کتاب نمی گذارم کسی اعصابم را بهم بریزد آرتور لانگ نشر گروه هنری باران خرد

جهان امروز نه‌تنها در سطح جهانی (رویدادهای جهانی، اقتصاد، مسائل اجتماعی)، در زندگی‌های روزمره‌مان نیز کاملاً دیوانه‌کننده و گیج‌کننده است. در تجارت، آن دسته افرادی که در سال‌های اخیر، همچنان پس از «تعدیل‌های نیروی کار» شغلی دارند، ساعت‌های بیشتری را فعالیت می‌کنند. رقابت، پاسخ سریع به فرصت‌ها، دگرگونی، تغییر مسیرهای استراتژیک، ریسک‌پذیری، انجام کار بیشتر با فعالیت کمتر و اجبارهای اقتصادی، اسامی بازی‌های ما هستند. در زندگی‌های شخصی‌ و در خیلی از خانواده‌ها، پدر و مادر هر دو کار می‌کنند، یا بسیاری از خانواده‌ها از هم ‌پاشیده‌اند و مجدداً با عنوان خانواده‌هایی جدید، باهم ترکیب شده‌اند، در چنین موقعیت‌هایی، باید هزاران هزار کار در زمانی کوتاه انجام شود. چالش‌ها، نیازهای ازدواج و پدر و مادرشدن، سرگردان‌کننده هستند و در بیشتر اوقات، افراد مجرد برای ایجاد تعادل میان کار، دوستان، روابط صمیمی‌شان، فعالیت‌های اجتماعی و کارهای دیگرشان، فشارهای زیادی را تحمل می‌کنند. هیچ تعجبی ندارد که در این اوقات افراد و مسائل مختلف، می‌توانند واقعاً اعصاب ما را بهم بریزند. ممکن است ما با کارهای یک فرد عصبی شویم؛ مانند یک «خرخون» در کالج، رئیس بیش‌ازاندازه انتقادی، کارآموزی استرسی و پرخاشگر، همسری بی‌عاطفه، یک بچه‌ی سرسخت، دوستی غرغرو، خدمتکاری لااُبالی و خویشاوندی منفی‌نگر. چند بار شنیده‌اید که مردم می‌گویند: «من کارم رو دوست دارم؛ اما رئیسم دیوونه‌ام می‌کنه!» و «شما بچه‌ها خُلم کردین؟!» یا «متنفرم وقتی‌که او همیشه...!؟» گاهی اوقات «آن‌ها» از عمد اعصابتان را بهم می‌ریزند؛ اما در زمان‌هایی دیگر، حتی اگر این کارشان از روی قصد و غرض هم نبوده باشد، باز هم باعث می‌شوند که ما ناراحت ‌شویم، حالت دفاعی به خود بگیریم، آسیب ببینیم و یا خشمگین ‌شویم. گاهی یک «چیز» ما را عصبی می‌کند؛ یک رویداد، یک کار سخت، یک تصمیم، یک ضرب‌الاجل، یک تغییر، یک بحران، یک مشکل یا یک تردید؛ برای مثال، تغییر شغل را در نظر بگیرید، طلاق‌گرفتن یا ازدواج‌کردن، خانه‌خریدن، رفتن به یک مصاحبه‌ی کاری، صحبت‌کردن در مقابل گروهی از افراد، جلسات خسته‌کننده، خرابی‌های مکانیکی (اتومبیل، ماشین‌های شوینده و کامپیوتر)، یا زمانی‌که بلیت‌های نمایش را دارید؛ اما پرستار بچه به‌موقع پیدایش نمی‌شود. بسیاری از محبوب‌ترین برنامه‌ها در تلویزیون (روزیان، مربی، سینفلد، فرایزیر، شاهزاده‌ی تازه و ازدواج با بچه‌ها)، نمونه‌هایی از افرادی هستند که به‌طور مداوم اعصاب هم را بهم می‌ریزند و ما همگی می‌توانیم به آن‌ها ربط داشته باشیم؛ اما اجباری هم برای این کار نیست! نمی‌گوییم که زندگی واقعی باید به اوزی و هریت یا شجاع‌تر بسپار شبیه باشد! بااین‌حال بسیاری از ما، برای آن‌که افراد یا چیزهای دیگر روی اعصابمان نروند، می‌توانیم خیلی بهتر عمل کنیم. این کتاب روش‌هایی خاص و واقع‌گرایانه‌ را در اختیار شما قرار می‌دهد تا به‌وسیله‌ی آن‌ها، اجازه ندهید کسی یا چیزی اعصاب شما را بهم بریزد. در اینجا ورد و طلسم نظری، روان‌شناسیِ بیان آزاد و احساسات فیزیکی وجود ندارد و همچنین این کتاب، یک «مثبت‌اندیشی سطحی» نیست، بلکه یک مجموعه‌ی بسیار خاص، از مهارت‌هایی است که وقتی افراد یا چیزهای دیگر باعث عصبانیتتان می شوند، به شما جهت می‌دهد تا ببینید که چطور باید واکنش نشان دهید. این کتاب جواب می‌دهد! ما در زمینه‌ی این مهارت‌ها، در سرتاسر جهان، بیش از ده هزار ارائه داشته‌ایم، این روش‌ها در کار و تمام زندگی شخصی‌مان اجراشدنی هستند. ممکن است شرایط و موقعیت‌ها کاملاً متفاوت باشند؛ اما این مهارت‌ها در همه‌جا به کار می‌روند. هدف از این کتاب، این است که به شما نشان دهد چطور یک زندگی فعالانه، سرزنده، سرسختانه و حتی پُرتوقع داشته باشید و قربانی تلاش‌هایتان نشوید. ما به شما مجموعه‌ای نیرومند از مهارت‌ها را می‌دهیم؛ به‌طوری‌که دیگر رؤسا، همکلاسی‌ها، کارآموزان، همسران، فرزندان، والدین، همسایگان، دوستان، عزیزان و سایر اشخاصی که هر روز با آن‌ها سروکار دارید، نتوانند اعصاب شما را بهم بریزند. به‌ندرت پیش می‌آید که همه‌ی این افراد هم‌زمان روی ما تأثیر بگذارند؛ اما اکثر ما اجازه می‌دهیم که گاهی اوقات یک نفر ما را عصبی کند. زندگی کوتاه و گران‌بهاست. می‌خواهیم به شما کمک کنیم تا در کاری که انجام می‌دهید، موفق شوید و از این سفر لذت ببرید. ما به شما نشان می‌دهیم که چطور واکنش‌های شدیدتان را نسبت به افراد و چیزهایی کنترل کنید که باعث ضعیف‌شدن اعصاب شما می‌شوند.