کتاب قدرت داشتن یک زندگی موفق نشر انتشارات کتاب‌سرای نیک

کلید اصلی یک زندگی پرمعنا و پرموفقیت، درک مفهوم تعادل است. به اعتقاد من میزان بیش از حد هر چیزی باعث می‌شود انسان حساسیتش را حتی نسبت به لذت‌بخش‌ترین کارها و وقایع، از دست بدهد. از جمله، شکلات، پول، سکس و غیره. اولین قاشق ِدسر محبوبتان چه‌قدر خوشمزه است؟ ولی بعد از چند قاشق، پُرز‌های چشایی از محرک شیرینی اشباع می‌شوند و بعد قند خون بالا می‌رود و طعم خوشمزه کاهش می‌یابد. آزادگذاری بیش از حد و به مدت طولانی، بازده کار را کاهش می‌دهد. یک نمونه‌ی شخصی آن، دسر محبوب کودکیم پای تمشک است. وقتی که یک پسربچه بودم، به‌زحمت می‌توانستم تا وقت شام منتظر بمانم، چون همیشه می‌دانستم که مادرم مقدار زیادی پای تمشک درست کرده است. با این حال، بعد از ماه‌ها و ماه‌ها پای تمشک خوردن، نه تنها دیگر از خوردن آن دسر لذت نمی‌بردم، بلکه در چهل سال گذشته هیچ علاقه‌ای هم به سفارش دادن آن نداشته‌ام!

این مفهوم تعادل است. اگر کسی قصد موفقیت دارد، لازم است که سخت تلاش کند. همچنین به همان اندازه لازم است تا از کار دست بکشد و خوب تفریح کند. بعد، این امکان را خواهد داشت تا با کارایی بیشتر و تجدید اشتیاق، وظایف مربوط به کارش را از سر بگیرد. من همیشه سعی کرده ام برای کار کردن حدی بگذارم و در انتظار پاداشی مثل ورزش، پیتزا، یا چیزی باشم که نقش نور انتهای تونل را بازی کند. حتی در دانشکده‌ی پزشکی که ساعت‌ها و ساعت‌ها درس خواندن می‌طلبید هم، هرگز در برنامه‌ریزی یک کار تفریحی در طی یک شب سخت و طاقت‌فرسا ناموفق نبودم. حدود ساعت ۱۱شب، به سرعت به باشگاه بیمارستان می‌رفتم، چراغ‌ها را روشن می‌کردم و یک ساعت بسکت‌بال یا ورزش دیگری انجام می‌دادم.

داشتن انضباط، برای انجام کارهای هم‌زمان و متعدد توأم با اوقات تعیین‌شده‌ی تفریح برای شارژ مجدد باتری مغز، تکنیک بسیار مؤثری است و در نهایت کارهای بزرگ زیادی را به انجام خواهد رساند. آموختن تقبل کار و نظم‌دهی هم‌زمان به چندین پروژه و سپس ایجاد تعادل بین کار، تفریح و ورزش، به انسان امکان می‌دهد تا بتواند در « جاده‌ی موفقیت » حرکت کند.

-از متن کتاب-