این داستان درباره چگونگى نفوذ یهودیان در کشور فلسطین با استناد به دستنوشتههاى یک رزمنده مسلمان فلسطینى است. ماجراى داستان درباره پسرى است بنام اسماعیل که با خانوادهاش در مزرعهاى در فلسطین زندگى مىکنند.
او در قالب خاطراتش مواردى چون چگونگى نفوذ عوامل بیگانه و یهودىها بعنوان کارگر در مزارع فلسطینىها، سرگذشت پسرى به نام ریاح که والدینش را ازدست داده است، آغاز ادعاى مالکیت یهودیان بر فلسطین با تکیه برآیات تورات، تلاش دشمنان براى بیرون کردن وى و خانوادهاش ازفلسطین، به آتش کشیدن خرمن مزرعه، فروش تکهاى از مزرعه به کارگر یهودى جهت تأمین مخارج بیمارستان فرزند خانواده، آتش زدن درخت زیتون مزرعه توسط یهودىها و فوت پدر، خروج ارتش انگلیس از فلسطین، شورش صهیونیستها در سال ۱۹۴۸ و قتلعام اعراب و آوارگى اعراب در اردوگاهها را بیان کردهاست.
بریدهای از کتاب ریاح
به اصرار پدر برای اینکه خالد از فکر مادر بیرون بیاید، دستش را گرفتم و به بهانه امتحان کردن فلاخنی که به تازگی ساختهام زدیم به تپههای دور دست همان جا بود که آقای هر تزل و تئودور را در حالی دیدیم که مقابلشان ردیفی از قوطی حلبی و بطری خالی چیده بودند و هر کدام به نوبت به طرف آنها شلیک میکردند. آقای هرتزل از هر سه چهار تا تیری که شلیک میکرد یکی را به هدف میزد ولی تئودور... اسلحه را با دو تا دست میگرفت و بازوهایش را به جلو میکشید و پاهایش را هم از یکدیگر جدا میگذاشت اما موقع کشیدن ماشه چشمهایش را میبست. سرش را کمی به عقب خم میکرد شانههایش را بالا میداد قوز میکرد.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 256.۷۷ کیلوبایت |
مدت زمان | ۰۴:۳۳:۵۳ |
نویسنده | جلال توکلی |
راوی | مجید تیزرو |
ناشر | سماوا |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۳/۱۱/۲۱ |
قیمت ارزی | 4 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |