپلیکیشن فیدیبو برای خرید و دانلود موجود است.
کتاب فراموشکاری را حسن اكبريان طبری از نسخه انگلیسی به فارسی ترجمه کرده و انتشارات کتابسرای تندیس آن را منتشر کرده است که نسخه الکترونیک آن در همین صفحه برای خرید و دانلود موجود است. حسن اكبريان طبری کتابهای مختلفی را ترجمه کرده است که بیشتر آنها در حوزه ادبي، نقد ادبي و روانشناسي هستند. او مدتی را عضو «شوراي كتاب كودك» بوده و ترجمه آثار بزرگان روانشناسی را در کارنامهی خود دارد. طبری علاوهبر ترجمه اثر زیگموند فروید، کتابهای «انسان و اسطورههایش» نوشتهی «گوستاو یونگ» و «در راستای هدف» نوشتهی «وین دایر» را نیز به چاپ رسانده است. همچنین او آثار «داستایوسکی» و «جک لندن» را در ادبیات داستانی ترجمه کرده است.
حسن اكبريان طبری دربارهی زیگموند فروید و شاگردش، «گوستاو یونگ» در مصاحبها یبیان کرده است :«فرويد روانشناس نامدار اتريشي ناخودآگاهي را حوزهاي «كودكانه، بيمنطق، كامجويانه و...» تعريف ميكرد. وي حتي معتقد بود كه ناخودآگاهي بخش ناچيز و بياهميتي است كه از خودآگاهي ناشي شده است. در حالي كه شاگرد او يونگ ناخودآگاهي را بخش عمده روان آدمي ميدانست. به باور يونگ انسانها از زماني بس دور و دراز و از همان آغاز روند سير تكويني شان فقط داراي ذهن ناخودآگاه بودند ولي در سايه زندگي جمعي به ويژه از سپيده دم تمدن و شهرنشيني كم كم لايه نازك و شناور خودآگاهي چونان حصاري قلمرو ناخودآگاه شان را فرا گرفت. به عبارت ديگر ناخودآگاه قدمتي به سالمندي انسان دارد، در صورتي كه خودآگاه از پيشينه چنداني برخوردار نيست.