معرفی کتاب یک روز باید به آفریقا بروم

کتاب یک روز باید به آفریقا بروم نوشته هانا صابر، یک مجموعه شعر است که به بررسی عواطف و تجربیات انسانی می‌پردازد. این اثر با زبانی زیبا و تصویرسازی‌های قوی، احساسات عمیق را به خواننده منتقل می‌کند و به نوعی سفر در دنیای احساسات و تفکرات شاعرانه را به تصویر می‌کشد. هانا صابر در این مجموعه، به موضوعاتی چون عشق، زندگی، و طبیعت پرداخته و با استفاده از زبان شاعرانه، خواننده را به دنیای خود دعوت می‌کند. انتشارات نگاه این کتاب را به صورت چاپی و الکترونیکی منتشر کرده و این نسخه از نوع کتاب الکترونیکی است.

شعرهای این مجموعه به خوبی توانسته‌اند با عواطف انسانی ارتباط برقرار کنند و احساسات عمیق را به تصویر بکشند. هر شعر در این کتاب، دنیای خاص خود را دارد و می‌تواند خواننده را به تفکر و تأمل در مورد زندگی و تجربیاتش وادار کند. این کتاب به عنوان یک منبع الهام‌بخش برای علاقه‌مندان به شعر و ادبیات عمل می‌کند و می‌تواند به درک عمیق‌تری از احساسات انسانی کمک کند.

معرفی نویسنده کتاب یک روز باید به آفریقا بروم

هانا صابر ، شاعر و نویسنده ایرانی، دارای مدرک دکترای فلسفه‌ی هنر است. از جمله آثار او می‌توانیم به کتاب‌های یک روز باید به آفریقا بروم و در سایه‌ی اشیا اشاره کنیم.

چرا باید کتاب یک روز باید به آفریقا بروم نوشته هانا صابر را بخوانیم؟

کتاب یک روز باید به آفریقا بروم نوشته هانا صابر، یک مجموعه شعر است که به دلایل متعددی باید مورد توجه قرار گیرد. نخستین دلیل، عمق احساسی و زیبایی زبانی است که در این اشعار به کار رفته است. هانا صابر با استفاده از زبان شاعرانه و تصویرسازی‌های قوی، توانسته است احساسات عمیق انسانی را به تصویر بکشد و خواننده را به دنیای خاص خود دعوت کند. این ویژگی باعث می‌شود که هر شعر به یک تجربه منحصر به فرد تبدیل شود و خواننده را به تفکر و تأمل وادارد.

دومین دلیل، تنوع موضوعاتی است که در این مجموعه مورد بررسی قرار گرفته است. شعرهای این کتاب به موضوعاتی چون عشق، زندگی، طبیعت و تجربیات انسانی می‌پردازند. این تنوع به خواننده این امکان را می‌دهد که با احساسات و تجربیات مختلفی آشنا شود و درک عمیق‌تری از زندگی پیدا کند.

در بخشی از کتاب یک روز باید به آفریقا بروم می‌خوانیم

وظایفم روی میز کارم تلنبار شده

نامه‌ی اخطاری برایم آمده

قهوه‌ای با فومی غلیظ تیار می‌کنم

چند شعر می‌خوانم

چند برگ از جعفری‌های باغچه را می‌چینم

قلبم طوری نازک شده

که در شبنم روی سبزی

در بوی قهوه

پَرچ می‌شوم

فیلمی از اوز و می‌بینم

خانه‌هایی از کادرهای مستطیلی

خانه‌هایی با ریتمی کند

زن‌ها با برس‌های نرم در حال گردگیری‌اند

هر چیزی که می‌افتد

فوراً کسی آن را سر جایش می‌گذارد

و غم طوری واقعی است که هیچ‌کس چاره‌ای جز لبخند ندارد

پس از باران،

هوا تأثیر خنده‌ی یک کودک را دارد

از میز کارم فاصله می‌گیرم

چیزها را سر جایشان برنمی‌گردانم

به تلفن‌ها پاسخ نمی‌دهم

پیشنهادهایی برای دوستداران کتاب یک روز باید به آفریقا بروم

در صورتی‌که از خواندن کتاب یک روز باید به آفریقا بروم لذت برده‌اید، کتاب‌های زیر را نیز به شما پیشنهاد می‌کنیم:

کتاب تا نیمه‌ی راه، نشر شمشاد

کتاب ناگاه برف باران، انتشارات فرشید پرس

کتاب اسکارلت دهه‌ی شصت، نشر چشمه