کتاب شرایط عشق نشر گروه انتشاراتی ققنوس

. شور و تمنا بر ذهن سیطره پیدا می کند،همانند آتش به هر چیز قابل اشتغالی که در آن نزدیکی است سرایت می کند.شور و تمنای سوزان عشق دهان عقل را می‌بندد،ما را از عمل عقلانی غافل می کند.حیران و لا یعقل می شویم و دیگر نمی توانیم تشخیص دهیم و حکم کنیم که آیا شور و تمنای ما با رفتار عقلانی مطابقت می کند یا نه.توان آن را از دست می دهیم که محاسنِ معشوق را سبک و سنگین کنیم.عشق بر حسب این نگرش بدبینانه،نوعی گرسنگی است که از فرط شدنش اسیر و بنده ی آن می شویم.«حماقت» عشق زمانی آشکار است که عاشق راهی برای جدا کردن خود از آن شخص یا شئ ندارد،زمانی که قدرت آن را از دست می دهد که ترک تعلق کند و صرفا چند صباحی با یاد آن دلبستگی دستخوش اندوه و نومیدی شود به جای آن که از امکان خوشبختی به طور کلی امید برگیرد.کسی که از گرسنگی هلاک شده است چه بسا وسوسه شود چیزی را بخورد که هر کس دیگری آن را پس می زند،به عبارت دقیق‌تر_هر کس که خیلی گرسنه نباشد یا خاطر جمع باشد که به زودی غذایی لذیذتر می رسد.اما نیروهایی که در ما اشتیاق عشق ورزیدن به شخصی دیگر را بر می انگیزند،تنهایی،نیاز به صمیمیت با دیگری،نیاز به اینکه کسی به ما نیاز داشته باشد،نیاز به گرمی و مهربانی ممکن است به قدری عظیم باشند که باعث شوند ما به شکلی رفتار کنیم که گویی از فرط گرسنگی کم مانده است هلاک شویم.به قدری بی طاقت شده ایم و به جان آمده ایم که قوه تشخیص خود را از دست داده ایم،هر چیزی که در دسترسمان قرار دارد برایمان جذاب و دل انگیز به نظر می رسد.به هر چیزی،به هر کسی،آویزان می شویم.بی طاقتی و به جان آمدگی بر قوه تشخیص و حسن انتخاب فائق می شود.نمی توانیم وقتی که اوضاع بسیار ناجور است عقب بکشیم.نمی توانیم صبوری پیشه کنیم و منتظر بمانیم تا شخصی پیدا شود که به حال ما مناسبتر باشد.#ادموند_برگلر روانکاو آمریکایی اینچنین استدلال می کند که آدم ها غالبا به این خاطر عاشق کسی می شوند که بتوانند وضعیت ها و صحنه های از دوران کودکی خود را تکرار کنند.روند عاشق شدن ممکن است تحت تاثیر درک آنچه برایمان خوب است نباشد،بلکه متاثر از نیروهای ناخودآگاهی باشد که باعث می شوند دلبسته کسی شویم که با او می توانیم مثل افراد معتاد لذتی را که به حالمان زیانبار است مکرر کنیم. . #شرایط_عشق #فلسفه_صمیمیت #جان_آرمسترانگ

کتاب خیلی خوبیه ، البته تا چند فصل اول موضوع کتاب خیلی مشخص نیست و برای عموم شاید کمی سنگین باشه و بیشتر درباره نظریه های فلسفی صحبت میشه اما بعد از تقریبا فصل ششم با موضوع اصلی کتاب روبرو هستیم و ریشه هایی از روانشناسی و گاهاً کتاب تحلیل روابط متقابل(ta) رو میشه احساس کرد

خیلی حاشیه میره. داره درباره هدف عشق حرف می زنه، یهو میره به زمان انسان غارنشین و کشف آتش. می تونست خیلی مختصر و مفید تر توضیح بده ولی زیاده گویی زیاد داره. دوستی گفتن تا چند فصل اول کتاب همینه ولی مشکل اینه که همین چند فصل اول رو نمیشه به راحتی تحمل کرد. خوندن این کتاب خیلی حوصله میخواد.

بنظرم کتابی‌ست بسیار آموزنده و بینش‌بخش و قابل چندین بار خواندن در مقاطع گوناگون زندگی.

کتاب معمولی و بلاتکلیف...کتابهای خیلی بهتری به فارسی درباره عشق و فلسفه ترجمه شده .

کتاب بسیار خوبی است که نیاز به تأمل دارد. حتما پیشنهاد میکنم بخونید.

کتاب خوبی بود نه عالی ولی خوب بود

کتاب خیلی خوبی بود☀️ جملات عمیق و زیبا

ممنونم، کتاب خوبی است..

they dedd