کتاب رایگان صدای زندگی نشر فیدیبو

توصیفات صحنه را بسیار دوست داشتم. اشاره به symptom های بیماری و انتطار کشیدن های آگاهانه برای آنها که بیش از هر چیزی ممکن است همین دانستگی ما را آزار دهد. نگاه شخصیت به داستان‌ها و رجوع به انها برای مقایسه و احساس همزاد پنداری هم برایم بسیار دلنشین بود. پایان بندی را خیلی سریع‌تر از میانه داستان دیدم و انگار داستان به سرعت حل و فصل شد که احتمالا به علت محدودت کلمه بود... در کل بسیارلذت بردم... قلمتان مانا

قلم خوبی داشت و خداروشکر آخر داستان خیلی خوب و امیدوار کننده تمام شد.سالم باشید همیشه دوست عزیز و زنگی هر لحظه شمارو صدا کنه.

Zahra Mohagheghi

۱۴۰۳-۰۸-۰۵

5

به نظر من عالی بود گاهی در زندگی واقعا احتیاج داریم یکی از درونمان ما را صدا کند................

خیلی خوب و جالب بود👍

خداروشکر که حالت خوب شد همیشه سلامت باشی

آخ مو به تنم سیخ شد =)

خیلی قشنگ نوشتی.آفرین