«اکنون این جنگ بزرگ میان سایق زندگی و سایق تخریب روند آینده را نشان خواهد داد.» این جمله را زیگموند فروید به پایان چاپ دوم کتاب تمدن و ملالتهای آن اضافه کرده است. تمدن و ملالتهای آن در زمان جنگ جهانی منتشر شد و زیگموند فروید که آن زمان در آلمان نازی میزیست با همین تک جمله آنچه را در دورنمای بشر میدید به اثرش اضافه کرد. تمدن و ملالتهای آن با عینک روانکاوی به تمدن، علل شکلگیری، آثار و پیامدهای آن پرداخته است. این کتاب یکی از پرفروشترین کتابهای روانکاو مشهور اتریشی و پدر علم روانکاوی است که در آن بخشی از دغدغهاش دربارهی شکل زندگی بشر را آورده است.
تمدن و ملالتهای آن، یکی از پرفروشترین کتابهای زیگموند فروید، روانکاو آلمانی انتهای قرن نوزدهم و ابتدای قرن بیستم است. فروید این کتاب را سال 1930 نوشت و در آن به دیدگاههای روانکاوی دربارهی تمدن و فرهنگ پرداخت. این کتاب با لحنی ساده و روان و بدون استفاده از اصطلاحات تخصصی نوشتهشده است تا مخاطب عام هم بتواند از آن استفاده کند.
این کتاب به تعارض میان نیازهای فردی و انتظارات اجتماعی پرداخته است و دربارهی تمدن، زندگی اجتماعی بشر، علل شکلگیری و تحولات آن صحبت میکند.
تمدن و ملالتهای آن در همان چاپ اول با استقبال آلمانیها مواجه شد و در کمتر از یک سال به چاپ دوم رسید. این کتاب در هشت فصل نوشتهشده است و فروید در این کتاب مانند دیگر آثارش از زاویهی دید خاص خود تمدن، انسان و نیازهای او را به چالش کشیده است. این کتاب یکی از مهمترین تأثیرگذارترین آثار روانشناسی مدرن است که بااینکه سالها از نخستین انتشاران میگذرد هنوز هم اهمیت خود را حفظ کرده است.
کتاب سایق عشق و سایق مرگ را بهعنوان دو عامل محرک برای رشد یا زوال تمدنها در طول تاریخ در نظر گرفته است. فروید بیان میکند که کشمکش این دو است که مسیر تاریخ بشر را معین میکند. در واقع او بیان میکند نیروهایی در وجود ما هست که ما را به رفع نیازها و غرایزمان راهنمایی میکند، او این نیروها را سایق نامیده است، فروید سایقها را فردی میداند و بیان میکند زندگی اجتماعی انسان باعث شده است او مجبور باشد بخشی از سایقهایش را سرکوب کند. در واقع او میگوید که بعضی نیازهای فردی انسان برای جامعه مضر است پس تمدن قوانینی را وضع میکند که این رفتارها، مثلاً کشتار و تجاوز و ... را منع میکند و برای آنها مجازات تعریف میکند. این مسئله در ادامه پیامدهایی را به دنبال دارد که باعث ایجاد چیزی میشود که فروید آن را ملالتهای فرهنگی نامیده است. در واقع فروید میگوید که کیفیت ذاتی تمدن این است که نوعی احساس نارضایتی در شهروندانش ایجاد کند.
این تکلیف بسیار بزرگ به نظر میرسد و طبیعی است که در برابر آن احساس بیجرئتی کنیم. آن مختصر چیزی که توانستهام دریابم ازاینقرار است.
پسازآن که انسان نخستین کشف کرد که بهبود سرنوشتش بر کرهی خاک به معنی واقعی کلمه در دست خود اوست دیگر همکاری یا ضدیت افراد دیگر برایش مطمئناً بیاهمیت نبوده است. دیگران برایش بهعنوان همکار ارزش پیدا کردند؛ زیرا زندگی کردن با آنان مفید بود. حتی پیش از آن، یعنی زمانی که به میمون شباهت داشت. به تشکیل خانواده عادت کرده بود. احتمالاً اعضای خانواده. نخستین یاوران او بودند. میتوان حدس زد که تأسیس خانواده مربوط به این بوده است که نیاز به ارضای جنسی، دیگر مانند مهمانی نبود که ناگهان پیدا میشود و پس از رفتن دیگر از او خبری نمیآید. بلکه مانند مستأجری دائمی مستقرشده بود. ازاینرو جنس نر این انگیزه را پیداکرده بود که جنس ماده یا کلیتر بگوییم، ابژهی جنسی را نزد خویش نگاه دارد و ماده که نمیخواست از کودکان بیپناهش جدا شود باید به خاطر آنان نزد نر که قویتر بود میماند. این خانواده بدوی هنوز فاقد یک جنبهی اساسی تمدن بوده است؛ زیرا اعمال قدرت رئیس و پدر خانواده بیحد بوده است. در توتم و تابو کوشیدهام راهی را نشان بدهم که این خانواده را به مرحلهی بعدی همزیستی که بهصورت اتحاد برادران بوده است، میرساند. پسران به این نتیجه رسیده بودند که برای غلبه کردن بر پدر توانایی جمع متحد. از توانایی فرد بیشتر است. فرهنگ توتمی بر پایهی محدودیتهایی استوار است که افراد میبایست بهمنظور تحکیم وضع جدید برای یکدیگر قائل میشدند. دستورات تابو نخستین «قانون» بود. پس زندگی مشترک انسانها پایهای دوگانه داشته است. یکی اجبار به کار کردن که از بیرون تحمیل میشد و دیگر نیروی عشق که باعث میشد که مرد نخواهد از ابژهی جنسیاش (زن) محروم باشد و زن نخواهد از کودکش (که بخشی از بدنش بوده است) جدا شود. چنین بود که عشق و ضرورت. اولیای تمدن شدند.
نخستین نتیجهی تمدن در آن زمان این بود که تعداد افراد بیشتری میتوانستند در جمع بمانند و چون این دونیروی بزرگ تأثیر همسو داشتند، تکامل بعدی باید طبق انتظار راهی هموار میداشت و به چیرگی بهتر برجهان بیرون و ممکن است چنین تمدنی بر اعضای تشکیلدهندهاش جز تأثیری سعادتبخش داشته باشد.
زیگموند فروید نویسنده، عصبشناس و روانشناس مشهور اتریشی متولد سال 1856 است. او در خانوادهای یهودی به دنیا آمد و کودکی خود را در فرایبورگ گذراند. او در چهارسالگی همراه خانوادهاش به وین رفت و بیشتر عمرش را در این شهر گذراند
فروید سال 1873 وارد دانشکدهی پزشکی شد او پس از پایان تحصیلاتش به پاریس رفت و به تحصیل درزمینهی اعصاب و روان مشغول شد. او در پاریس به چند زبان اروپایی مسلط شد و روشهای تازه و نویی برای درمان بیماران یاد گرفت.
زیگموند فروید پس از بازگشت به وین روشهای مختلفی را برای درمان بیمارانش در پیش گرفت. او تصمیم گرفت از بیمارانش بخواهد آزادانه با او حرف بزند و خودش به تحلیل شخصیتهای آنها مشغول شد. سال 1900 بود که زیگموند فروید اولین کتابش را منتشر کرد. کتاب «تفسیر رؤیا» که هنوز هم مشهورترین اثر زیگموند فروید و یکی از محبوبترین آثار اوست. او در این کتاب از تأثیر بزرگ رؤیاها بر شخصیت انسان صحبت کرد و از خواستهها و ترسهای انسان سخن گفت. این آغاز راهی بود که فروید را به پدر علم روانکاوی تبدیل کرد.
زیگموند فروید آثار بسیار زیادی در کارنامه دارد که از میان آنها میتوان به کتابهای «موسی و یکتاپرست»، «آینده یک پندار»، «توتم و تابو»، «فراموشکاری»، «مبانی روانکاوی» و «مکانیزمهای دفاع روانی» اشاره کرد
توماس مان نویسنده و متفکر بزرگ آلمانی دربارهی زیگموند فروید مینویسد: «این پزشک روانشناس روزی بهعنوان زمینهساز اومانیسم آینده مورد تجلیل واقع خواهد شد، اومانیسمی که آمدنش را حس میکنیم و تا فرارسیدنش راههای بسیاری را پیموده است که اومانیسمهای گذشته بویی از آن نبرده بودند. اومانیسمی که به نیروهای جهان مادون، یعنی جهان ناهشیار رابطهای جسورانهتر، آزادتر، شادمانتر و هنرمندانهتر خواهد داشت.»
زیگموند فروید در سالهای پایانی زندگیاش بسیار بیمار بود و درنهایت در سال 1939 با تزریق مورفین درگذشت. خاکستر او را در پای گلدانی که همیشه در اتاقش نگه میداشت ریختهاند.
تمدن و ملالتهای آن مانند سایر آثار فروید با استقبال زیادی در ایران مواجه شده است. مترجمان مختلفی این کتاب را به فارسی برگرداندهاند و ناشران مختلف در زمانهای متفاوت آن را روانهی بازار کتاب ایران کرده آند. یکی از ترجمههای این اثر بانام «ناخوشایندیهای فرهنگ (تمدن و ناخرسندیهای آن)» با ترجمهی امید مهرگان سال 89 منتشرشده است. انتشارات گام نو این ترجمه را روانهی بازار کتاب ایران کرده است. ترجمهی دیگر این اثر را خسرو همایونپور انجام داده و شرکت چاپ و نشر بینالملل آن را چاپ کرده است. این ترجمه سال 92 به بازار کتاب ایران آمد. بنفشه جعفر نیز این کتاب را با عنوان «تمدن و ناکامیهایش» برای نشر روزگار نو ترجمه کرده است. همچنین این کتاب با عنوان «ملالتهای تمدن» با ترجمهی محمود بهفروزی نیز در بازار کتاب ایران موجود است. انتشار این ترجمه را نشر مصدق انجام داده است. ترجمهی شاهرخ علیمرادیان از این کتاب با نام «ناخوشیهای تمدن» را نیز انتشارات هاشمی چاپ کرده است.
محمد مبشری این کتاب را سال 83 از آلمانی به فارسی برگرداند و نشر ماهی آن را منتشر کرد. این ترجمه از تمدن و ملالتهای آن تاکنون چندین بار تجدید چاپشده است.
فروید و آثار او خط فکری خاصی دارد و جهانبینی به خصوصی را به مخاطب ارائه میدهد. مطالعهی آثار فروید که از دیدگاه کاملاً روانکاوانه به تمام پدیدههای بشری نگاه کرده است به مخاطب اجازه میدهد نوع جدیدی از فلسفهی زندگی را تجربه کند. آثار فروید برای تمام کسانی که میخواهند نگاهی متفاوت به دنیای اطرافشان بیندازند آثار مناسبی است. تمدن و ملالتهای آن نیز اثری است که رابطهی انسان و اجتماع را به شکلی متفاوت تفسیر کرده است و نکات بسیار خوبی برای خوانندهی تیزبین در خود دارد.
آنچه در بالا خواندید بررسی و نقد کتاب تمدن و ملالتهای آن اثر زیگموند فروید با ترجمهی محمد مبشری است. خرید و دانلود کتاب الکترونیکی این اثر در همین صفحه ممکن است.