«پایان یک نقش» مانند تکههای پراکنده یک پازل است که مخاطب باید جای مناسب هر تکه را با حدس و گمان خودش تشخیص بدهد، چون کسی که نقش راهنما را دارد (اینجا منظور راوی است) به شدت نامطمئن عمل میکند.
«پایان یک نقش» داستان اسارت است. شخصیت اصلی کتاب هانا نام دارد. او جدا از اینکه اسیر چهار دیواری مخوف زندان تلموند شده است، سالها گرفتار نقشهها و افکار شیطانی صهیونیست هم بوده است. «پایان یک نقش» به قلم جلال توکلی که در انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است، سعی داشته بار دیگر روی زشت و پلید دولت صهیونیستی را مقابل دیدگانمان به تصویر بکشد. حقایقی که همیشه پشت نقاب و پرده نمیماند و روزی آشکارا خود اصلیاش را به نمایش میگذارد.
«پایان یک نقش» در قالب نامه نوشته شده است. هانا در طول زندانی بودنش به طور مداوم برای نویسنده، بازجو و وکیلش نامه مینویسد و اجازه میدهد مخاطب کمکم با خودش و زندگیاش و چگونگی و چرایی زندانی شدنش آشنا شود.
هانا در نامههایش مدعی است که همه چیز از یک تصادف شروع شد. تصادفی که باعث آشنایی او با یک خانم تهیهکننده میشود و تا بازی در یک فیلم ادامه پیدا میکند. هانا در صحنهای از فیلمِ در حال ضبط، باعث کشته شدن یکی از دو شخصیت مقابلش میشود. شخصی که گویا سناریوی فیلم توسط او نوشته شده بود.
هنگام خواندن کتاب در ابتدا همهچیز آرام و عادی است. دختری که مرتکب جرمی شده است، بازپرسی که سعی در کشف حقیقت و چرایی کار مجرم دارد، وکیلی که تلاش میکند بیگناهی موکلش را ثابت کند. اما مخاطب با کمی پیشروی در دل کتاب و دقت کردن متوجه میشود با راوی غیرقابلاعتمادی روبرو است. راوی که مشخص نیست قصد دارد وکیلش را گول بزند یا بازجوی پرونده یا حتی خودش را.
«پایان یک نقش» مانند تکههای پراکنده یک پازل است که مخاطب باید جای مناسب هر تکه را با حدس و گمان خودش تشخیص بدهد، چون کسی که نقش راهنما را دارد (اینجا منظور راوی است) به شدت نامطمئن عمل میکند.
هانا در بخشیهای از نوشتههایش به کودکی خود و برادرش الیاس اشاره میکند. خاطراتی که پلید بودن و سناریونویسی قوی صهیونیست را یادآوری میکند.
مادرهانا هر شب قبل خواب بچههایش، دو سیب روی کمد میگذارد تا فرزندانش وقت بیدار شدن آنها را بخورند اما صبحها فقط کمد بود و جای خالی سیبها.
مادر در جواب اعتراض هانا و برادرش میگوید زن مسلمانی که با پسر خردسالش در باغ سیب یک یهودی کار میکند هر شب سیب آنها را میدزدد. هانا آن زمان از راست یا دروغ بودن گفته مادرش خبری نداشت، اما از هانیهی مسلمان و پسرش فرحان به شدت نفرت به دل میگیرد.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۶۹ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 248 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۸:۱۶:۰۰ |
نویسنده | جلال توکلی |
ناشر |