کتاب شفای قلب نشر انتشارات البرز

«مجبوری باهاش زندگی کنی»، واقعیتی تلخ و دردناک که پذیرش آن برای افراد سوگوار کاری تقریبا غیرممکن است. اما از آن‌جایی که زندگی آن‌قدر هم بی‌رحم نیست و همیشه می‌توان به روزهای بهتر امیدوار بود، «لوییز ال. هی» و «دیوید کسلر» اینجا هستند تا در سوگواری و غم از دست دادن عزیزانتان، با شما هم‌دردی کنند. این هم‌دردی چیزی بیش از یک‌جا نشستن و پابه‌پا غصه‌ خوردن است. آن‌ها مثل دو دوست مهربان و دلسوز کنارتان می‌نشینند و واقعیت‌های دلشکستگی و فقدان را برایتان تعریف می‌کنند. پس به این دو روان‌شناس بزرگ اعتماد کنید تا بتوانید حتی در بدترین شرایط همچنان سرپا بمانید و زندگی کنید.

خلاصه فصل‌های کتاب شفای قلب

در فصل اول این کتاب با انواع گوناگون شکست آشنا می‌شوید. شکست‌های پیچیده و بغرنج، غیرقابل تحمل، و حبس‌کننده شکست‌هایی هستند که باید ابتدا با تعریف دقیق آن‌ها آشنا شوید تا بتوانید مطالب کتاب را بهتر درک کنید.

فصل دوم درباره‌ی جدا شدن و قطع ارتباط است. در این فصل انواع ارتباط را می‌شناسید. اما پیش از آن باید خود را کامل و درست بشناسید. مفهوم عشق هم در این فصل به طور کامل توضیح داده شده است.

فصل سوم درباره‌ی اشکال مختلف جدایی است. تمرکز این فصل بیشتر روی خیانت و جدایی همسران است. در این فصل راهکارهای مفیدی برای مبارزه با اندوه خیانت پیشنهاد شده است. ضمن این که سرنوشت و وضعیت فرزندان هم به عنوان یکی از مهم‌ترین عوارض این نوع شکست، با دقت بررسی شده است.

فصل چهارم درباره‌ی مرگ عزیزان و غم از دست دادن اطرافیان است. در این فصل یاد می‌گیرید که چطور باید دست از سرزنش خود بردارید و با پذیرش خطاها و اشتباهات سعی کنید زندگی جدیدی شروع کنید. رهایی از احساس گناه و پشیمانی پس از مرگ اطرافیان یکی از کلیدی‌ترین نکات برای تسکین این نوع شکست است، که در این فصل با راهکارهای آن آشنا می‌شوید.

در فصل پنجم درباره‌ی راهکارهای کنار آمدن با مرگ حیوانات خانگی آشنا می‌شویم. در این فصل می‌آموزیم که چطور غم از دست دادن حیوانات خانگی دوست‌داشتنی خود را مدیریت کنیم و پس از آن‌ها همچنان به زندگی ادامه دهیم.

فصل ششم درباره‌ی انواع دیگر عشق‌ها و شکست‌ها است. از دست دادن فرزند و سقط جنین یا حتی شغل مورد علاقه، از شکست‌هایی هستند که در این فصل با روش‌های پذیرش آن‌ها آشنا می‌شوید.

در فصل هفتم نکاتی کلی درباره‌ی مفهوم شکست آمده است. در این فصل یاد می‌گیرید که چطور قلب آزرده و شکسته‌ی خود را شفا دهید و به زندگی معمولی خود برگردید.

درباره کتاب شفای قلب

ناراحت باشید، اما بدون رنج و عذاب. هدف نویسندگان این کتاب این است که به شما کمک کنند بدون رنج و تاسف، احساس ناراحتی کنید. آن‌ها با زبانی ساده و روان توضیح می‌دهند که عذاب و رنج کشیدن، بخشی از ناراحت بودن نیست. افراد می‌توانند بدون این که خود و دیگران را از زندگی محروم کنند، ناراحت باشند و هم‌زمان به زندگی و تلاش برای بهبود حال خود تلاش کنند. برخلاف چیزی که ممکن است به نظر برسد، هدف از این کتاب این نیست که پس از طلاق، سقط جنین یا مرگ عزیزان، از شما فردی خوشحال و پرانرژی بسازید. طبیعت و سرشت انسان این است که پس از فقدان سوگواری کند. مبارزه با این پدیده می‌تواند بسیار مخرب و آسیب‌رسان باشد. نویسندگان این کتاب، سوگواری را حق افراد می‌دانند، مساله این است که این سوگواری با عذاب و رنج همراه نباشد. بدتر از آن این است که بخواهید خود را سرزنش کنید و با یادآوری تمام خاطرات، حرف‌ها و رفتارها، برزخی عذاب‌آور در ذهن خود ایجاد کنید. حالا حتی کوچک‌ترین جزییاتی را که پیش از این اهمیتی نداشت، چنان واضح و زنده به خاطر می‌آورید که تبدیل به هیولایی موهوم برای شکنجه‌ی ذهن و روحتان می‌شود. سوگواری درست و سالم همان چیزی است که آن را به ساده‌ترین شکل ممکن در این کتاب می‌آموزید.

در محتوای این کتاب سه بخش عمده وجود دارد. بخش اول کمک به شما برای حس کردن احساستان است. باید احساسات خود را بپذیرید تا بتوانید با آن‌ها کنار بیایید، شناسایی اشتباه احساسات می‌تواند خیلی مخرب‌تر از خود آن احساس باشد. شاید از فقدان و مصیبتی که برایتان پیش آمده عصبانی هستید، اما آن را همان ناراحتی تصور می‌کنید. عصبانی باشید، اما بدانید که عصبانی هستید تا بتوانید آن را کنترل کنید.

بخش دوم درباره‌ی این است که بگذارید زخم‌های کهنه سرباز کنند تا بتوانید آن‌ها را التیام دهید. ممکن است در فقدانی که در حال حاضر تجربه می‌کنید، بتوان ردپایی از زخم‌های قدیمی را دید. اگر این زخم‌ها را شناسایی نکنید، ممکن است تا پایان زندگی مدام آن را با خود به این طرف و آن طرف بکشید. اگر نامزدی‌تان به هم خورده، ممکن است فکر کنید که لایق عشق و دوست داشته شدن نیستید. اما پیش از این، چند بار دیگر این حرف را با خود تکرار کرده‌اید؟ این که از گفتن چنین حرف‌هایی به نوعی به خود ترحم می‌کنید و حتی ممکن است از آن لذت ببرید، واقعیتی است که باید بپذیرید در طولانی مدت می‌تواند بسیار آسیب‌رسان و خطرناک باشد.

بخش سوم درباره‌ی تغییر تفکرات اشتباه در مورد روابط، عشق و زندگی است. خیلی از ما میراث‌دار تفکرات پدر و مادرهایمان هستیم. والدین همیشه سعی می‌کنند بهترین شرایط مادی و روانی را برای زندگی فرزندان خود فراهم کنند. اما حتی خودشان هم نمی‌دانند چه تعریفات اشتباهی از روابط و عشق به فرزندانشان می‌آموزند. مثلا وقتی کسی را از دست می‌دهیم، ممکن است بشنویم که مردم چقدر بدون محبت و عشق درباره‌اش صحبت می‌کنند. حالا به خاطر رفتار و فکر دیگران، این ما هستیم که خودمان را سرزنش می‌کنیم، مراسم ختم را هرچه باشکوه‌تر برگزار می‌کنیم و مدام انتظار هم‌دردی داریم.

به خاطر داشته باشید که «یک قلب شکسته، همیشه یک قلب باز است». این باز بودن فقط برای پذیرش هم‌دردی و محبت دیگران نیست، این قلب شکسته حالا کاملا مستعد هر نوع احساسات منفی مانند خشم، نفرت و ناامیدی هم هست. اینجاست که باید با حساسیت بسیار بالایی آن را تسکین داد و زخم‌هایش را ترمیم کرد. این کتاب برای این نوشته شده تا بتواند رنج شکست و فقدان را در افراد تسکین دهد. واقعیت این است که وقتی کسی یا چیزی را از دست می‌دهیم، باید ناراحت باشیم. دوره‌ی سوگواری باید به شکل طبیعی و نرمال، روند خود را طی کند تا فرد به مرحله‌ی پذیرش برسد. طولانی شدن این دوران ممکن است آسیب‌های جدی به فرد و اطرافیان برساند. در این کتاب راهکارهایی ساده و کوچک برای شناخت انواع اندوه و دلشکستگی بیان شده است. برای این که بتوانید تمام این پدیده‌ها را به‌خوبی بشناسید، باید این کتاب را دقیق مطالعه کنید. زبان کتاب روان و آسان است و از صطلاحات تخصصی در آن استفاده نشده است. پس با کتابی خوش‌خوان سروکار دارید که باید با تمرکز آن را بخوانید.

درباره لوییز ال هی و دوید کسلر

دیوید کسلر نویسنده‌ی بزرگی است که خیلی از مردم دنیا برای رهایی از اندوه و رنج به کتاب‌ها و راهکارهای او پناه می‌برند. او متخصص مشاوره و درمان اندوه و ناراحتی است و کتاب‌های زیادی هم در این باره نوشته است. او با همراهی لوییز هی، روان‌پزشک و متخصص در زمینه‌ی مرگ و فقدان، این کتاب را نوشته است؛ کتابی که پس از مدتی کوتاه توانست از پرفروش‌ترین‌های دنیای کتاب باشد. همراهی این دو نویسنده، باعث شده تا مطالب این کتاب در کنار تنوع موضوعات، پیام‌های کاربردی و روشنی داشته باشد.

در بخشی از کتاب شفای قلب می‌خوانیم

الا یک حیوان خانگی به نام گارلیک داشت. برای سال‌ها، گارلیک در همسایگی معروف شده بود. هر کس که از حیاز آن‌ها می‌گذشت می‌گفت: «سلام گارلیک!». وقتی گارلیک در سن بالا مرد، الا و خانواده‌اش به این فکر کردند که چقدر زندگیِ او را با همسایگان تقسیم کرده بودند، ولی چرا نمی‌توانستند مرگش را با بقیه تقسیم کنند؟ این که او از دید همگان همچون یک اسباب‌بازی ناپدید شده بود، چیز قشنگی نبود. و اگر آن‌ها غم خود را پنهان نگه می‌داشتند، برای هفته‌ها و ماه‌ها با همسایگان روبه‌رو می‌شدند که از آن‌ها می‌پرسیدند «گارلیک کجاست؟». در آن هنگام باید آن را پشت هم تکرار می‌کردند و توضیح می‌دادند. الا تصمیم گرفت یک آگهی درگذشت برای گارلیک بنویسد و آن را با عکس‌های او برای همه‌ی همسایگان ایمیل کند:

ما با عشق، غم خود را با همسایگانمان تقسیم می‌کنیم.

در کمال شگفتی تقریبا همه این خبر را با عشق پذیرفتند. هنگامی که یک روز الا در آشپزخانه‌ی همسایه‌اش بود، عکسی از گارلیک دید که روی یخچال نصب شده بود.