کتاب رایگان قیافه‌های پرتکرار نشر فیدیبو

من داستان رو خیلی دوست داشتم به خصوص روان بودن و حربان داشتن قصه رو. همچنین شناخت جغرافیای قصه و پردازش فیزیک‌های متفاوت، مثل آغوش، لمس گربه و... اما آنجایی به نظرم می‌توانست بهتر باشد که شاید پایان داستان نیاز بود چند مثال دیگر اورده شود تا عمق پراکندگی افراد گروه درک شود و جایی در پیچ و خم کوچه‌خیابان ها و خطوط و بند‌به‌بند قصه به دنبال آن اعضا و ژوپیتر و نیماها بگردیم.

mary rajaie

۱۴۰۳-۰۷-۱۸

4

من که دوست داشتم🤍 اما بنظرم آخر صفحه ۲ و اول صفحه ۳ بجای استفاده ۳ تا بود پشت سر هم میتونستید از فعل های دیگه استفاده کنید که اون تیکه کوتاه قشنگ تر بشه✨️ اما در کل داستان کوتاه خیلی قشنگی بود

آدمای پر تکرار ، برای من هم اتفاق میوفته. مثل یک جور قدرت ویژه می مونه ، چون خیلیا نمی تونن ببیننش داستان روایت جالبی داشت ، دوست داشتم

خیلی بامزه بوووود حسابی ضایع شدی کلا دیگه آشنا دیدن تو خیابون از یادت رفت

Janvieh

۱۴۰۳-۰۷-۱۸

3

جالب بود! دلم خواست هم تو رو هم نیما رو از نزدیک ببینم :))))

این گروه قیافه‌های پرتکرار مخصوص ما عینکی‌هاست🤓

بامزه بود ؛) خصوصا که منم تو این گروه قرار دارم

کوتاه و سرگرم کننده و بامزه بود.دوسش داشتم

حسین قدرتی

۱۴۰۳-۰۷-۱۸

5

👌👌خوب بود

اصلا دوست نداشتم ،آخه اینا چیه ؟؟؟!!!